الشورى ٢٥
کپی متن آیه |
---|
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ |
ترجمه
الشورى ٢٤ | آیه ٢٥ | الشورى ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَعْفُو»: در رسمالخطّ قرآنی، الف زائدی به دنبال دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۲۳، ۲۴ و ۲۵:
محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیهالسلام شنیدم که مى فرمود: انصار نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا رسول الله ما به وسیله تو هدایت یافته ایم، از تو میخواهیم که مقدارى از اموال ما را که مورد احتیاج شما باشد، بگیرید سپس این آیه نازل گردید و فرمود که من براى رسالت و نبوت اجر و مزدى نمیخواهم جز مودت و دوستى با اهل بیت من.[۱]
محمد بن یعقوب کلینى بعد از سه واسطه از اسماعیل بن عبدالخالق نقل کند که گفت: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که از ابوجعفر الاحول سؤال فرمود که مردم بصره درباره این آیه چه مى گویند؟
ابوجعفر گفت: قربانت گردم، مى گویند: این آیه براى خویشاوندان پیامبر نازل شده است. فرمود: دروغ مى گویند، این آیه درباره ما به خصوص یعنى اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین اصحاب کساء علیهمالسلام نازل گردیده است.[۲]
سعید بن جبیر از عبدالله بن عباس نقل کند که هنگامى که پیامبر به مدینه وارد شد و دین اسلام به استحکام و محکمى خود رسید. انصار گفتند: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله میرویم و به او مى گوئیم که اموال ما در اختیار او خواهد بود. هر قدر بخواهد مى تواند بدون هیچ رنج و زحمتى از اموال ما برگیرد لذا نزد پیامبر آمدند و درخواست خویش را معروض داشتند و آیه ۲۳ نازل گردید و پیامبر پس از نزول آن را براى انصار قرائت کرد و فرمود: از شما مزد رسالت و نبوت جز دوستى اقربا و اهل بیت من نمیخواهم.
منافقین گفتند: محمد میخواهد ما را مطیع و ذلیل خویشاوندان و اقرباى خود بنماید سپس آیه ۲۴ نازل گردید وقتى آیه مزبور را شنیدند به گریه افتادند و از گفتار خویش ابراز ندامت و پشیمانى نمودند سپس آیه ۲۵ نازل گردید.
سدى گوید: مراد از اقتراف حسنه و انجام کار نیک در آیه مودت و دوستى آل محمد است.[۳]
امام حسن مجتبى علیهالسلام در خطبه اى که ایراد کرد، چنین فرمود: منظور خداوند از اقتراف حسنه و کار نیک انجام دادن در آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً» مودت و دوستى ما است[۴] و نیز امام حسن علیهالسلام بعد از شهادت پدر بزرگوارش خطبه اى ایراد کرد و فرمود: اى گروه مردم، کسانى که مرا مى شناسند، شناخته اند و کسانى که مرا نمى شناسند به آنها مى گویم من حسن فرزند رسول خدایم که نذیر و ترساننده بود و مردم را به سوى خداوند میخواند من فرزند آن چراغ فروزان نبوت و از اهل بیتى هستم که آیه تطهیر «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» درباره او نازل شده و نیز فرزند کسى هستم که مودت و دوستى شما بر اهل بیت او واجب و لازم گردید و منظور خداوند از آیه «وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً» مودت و دوستى ما اهل بیت است.[۵]
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که آیه ۲۳ نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آنها بر ما واجب گردیده است. فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین[۶] و نیز سعید بن جبیر و ابن عباس گویند منظور از قربى در آیه آل محمّد مى باشند.[۷]
ابن عباس گوید: سبب نزول آیه ۲۳ چنین بوده چون پیامبر در مدینه مالى نداشت و احتیاج وى به مال زیاد بود. انصار گفتند: این مرد از خویشاوندان ما است و در این شهر غریب است و خدا ما را بدست او هدایت بخشیده است و گاهى او را حقوقى پیش آید و او را چنان وسعتى در مال نیست که به آن قیام کند، بهتر است. براى او مالى جمع کنیم، رفتند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: سپس این آیه نازل گردید و نیز گویند که اهل مکه گفتند: این محمد براى اداى رسالت و نبوت خویش مزدى طمع دارد سپس این آیه نازل شد چنان که قتاده گوید و این بهتر است زیرا سوره شورى مکى است[۸] و نیز عبدالله بن عباس گوید: وقتى که آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً» نازل شد، عده اى از مردم گفتند: محمد میخواهد درباره اهل بیت خود به مردم سفارش کند و به یارى آنها برخیزد سپس آیه ۲۴ به همین سبب نازل شد و در قبال این خیال که مى گفتند: محمد میخواهد مردم به اهل بیت وى رغبت حاصل کنند.
