الحجرات ١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ‌ الظَّنِ‌ إِنَ‌ بَعْضَ‌ الظَّنِ‌ إِثْمٌ‌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً أَ يُحِبُ‌ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ يَأْکُلَ‌ لَحْمَ‌ أَخِيهِ‌ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ تَوَّابٌ‌ رَحِيمٌ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است!

ترتیل:
ترجمه:
الحجرات ١١ آیه ١٢ الحجرات ١٣
سوره : سوره الحجرات
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَثِیراً»: مفعول‌به است. «مِنَ الظَّنِّ»: صفت (کَثیراً) است. «لا تَجَسَّسُوا»: عیبجوئی نکنید. در پی کشف اسرار و معایب مردم نباشید. «مَیْتاً»: حال (لَحْم) یا (أَخ) است. «لا یَغْتَبْ ... مَیْتاً»: غیبت پرده‌دری است و مرده‌خواری و لاشه‌دری. «فَکَرِهْتُمُوهُ»: جواب شرط (إِنْ) شرطیه است که هم خودش و هم (قَدْ) و هم فعل آن محذوف است. تقدیر چنین است: إِنْ عَرَضَ ذلِکَ فَقَدْ کَرِهْتُمُوهُ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این قسمت از آیه «وَلا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً» درباره دو مردى نازل شده که از فرط گرسنگى از سلمان فارسى خواسته بودند که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برود و از براى آن‌ها طعامى بیاورد. سلمان نزد پیامبر آمد، پیامبر او را نزد اسامة بن زید که خزانه‌دار رسول خدا صلى الله علیه و آله بود، فرستاد.

سلمان نزدیک اسامة آمد. اسامة گفت: با کمال تأسف چیزى در خزانه موجود ندارد تا به او بدهد. سلمان مأیوسانه مراجعت کرد آنان از سلمان و اسامه به بدى یاد کردند و گفتند: اسامة مردى بخیل است و از سلمان هم بدگوئى نمودند تا این که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند.

پیامبر فرمود: شما را چه خبر شده که من رنگ سبز گوشت را در دهن‌هاى شما مى بینم. آن‌ها گفتند: یا رسول الله، امروز دسترسى به گوشت پیدا نکردیم و گوشت نیافتیم تا بخوریم. پیامبر فرمود: پس چرا امروز با گوشت سلمان و اسامه تغذیه نمودید کنایه از این که چرا در غیاب آن‌ها از آنان به غیبت کردن پرداختید.[۱]

ابن قلابه گوید: شبى عبدالرحمن بن عوف با عمر بن الخطاب در مدینه به تفحص پرداختند تا به در خانه اى رسیدند که چراغ آن خانه روشن بود و صداى آواز هم به گوش می‌رسید. عمر از عبدالرحمن پرسید: اینجا خانه کیست؟ عبدالرحمن گفت: خانه ربیعة بن امیه ابن خلف است و در عین حال به عمر گفت: کار ما از لحاظ تجسس خطاى محض است و خداوند ما را از این کار منع کرده است لذا عمر بن الخطاب منصرف گردید.[۲]

درباره همین قضیه چنین گویند: عمر با عبدالرحمن شبى به عنوان عسس به تجسس پرداختند، دیدند در خانه اى دود آتش بلند است. رفتند در آن خانه را کوبیدند و با اجازه داخل گردیدند. مردى را با زنى دیدند که در دست آن مرد کاسه اى نیز بوده است، عمر پرسید: این زن کیست؟ مرد گفت: زوجه من است سپس پرسید در میان آن کاسه چیست؟ گفت: آب است سپس پرسید شعرى که آن زن با آواز می‌خواند چگونه شعرى است؟

مرد مزبور آن اشعار را براى عمر خواند بعد از این پرسش‌ها آن مرد رو به عمر کرد و گفت: مگر نمی‌دانى که خداوند در قرآن فرموده: «وَلاتَجَسَّسُوا». عمر گفت: راست می‌گوئى و از آن خانه بیرون آمد.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - بسیارى از بدگمانى هاى مؤمنان نسبت به یکدیگر، نادرست و مورد نهى الهى است. (یأیّها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرًا من الظنّ) واژه «الظنّ» مطلق گمان هاى نیک و بد را شامل مى شود; اما نهى «اجتنبوا» مى رساند که مراد از آن بدگمانى نسبت به مؤمنان است; زیرا این بدگمانى ها در بیشتر مواقع نادرست مى باشد.

