الروم ١٠
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ |
ترجمه
الروم ٩ | آیه ١٠ | الروم ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السُّوأی»: مونث (أَسْوَأ) است که اسم تفضیل است. یعنی کارهای بسیار زشت و پلشت. این واژه مفعول به (أَسَآءُوا) است. اگر (السُّوأی) را اسم (کانَ) بدانیم، معنی آیه چنین میشود: عاقبت کار کسانی که اعمال بد انجام میدادند، بدترین سرنوشت شد، و این هم بدان علّت بود که آیات خدا را تکذیب و آنها را تمسخر میکردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ أَنِ احْکُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا... (۰) وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ... (۰) وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره روم
- اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم
- وجوهى كه در معناى آيه : ((يومئذ يفرح المؤ منون بنصر الله ...)) و ارتباط آن باقبل (غلبت الروم ...) گفته شده است
- اشاره اى در مورد وجه اينكه خداوند خلف وعده نمى كند (لا يخلف الله وعده )
- چند وجه در بيان مفاد آيه : ((يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود: خداوند جهان را جز به ((حق )) و((اجل مسمى )) نيافريد
- دو وجه در معناى آيه : ((ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآى ان كذبوا بآيات الله ...))
- نكاتى كه از آيه : ((فسبحان حين تمسون و حين تصبحون وله الحمد...)) استفاده مى شود
- بحث روايتى (نقد رواياتى كه در ذيل آيه : ((غلبت الروم ...)) و شرطبندى با مشركينبر سر غلبه روم نقل شده )
- شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ «10»
سپس عاقبت كسانى كه كارهاى بد مرتكب شدند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آن را به مسخره مىگرفتند.
جلد 7 - صفحه 184
پیام ها
1- تكذيب كنندگان و مسخرهكنندگان، هيچ بهرهاى از كارشان جز عذاب سوء ندارند. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى- كَذَّبُوا- يَسْتَهْزِؤُنَ»
2- سقوط انسان، مراحلى دارد: ابتدا گناه، «أَساؤُا السُّواى» سپس تكذيب، «كَذَّبُوا» و آنگاه استهزا. «يَسْتَهْزِؤُنَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ «10»
جلد 10 - صفحه 275
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا: پس هست عاقبت آنانكه بد كردند، يعنى كافر شدند و مرتكب معاصى و اصرار بر قبايح و شنايع نمودند بدون توبه، السُّواى:
عقوبت و آتش جهنم، أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ: به سبب آنكه تكذيب كردند به آيتهاى خدا، يعنى باور نداشتند پيغمبر و قرآن را، يا عبرت نگرفتند به دلايل قدرت و شواهد ربوبيت. وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ: و بودند كه به آن آيات استهزاء مىكردند، يعنى وجود محترم پيغمبر و كتاب مقدس قرآن را استهزا مىنمودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ «8» أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9» ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ «10»
ترجمه
آيا تفكر نمىكنند در پيش خودشان كه نيافريد خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آندو است مگر براى حكمت و مصلحت و مدتى نام برده شده و همانا بسيارى از مردم بملاقات پروردگارشان هر آينه كافرانند
آيا سير نكردند در زمين پس بنگرند چگونه بود سر انجام آنانكه بودند پيش از ايشان كه شديدتر بودند از آنها در توانائى و شيار كردند زمين را و آباد كردند آنها آنرا بيشتر از آنچه آباد كردند اينها آنرا و آمد آنها را رسولانشان با معجزات روشن پس نبود خدا كه ستم كند بر آنها و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند
پس
جلد 4 صفحه 246
بود سر انجام آنانكه بد كردند عقوبت بد براى آنكه تكذيب كردند آيتهاى خدا را و بودند كه بآنها استهزاء مينمودند.