خداوند فرمود: اگر شما مى گوئید، پیامبر بر خدا دروغ بسته است خیال باطلى است سپس آیه ۲۵ نازل شد فهمیدند که پیامبر از روى وحى گفته و از خود نگفته است لذا ترسیدند و پشیمان شدند و نزد پیامبر آمدند و توبه کردند و بدست و پاى رسول خدا صلی الله علیه و آله افتادند و ایمان تازه کردند.[۹]
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۲۶ سوره شورى
- مقصود از «كتاب» و «ميزان»، در آيه: «اللهُ الّذِى أنزَلَ الكِتَابَ بِالحَقّ وَ المِيزَان...»
- معناى اين كه فرمود: خدا به بندگان خود، «لطيف» است
- مقصود از زراعت آخرت و زراعت دنيا چیست؟
- توضيح و بررسی اقوال مفسران در تفسير آيه مودّت
- آیا مخاطب آیه «مودّت»، انصار هستند؟
- مودّت به قربى، به معنای صله رحم نیست
- دلایلی بر این كه مراد از «مودّت»، مودّت به اهل بيت «ع» است
- وجوه مختلف در معناى آیه: «فَإن يَشَاءِ اللهُ يَختِم عَلى قَلِبكَ»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»
و اوست كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و از گناهان در مىگذرد و هر چه را انجام مىدهيد مىداند.
پیام ها
1- پذيرش توبه گناهكاران و عفو آنان تنها در اختيار خداوند است. «وَ هُوَ الَّذِي»
2- در اسلام بن بست وجود ندارد و راه بازگشت همواره باز است. «يَقْبَلُ التَّوْبَةَ»
3- خداوند تمام گناهان را مىبخشد. «يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ» (كلمه «سيئات» جمع همراه الف و لام است يعنى همه گناهان)
4- خداوند با وعده عفو، منحرفان را به توبه تشويق مىكند. يَقْبَلُ التَّوْبَةَ ... يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ
5- توبه بايد همراه تغيير در رفتار و گفتار باشد و گرنه نوعى تظاهر و رياكارى است كه خدا مىداند. «وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»
«1». شعائرا، 194.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 401
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»
وَ هُوَ الَّذِي: و ذات احديت خدا آن ذاتى است. كه به محض لطف، يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ: قبول فرمايد توبه را از بندگان خود، يعنى هر گاه بنده بدرگاه او بازگردد و از گناه پشيمان شود و عزم و جزم نمايد بر ترك معصيت، هر آينه او را مىپذيرد. وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ: و عفو فرمايد از بديها اگرچه گناه كبيره باشد، يعنى بعد از توبه صحيح، جميع جرم را از ايشان مىگذرد. وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ: و مىداند آنچه مىكنيد از نيكى و بدى و طاعت و معصيت.
تنبيه:
يكى از الطاف خاصه الهى نسبت به بندگان، اعطاى توبه است به آنان كه هر چه كرده باشند از شرك و كفر و معصيت اگر على الحقيقه بازگشت كنند و توبه و تدارك نمايند، به لطف خود گذشت و به مرحمت خود مؤاخذه ننمايد بلكه احسان هم به آنها فرمايد و احاديث بسيار در آن وارد شده از جمله:
1- النبوى- ليس شيء احبّ الى اللّه من مؤمن تائب او مؤمنة تائبة «1». فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نيست چيزى محبوبتر بدرگاه خدا از مرد توبه كننده يا زن توبه كننده.
2- قال: التائب من الذّنب كمن لا ذنب له: توبه كننده از گناه مثل كسى است كه گناه نيست براى او. «2» 3- فرمود حضرت صادق عليه السّلام: اذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا احبّه اللّه فستر عليه فى الدّنيا و الاخرة: هر گاه توبه نمايد بنده مؤمن توبه نصوح، دوست دارد او را خدا، پس ستر فرمايد بر او در دنيا و آخرت. «3»
تبصره:
توبه عبارت است از پشيمانى بر گناهان گذشته و برنگشتن به گناه
«1» مستدرك سفينة البحار، ج 1 ص 394.
«2» مستدرك سفينة البحار، ج 1 ص 394.