۲ - لزوم حاکمیت روح خوشبینى، در زندگى اجتماعى مؤمنان و پرهیز از بدگمانى و شک (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ)

۳ - جواز تکیه کردن بر گمان، در بعضى از موارد (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ) مفهوم «کثیراً» این است که در همه جا، تکیه کردن بر گمان ممنوع نیست، زیرا چه بسا موارد مهمى که نادیده گرفتن گمان، موجب وارد شدن صدمه فراوان به فرد یا جامعه است.

۴ - بعضى از گمان ها، قرار دهنده انسان در معرض گناه و عکس العمل ناشایست (إنّ بعض الظنّ إثم) (۵ - بعضى از گمان ها، حتى در صورت منتهى نشدن به عمل، گناه به شمار مى آید.*) (إنّ بعض الظنّ إثم) حصول گمان در ذهن انسان، معمولاً در اختیار وى نیست. بر این اساس مفسران نهى از ظن را، نهى از عمل بر طبق ظن دانسته اند که امرى اختیارى است. با این حال احتمال مى رود که در آیه شریفه چیزى مقدر نباشد و واقعاً بعضى از گمان هاى بد - حتى با منتهى نشدن به عمل - گناه به شمار آید.

۶ - کافى نبودن گمان، براى متهم ساختن انسان مؤمن و داورى علیه او (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم)

۷ - مترتب شدن گناه بر بعضى از گمان ها، مقتضى اجتناب هر چه بیشتر انسان از بدگمانى به مؤمنان (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم) با توجه به این که «إنّ بعض الظنّ...» در مقام تعلیل براى «اجتنبوا...» است، برداشت بالا به دست مى آید.

۸ - لزوم پرهیز از زمینه هاى لغزش وابتلا به گناه (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم) در آیه شریفه براى این که خداوند مؤمنان را از بسیارى از گمان ها پرهیز دهد، به آنان یادآور شده که این مسیر، اصولاً امن نیست و در مواردى به گناه منتهى مى شود. مفهوم این استدلال، این است که هر راهى که ناامن و در معرض گناه قرار دارد، باید از آن پرهیز کرد.

۹ - رواج بدگمانى در جامعه مؤمنان، تهدیدى براى اخوت ایمانى آنان (إنّما المؤمنون إخوة ... یأیّها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرًا من الظنّ) با توجه به ارتباط این آیه با آیه «إنّما المؤمنون إخوة»، برداشت یاد شده قابل استفاده است.

۱۰ - ممنوعیت تجسّس و جستار، در عیوب و کاستى هاى زندگى مؤمنان (و لاتجسّسوا)

۱۱- بدگمانى به مؤمنان، زمینه کشیده شدن انسان به تجسّس و کنجکاوى هاى ممنوع (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ ... و لاتجسّسوا)

۱۲ - خداوند، خواهان حفظ آبروى مؤمنان و برملا نشدن کاستى هاى هر فرد بر دیگران (و لاتجسّسوا)

۱۳ - ممنوعیت غیبت و بدگویى مؤمنان در غیاب یکدیگر (و لایغتب بعضکم بعضًا)

۱۴ - بدگمانى و تجسّس، زمینه کشیده شدن انسان به غیبت (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ ... و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم بعضًا) بنابراین که ترتیب لفظى بخش هاى آیه، بیانگر ترتیب حقیقى و رتبى آنها باشد، برداشت بالا به دست مى آید.

۱۵ - تجسّس و غیبت مؤمنان نسبت به یکدیگر، عامل گسستن اخوت ایمانى آنان (إنّما المؤمنون إخوة ... و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم بعضًا) از ارتباط «و لاتجسّسوا...» با «إنّما المؤمنون إخوة...» مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۶ - ریختن آبروى برادر مؤمن با غیبت، به منزله خوردن گوشت بدن بى جان او است. (أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتًا)

۱۷ - توجه به حقیقت و ماهیت غیبت، موجب تنفر و دورى از آن (أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتًا فکرهتموه)

۱۸ - جواز غیبت غیر مؤمنان (و لایغتب بعضکم بعضًا ... یأکل لحم أخیه میتًا) با توجه به این که مخاطب «بعضکم بعضاً» مؤمنان هستند نه مطلق انسان ها، برداشت بالا استفاده مى شود.

۱۹ - تجسّس در عیب ها و کاستى هاى مؤمنان، همانند غیبت به منزله خوردن گوشت آنان است.* (و لاتجسّسوا ... أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتًا) برداشت بالا بدان احتمال است که «أیحبّ...» تنها در جهت ترسیم قبح غیبت نباشد; بلکه علاوه بر غیبت شامل تجسّس نیز بشود.