تفسير
خداوند متعال بعد از نسبت غفلت از آخرت باكثر مردم در آيات سابقه متنبّه فرموده است آنها را بلزوم تفكّر و انديشه نمودن در پيش خودشان و مكان خلوتى يا در امر خلقت نفس خود كه خالق آن كيست و صفاتش چيست تا بدانند كه آن خداى عالم قادر حكيم بىنياز است و اين آسمانها و زمين و اهل آنرا بدون غرض عقلائى خلق ننموده و براى نفع شخصى نيست و نتيجه بگيرند كه براى احسان بر بندگان بقدر قابليّت و استعداد ايشان است تا در اين سراى موّقت محدود بكوشند و در آن سراى مؤبّد نامحدود شربت مراد بنوشند و احقاق حقّ مظلوم از ظالم بشود ولى بسيارى از مردم بىخرد منكر معاد و دار ثواب و عقاب الهى ميباشند آيا اين اشخاص و كسانيكه از آخرت غافلند و باين جهت مرتكب معصيت خدا و تكذيب انبياء شدند سير ننمودند در زمين و قصص قرآنيّه تا به بينند و بدانند چگونه بود عاقبت اقوام سابقه كه مانند آنها بودند در مخالفت اوامر خدا و تكذيب انبياء و فوق آنها بودند در قوّت و قدرت و زمين را بيشتر زير و رو نمودند براى كشت و زرع و حفر قنوات و استخراج معادن و تهيّه مساكن و قصور براى آبادى و عمران اين دار غرور و همه را گذاردند و رفتند در قبور آنهم بعذاب الهى بطوريكه موجب عبرت اقوام باقيه و امم آتيه گرديد و هنوز خرابه ابنيه و عمارات آنها در مرتى و منظر مردم باقى و برقرار است و خداوند بآنها ظلم نفرمود كه بدون استحقاق عذاب فرمايد بلكه آنها بعقائد و اعمال ناشايسته خودشان خود را مستحقّ عقوبت نمودند و بر خود ستم كردند چون حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شد بآمدن پيغمبران با معجزات نمايان پس بود مئال امر آنانكه كار بد كردند عقوبت بسيار بدى براى آنكه انكار نمودند حشر و نشر را و تكذيب كردند انبياء و اولياء خدا را و چنين بودند كه ايشانرا مسخره و استهزاء مينمودند و بنابراين السّوءى كه مؤنّث اسوء است خبر كان و عاقبت اسم آن و اينكه عاقبتهم نفرموده براى دلالت بر مقتضى براى چنين عاقبتى است و أن كذّبوا بتقدير لام براى
جلد 4 صفحه 247
بيان علّت عقوبت است اين بنابر رفع عاقبت است و بعضى بنصب قرائت نمودهاند و بنابراين خبر كان مقدّم بر اسم آن شده و مقصود توضيح و بيان حال همان كفّار سابق الذّكر است و محتمل است مقصود بيان مطلب مستقلّى باشد در تعقيب نسبت ظلم بآنها نه خدا باين تقريب كه پس بود نتيجه و عاقبت امر كسانيكه مرتكب كار بد شدند آنكه تكذيب نمودند بآيات خدا و بايشان استهزاء مينمودند تا دلالت كند بر آنكه ارتكاب گناه بتدريج انسانرا بكفر ميكشاند و بنابراين جمله أن كذّبوا بآيات اللّه خبر كان است و السّوءى مفعول مطلق يا مفعول به است براى أساؤوا و بر فرض اوّل السّوءى بايد مصدر باشد و بر تقدير دوم أساؤوا بمعناى ارتكبوا است و بنظر حقير اين معنى اظهر و اوفق باستشهاد باين آيه در بعضى از روايات است ولى مفسّرين بيشتر بمعناى اوّل اعتماد نمودهاند و در هر حال غرض تعريض باهل مكّه است كه در وادى غير ذى زرع اقامت دارند و در آبادى و عمران از ساير ملل عقب ماندهاند و با وجود اين مغرور بدنيا شدند و از دين اجداد خودشان كه بحضرت ابراهيم و اسمعيل ميرسد دست برداشتند و براى منافع چند روزه بتپرست شدند و بزودى بسزاى اعمالشان خواهند رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواي أَن كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها يَستَهزِؤُنَ «10»
پس از آنكه غرق دنيا شدند، بود عاقبت اعمال زشت آنها که بعدا بيان مي فرمايد گرفتار عقوبات دنيوي و عذابهاي اخروي شدند و اعمال زشت آنها اينکه بود که تكذيب كردند آيات ما را و بودند که استهزاء ميكردند.