«3» سفينة البحار ج 2 ص 590.
جلد 11 - صفحه 424
در آينده و تدارك به اصلاح آنچه فوت شده نه به استغفار فقط.
نهج البلاغه- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود مر قائلى را كه گفت در حضور او كلمه استغفار را: گريه كند به مرگ تو مادر تو، آيا مىدانى چيست استغفار كه بر وجه تام باشد و مقترن به جميع شرايط معتبره، بدرستى كه استغفار درجه عليين است و اسمى است واقع شده بر شش معنى:
1- ندامت از گناه گذشته.
2- عزم بر ترك گناه در آينده.
3- اداى حقوق مردم تا آنكه ملاقات كنى خدا را در حالى كه پاك باشى و نباشد بر تو اثرى از حقوق واجبه.
4- آنكه قصد كنى هر عمل كه ضايع ساختى آن را قضا كنى و اعمال خود را موافق سازى بر طريقه شرعى.
5- قصد كنى به گوشتى كه روئيده است برخوردن حرام، پس آب كنى آن را به اندوهها و المها به مرتبهاى كه پوست به استخوان چسبد و برويد ميان پوست و استخوان، گوشت نوى از حلال.
6- آنكه بچشانى بدن را زحمت طاعت، چنانچه چشاندى به آن لذت معصيت را؛ پس نزد حصول اين امور شش گانه مىگوئى (استغفر اللّه) «1». و اين فرمايش حضرت ناظر به شروط كمال توبه است نه اصل توبه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «21» تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22» ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «24» وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»
ترجمه
آيا براى آنها شريكهائى است كه آئين نهادند براى آنها از دين چيزى را كه اذن نداد بآن خدا و اگر نبود وعده فصل خصومت در قيامت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا ستمكاران براى آنان عذابى است دردناك
ميبينى ستمكاران را ترسندگان از آنچه كسب كردند و آن واقع شونده است بر آنها و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته در مرغزارهاى خرمى از بهشتها باشند براى ايشان است آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اين است آن تفضل بزرگ
آنست آنچه مژده ميدهد خدا بندگانش را آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته بگو نمىخواهم از شما بر آن مزدى مگر دوستى در باره نزديكانم را و هر كه كسب كند خوبى را مىافزائيم براى او در آن خوبى خوبى را همانا خداوند آمرزنده شكرپذير است
يا آنكه ميگويند بست بر خدا دروغى را پس اگر بخواهد خدا مهر مينهد بر دلت و محو ميكند خدا باطل را و ثابت ميگرداند حق را بسخنان خود همانا او است دانا بآنچه در سينهها است
و او است آنكه مىپذيرد توبه را از بندگانش و مىگذرد از بديها و ميداند آنچه را بجا مىآوريد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان مبناى دين اسلام كه كتاب خدا و ميزان عدل الهى است ميفرمايد كه آيا اين كفار شريكهائى در عقايد و اعمال دارند كه براى آنان دينى بدون دستور الهى وضع نمودند يا بتها كه اينها آنها را شريك خدا قرار دادند بچنين امرى اقدام نمودند در هر حال اگر مقدّر نشده بود فصل
جلد 4 صفحه 578
خصومت بين بندگان بحكم خدا در قيامت و وعده تأخير عذاب هر آينه حكم ميفرمود بين آنها و اهل حق بعذاب دنيا ولى عذاب اليم ستمكاران بخلق بخصوص انبيا و اوليا در آخرت مسلّم است خود آنها را هم مىبيند بينا كه از اعمال بدشان ترس دارند و البته نتيجه بد آن بآنها و اصل خواهد شد ولى اهل ايمان و اعمال صالحه در قطعات خرّم و مرغزارهاى با صفاى بهشتهاى عنبر سرشت مهيّا و آماده شده است براى ايشان آنچه را بخواهند از مأكول و مشروب و ملبوس و منكوح و منظور و مسموع در ظلّ لطف الهى و مهمانخانه حضرت احديّت كه بساط قرب و منزلت است و اين مزيّت بزرگ ابدى و فضيلت عظيم سرمدى است آن مزيّت و فضيلتى كه خداوند بندگان خوب خود را بشارت بآن داده است و بگو اى پيغمبر من براى هدايت نمودن شما را باين نعمت و رساندن شما را باين منزلت اجر و مزدى نميخواهم مگر دوستى و مودّت كسانم را آنانكه مورد علاقه و دوستى منندنه بيگانگان اگر چه از