۲۰ - تقواى الهى، مستلزم پرهیز از بدگمانى و تجسّس و غیبت نسبت به مؤمنان (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ ... و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم ... و اتّقوا اللّه)

۲۱ - بدگمانى، تجسّس و غیبت نسبت به مؤمنان، بى تقوایى، گناه و نیازمند توبه است. (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ ... و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم بعضًا ... و اتّقوا اللّه إنّ اللّه توّاب)

۲۲ - خداوند، «توّاب» (بسیار توبه پذیر) و «رحیم» (مهربان) است. (إنّ اللّه توّاب رحیم)

۲۳ - تقوا و بیم از خداوند، سوق دهنده انسان به توبه از لغزش ها * (و اتّقوا اللّه إنّ اللّه توّاب) تعلیل «إنّ اللّه توّاب» از وجود فرمان توبه در جمله هاى قبل خبر مى دهد; در حالى که به جاى «توبوا...» تعبیر «اتّقوا اللّه» آمده است. این مى تواند از آن جهت باشد که میان تقوا و توبه، نوعى ارتباط و پیوستگى وجود دارد.

۲۴ - بدگمانى، تجسّس و غیبت نسبت به مؤمنان، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند* (اجتنبوا کثیرًا من الظنّ ... و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم بعضًا ... إنّ اللّه توّاب رحیم) با توجه به این که در آیه شریفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام کنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحیم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

۲۵ - پذیرش توبه مؤمنان، جلوه رحمت خاص الهى، نسبت به ایشان * (إنّ اللّه توّاب رحیم) از ارتباط «توّاب» با «رحیم»، مطلب بالا به دست مى آید با توجه به این که گفته شده است: «رحیم» رحمت الهى در خصوص مؤمنان است.

موضوعات مرتبط

  • احکام :۳، ۶، ۱۰، ۱۳، ۱۸
  • اختلاف: عوامل اختلاف ۱۵
  • اسماء و صفات: تواب ۲۲; رحیم ۲۲
  • تجسس: آثار تجسس ۱۴، ۱۵; احکام تجسس ۱۰; توبه از تجسس ۲۱، ۲۴; زمینه تجسس ۱۱; گناه تجسس ۲۱; ممنوعیت تجسس ۱۰
  • تشبیهات قرآن: تشبیه به خوردن گوشت مرده ۱۶، ۱۹; تشبیه عیبجویى ۱۹; تشبیه غیبت ۱۶
  • تقوا: آثار تقوا ۲۰، ۲۳; نشانه هاى بى تقوایى ۲۱
  • توبه: آثار توبه ۲۴; زمینه توبه ۲۳
  • حسن ظن: اهمیت حسن ظن ۲
  • خدا: توبه پذیرى خدا ۲۵; توصیه هاى خدا ۱۲; نشانه هاى رحمت خدا ۲۵; نواهى خدا ۱
  • ذکر: آثار ذکر حقیقت غیبت ۱۷
  • سوءظن: آثار سوءظن ۹، ۱۱، ۱۴; اجتناب از سوءظن ۲، ۷; توبه از سوءظن ۲۱، ۲۴; گناه سوءظن ۵، ۲۱; موانع سوءظن ۲۰; نهى از سوءظن ۱
  • ظن: آثار ظن ۴، ۷; احکام ظن ۶; بى اعتبارى ظن ۶; موارد جواز پیروى از ظن ۳
  • عیبجویى: ممنوعیت عیبجویى ۱۰
  • غیبت: آثار غیبت ۱۵; احکام غیبت ۱۸; توبه از غیبت ۲۱، ۲۴; زمینه غیبت ۱۴; زمینه نفرت از غیبت ۱۷; گناه غیبت ۲۱; ممنوعیت غیبت ۱۳; موارد جواز غیبت ۱۸; موانع غیبت ۲۰
  • فاسقان: غیبت فاسقان ۱۸
  • قضاوت: ظن در قضاوت ۶
  • گناه: ترک گناه ۸; زمینه گناه ۴، ۷، ۸
  • لغزش: زمینه لغزش ۸
  • مؤمنان: اهمیت حفظ آبروى مؤمنان ۱۲; زمینه اختلاف مؤمنان ۹; سوءظن در مؤمنان ۹; قبول توبه مؤمنان ۲۵; هتک آبروى مؤمنان ۱۶

منابع

  1. تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.
  2. تفسیر روض الجنان.
  3. تفسیر مجمع البیان.