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا اسائه آنها، شرك و كفر و تكذيب انبياء و مؤمنين بود.
السُّواي خبر کان است و سوء بلاهاي مهلكه و عذابهاي آخرت است، به اينکه معني که البته هر فعلي يك آثاري دارد. اينکه نوع معاصي، آثار دنيوي او، سياهي دل، قساوت قلب، تسلط شيطان بعد از رحمت، سلب نعم، نزول بلاء و غير اينها و آثار اخروي او خلود در عذاب و جهنم و محروميت از بهشت و رحمت و مشموليت غضب و سخط الهي است.
جلد 14 - صفحه 365
أَن كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ آيات الهي، انبياء، ائمه اطهار و علماء اعلام، آيات قرآني، معجزات انبياء، دستورات الهي است که تمام اينها را تكذيب كردند آنها را ساحر و معجزات آنها را سحر و دستورات آنها را كذب دانستند و اينکه جمله بيان «اساوءا السوأي» است و به اينکه تكذيب قناعت نكردند، بلكه:
وَ كانُوا بِها يَستَهزِؤُنَ انبياء را مسخره ميكردند، استهزاء ميكردند تقليد آنها را در ميآوردند و آنها را ديوانه و جن زده و جاهل و سفيه ميگفتند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- این آیه آخرین مرحله کفر آنها را بیان کرده، میگوید: «سپس سر انجام کسانی که اعمال بد انجام دادند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و (از آن بدتر) به استهزا و مسخره کردن آن بر خاستند» (ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ).
آری! گناه و آلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان میافتد، و روح ایمان را میخورد و از بین میبرد، و کار به جایی میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در میآورد و به مرحلهای میرسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذاری مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهی راهی باقی نمیماند!
نکات آیه
۱ - فرجام حتمى بدکاران، تکذیب و تمسخر آیات خداوند است. (ثمّ کان عقبة الذین أسئوا السوأى أن کذّبوا بأیت اللّه و کانوا) برداشت فوق مبتنى بر این است که «عاقبة» خبر مقدم «کان»، و «السوأى» مفعول مطلقِ «أسائوا» و «أن کذّبوا» اسم مؤخر فعل «کان» باشد. بنابراین، جمله، چنین مى شود: «ثمّ کان التکذیبُ عاقبةَ الذین أساؤوا». لازم به ذکر است که آورده شدن جمله با فعل ماضى «کان»، دلالت بر حتمیّت آن مى کند.
۲ - تکذیب پیامبران الهى و بیّنات آنان عملى زشت و داراى فرجامى ناگوار است. و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم ... ثمّ کان عقبة الذین أسئوا السوأى أن کذّبوا بأیت اللّه
۳ - تکذیب و استهزاى آیات الهى، بدترین فرجام را دارد. (ثمّ کان عقبة الذین أسئوا السوأى) بنابر این که «عاقبة» خبر مقدم «کان» و «السوأى» اسم آن و «أن کذّبوا» مفعولٌ له فعل «أسائوا» باشد، نکته بالا فهمیده مى شود.
۴ - تکذیب و استهزاى مدام آیات الهى، فرجامى شوم (عذاب) در پى دارد. (ثمّ کان عقبة الذین أسئوا السوأى) برداشت فوق بنابر اسم بودن «السوأى» براى «کان» و تعلیل بودن «أن کذّبوا» براى «السوأى» است.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: استهزاى آیات خدا ۱; تکذیب آیات خدا ۱; فرجام استهزاى آیات خدا۳; فرجام تکذیب آیات خدا ۳; کیفر استهزاى آیات خدا ۴; کیفر تکذیب آیات خدا ۴
- انبیا: فرجام تکذیب انبیا ۲
- بدکاران: استهزاگرى بدکاران ۱; تکذیبگرى بدکاران ۱; فرجام بدکاران ۱
- عمل: عمل ناپسند ۲
- فرجام: فرجام شوم ۲، ۳
منابع