خويشاوندان باشند چون آنها از نزديكان من محسوب نميشوند و كسيكه در باره آنان بدوستى و قبول ولايت حسنهاى بجا آورد ما بر حسنه او حسنى مىافزائيم براى او تا برسد بحدّ كمال كه فوق آن حسنى نباشد و خداوند گناهان او را ميآمرزد و قدردانى و شكرگزارى از اعمال خوب او خواهد فرمود در كافى از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه فرمود كسيكه موالات نمايد با اوصياء از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و متابعت كند آثار ايشانرا اين موجب شود كه افزوده گردد بر او ولايت انبياء گذشته و سابقين از اهل ايمان تا برسد ولايت ايشان بآدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام و در چند روايت معتبر ديگر از آنحضرت و امام مجتبى و سجّاد (ع) اقتراف حسنه بمودّت اهل بيت و ائمه اطهار و تسليم امر ايشان و صدق در حديث از آنذوات مقدّسه تفسير شده است و بمقتضاى روايات متواتره از خاصّه و عامّه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح شده و در بعضى آنرا مخصوص باصحاب كساء و اولاد حضرت زهرا عليها السلام فرمودهاند و اينكه در مجمع از بعضى مفسّرين اهل سنّت نقل نموده كه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله قريشند واضح الفساد است چون
جلد 4 صفحه 579
بيشتر از تمام قبائل عرب آنها با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه غير از بنى هاشم ساير طوائف قريش براى دورى نسبت از صدق اقارب خارجند و نيز آنچه نسبت بجمعى از مفسّرين آنها داده كه مراد از قربى تقرّب بخدا در اعمال صالحه است بكلّى بى وجه و خلاف ظاهر آيه شريفه است چون تقرّب بخداوند در طاعت و اعمال صالحه وظيفه عبوديّت و حق الوهيّت است كه بايد بنده ادا نمايد ربطى باجر رسالت و حق تبليغ احكام و هدايت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ندارد كه بايد از امّت بآنحضرت ادا شود و معلوم است كه آيه در مقام اثبات حق زائدى است براى پيغمبر علاوه بر حق خدا كه ثابت و مسلّم بوده است و بنابر اين ظاهر آيه شريفه كه مؤيّد باخبار فريقين است همان است كه بدوا ذكر شد و در مجمع آنرا قول سوّم قرار و نسبت بائمه اطهار و اصحاب كبار داده است و ظاهرا اينمعنى نزد اماميّه متعيّن است و محلّ خلاف نيست و آنچه در شأن نزول اين آيه از عامّه و خاصّه نقل شده است بنظر حقير محتاج بذكر نيست چون هر پيغمبرى اين اظهار را در بدو دعوت بامّت خود نموده كه من از شما توقع مالى بر ارشاد و هدايت ندارم اجر من با خدا است پيغمبر اسلام هم اين اظهار را فرموده بود نهايت آنكه براى عظمت مقام عترت طاهره و وجوب حرمت ايشان خداوند باين بيان گوشزد فرموده كه اداء حق رسالت بمودّت عترت و ذريّه طاهره آنحضرت است و ظاهرا بعد از نزول اين آيه منافقين اين امّت تصوّر نموده و گفته باشند العياذ باللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اين معنى را بخدا افترا بسته و مودّت اهل بيت بر امّت واجب نيست لذا خداوند بعد از استعجاب از قول آنها فرموده اگر بخواهد خدا كه فضل اهل بيت ظاهر نشود قلب تو را مهر ميكند از قبول وحى كه نتوانى بيان وجوب مودّت ايشانرا نمائى چون تو بدون وحى تكلّم نميكنى ولى خدا محو و نابود ميكند تصوّر و قول باطل آنها را و اثبات و احقاق ميكند حق و فضل اهل بيت را بكلمات خود و از باطن اهل نفاق آگاه است كه چه قصدهاى سوئى دارند و بعد از تو چه ظلمها و تعدّياتى باهل بيت خواهند نمود در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديث سابق كه در ذيل آيه سابقه
جلد 4 صفحه 580
گذشت و خداوند اراده فرمود كه اعلام كند به پيغمبر خود آنچه را مخفى نمودند منافقين در سينههاى خودشان پس نازل فرمود ام يقولون افترى على اللّه كذبا فان يشأ اللّه يختم على قلبك ميفرمايد اگر بخواهم حبس ميكنم از تو وحى را تا تكلّم ننمائى بفضل اهل بيت خود و نه بمودّت ايشان و فرموده و يمحو اللّه الباطل و يحقّ الحقّ بكلماته و مراد از حق ولايت اهل بيت است كه خدا احقاق آنرا ميفرمايد و مراد از عليم بذات الصّدور علم خداوند بعد اوت و قصد ظلم به ايشان است كه آنها در دلهاشان جاى داده بودند و ظاهرا بعد از نزول اين آيه و رسوا شدن منافقين حضرات پشيمان شدند و اظهار توبه و انابه نمودند و خداوند توبه آنها را ظاهرا قبول فرموده و از مقام توّابيّت و عفوّيّت خود بطور كلّى خبر داده چون مصلحت در طرد آنها نبوده و ضمنا اشاره فرموده است كه خداوند از اعمال آتيه شما آگاه است و ميداند كه توبه شما ظاهرى است و چه تعدّيات و ستمها از شما بر اهل بيت اطهار وارد خواهد شد و در عيون از سيّد الشهداء عليه السلام در ضمن حديثى كه بر طبق بعضى از روايات ديگر متعرّض شأن نزول آيه سابقه شده قريب به اين معنى راجع باين آيه ذكر گرديده و از ابن عبّاس نيز نقل شده است و آنچه در چند حديث معتبر راجع به آيه سابقه ذكر شده اجمالش آنستكه اصحاب تقاضا نمودند از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه براى بعضى مصارف لازمه مقام سياست و شئون رياست كمك مالى از آنها قبول فرمايد تا موفّق باداء بعضى از حقوق آنحضرت شده باشند و او تأمّل فرمود تا آيه وجوب مودّت براى اداء اجر رسالت نازل گرديد و يعلم ما يفعلون بصيغه مغايب در ذيل اين آيه شريفه نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات معتبره تصريح شده كه اين حق را كسى از اصحاب ادا ننمود مگر هفت نفر سلمان و أبو ذر و عمّار و مقداد بن اسود كندى و جابر بن عبد اللّه انصارى و بندهاى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و زيد بن ارقم اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذالك اللّهم العنهم جميعا.
جلد 4 صفحه 581
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَعفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعلَمُ ما تَفعَلُونَ «25»
و خداوند آن خداييست که قبول ميفرمايد توبه را از بندگانش و عفو ميفرمايد از سيئات و ميداند آنچه عمل ميكنيد.
وَ هُوَ الَّذِي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ اوّلا وجوب توبه بحكم
جلد 15 - صفحه 484
عقل ثابت است زيرا دفع ضرر بهر نحوي که ممكن باشد و لو محتمل عقل حكم ميكند به وجوب آن و اما قبولي توبه از باب تفضل است و بر حسب وعده الهي که در آيات بسيار دارد و خلف وعده بر خدا قبيح است البته قبول ميفرمايد و گفتند توبه چهار شرط دارد: اول پشيماني از كارهاي گذشته، دوم: عزم بر عدم عود و بر ترك معاصي، سوّم: قبل از معاينه و حال احتضار بنص آيه شريفه وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ- الايه نساء آيه 22-، چهارم: اگر قابل تدارك است تدارك كند مثل نماز و روزه قضاء كند مثل خمس و زكاة رد كند مثل حقوق النّاس که اداء كند يا عفو نمايند و اگر كفّاره دارد كفاره دهد.
وَ يَعفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ عفو الهي گذشت پروردگار است و سيّئات جمع محلّي بالف و لام افاده عموم دارد شامل جميع سيئات ميشود و سيئه معناي عمل بد است مقابل حسنه که كار خوب است و بعموم خود شامل تمام معاصي صغار آنها و كبار آنها چه صفات ذميمه باشد و چه اعمال، جوارحيه و چه امور قلبيه.
وَ يَعلَمُ ما تَفعَلُونَ علم الهي به افعال بندگان قبل از صدور فعل و حين الصدور و بعد از صدور يكيست. اشكال: اگر قبل الصدور ميداند پس اينکه بنده مجبور است بصدور. جواب: اينکه شبهه خيام است که گفت:
مي خوردن من حق ز ازل ميدانستبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- و از آنجا که خداوند راه بازگشت را همواره به روی بندگان باز میگذارد کرارا در آیات قرآن بعد از مذمت از اعمال زشت مشرکان و گنهکاران به مسأله گشوده بودن درهای توبه اشاره کرده در اینجا نیز پس از گفتار سابق میافزاید:
«و او کسی است که توبه را از بندگانش پذیرا میشود، و گناهان را میبخشد» (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ).
اما اگر تظاهر به توبه کنید، ولی در خفا کاری دیگر انجام دهید، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفی خواهد ماند، نه «او آنچه را انجام میدهید میداند» (وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ).
نکات آیه
۱ - خداوند، پذیراى توبه بندگان خویش (و هو الذى یقبل التوبة عن عباده)
۲ - پذیرش توبه گنه کاران و بخشش اعمال ناشایست آنان، تنها در اختیار خداوند است. (و هو الذى یقبل التوبة عن عباده) «هو» مبتدا و «الذى یقبل» خبر است. موصول آمدن خبر، حکایت از این حقیقت دارد که مضمون صله (یقبل التوبة) از صفات تغییرناپذیر مبتدا و از شؤون ثابت او است.
۳ - توبه، زمینه ساز آمرزش و بخشایش تمامى گناهان انسان از سوى خداوند (یقبل التوبة عن عباده و یعفواْ عن السیّئات) عطف «یعفواْ» بر «یقبل التوبة» گویاى زمینه ساز بودن توبه براى بخشایش گناهان است و «السیئات» - که جمع با الف و لام است - بیانگر این مى باشد که خداوند با توبه بندگان، تمامى گناهان آنان را مى بخشد.
۴ - خداوند، تشویق کننده کافران و مشرکان به رها کردن شرک و بازگشت به توحید و یکتاپرستى (و هو الذى یقبل التوبة عن عباده) با توجه به آیات پیشین، مى توان گفت که جمله «و هوالذى یقبل التوبة» دعوتى است از سوى خدا به عموم کافران و مشرکان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غیرخدا و بازگشتن به یکتاپرستى.
۵ - تمامى گناهان، حتى گناه کفر، تکذیب پیامبر و تهمت و افترا بر او، قابل بخشایش خداوند است. (أم یقولون افترى ... یقبل التوبة عن عباده و یعفواْ عن السیّئات) از واژه «السیئات» - که جمع محلى به الف و لام است - و نیز از ارتباط این آیه با آیه قبل - که سخن از تهمت افتراى پیامبر(ص) بر خدا از سوى مشرکان بود - مطلب بالا استفاده مى شود.
۶ - لطف بى کران الهى نسبت به آدمیان، حتى انسان هاى گنه کار (یقبل التوبة عن عباده) از این که خداوند توبه همه گنه کاران را مى پذیرد، مطلب بالا استفاده مى شود.
۷ - امکان بخشودگى برخى از گناهان، حتى بدون توبه * (یقبل التوبة ... و یعفواْ عن السیّئات) برداشت یاد شده، بدین احتمال است که «یعفواْ...» جمله اى مستقل از جمله پیشین باشد و دو فراز آیه، اشاره به دو مطلب جداگانه داشته باشد: ۱- خداوند توبه گنه کاران را مى پذیرد; ۲- برخى از گناهان بدون توبه نیز مورد بخشش قرار مى گیرد.
۸ - خداوند، آگاه و دانا به تمامى افعال بندگان خویش (و هوالذى ... و یعلم ما تفعلون)
۹ - تظاهر به توبه، از دید خدا مخفى نخواهد ماند. (هو الذى یقبل التوبة ... و یعلم ما تفعلون)
۱۰ - توجه به آگاهى خدا از افعال بندگان، زمینه ساز توبه و روى آورى ایشان به درگاه او (هو الذى یقبل التوبة عن عباده ... و یعلم ما تفعلون)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: آمرزش قبل از توبه ۷; زمینه آمرزش ۳
- انسان: عمل انسان ها ۸
- توبه: آثار توبه ۳; تشویق به توبه ۴; تظاهر به توبه ۹; زمینه توبه ۱۰; قبول توبه ۱; منشأ قبول توبه ۲
- توحید: تشویق به توحید عبادى ۴
- خدا: اختیارات خدا ۲; تشویقهاى خدا ۴; توبه پذیرى خدا ۱; علم خدا ۹; علم غیب خدا ۸; وسعت لطف خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۰
- شرک: تشویق به ترک شرک ۴
- کافران: تشویق کافران ۴
- کفر: آمرزش کفر ۵
- گناه: آمرزش گناه ۵، ۷; منشأ آمرزش گناه ۲
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۶
- محمد(ص): آمرزش تکذیب محمد(ص) ۵; آمرزش تهمت به محمد(ص) ۵
- مشرکان: تشویق مشرکان ۴
منابع