الجن ١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ‌ لَنْ‌ نُعْجِزَ اللَّهَ‌ فِي‌ الْأَرْضِ‌ وَ لَنْ‌ نُعْجِزَهُ‌ هَرَباً

ترجمه

و اینکه ما یقین داریم هرگز نمی‌توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمی‌توانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم!

|و ما اعتقاد داريم كه هرگز نمى‌توانيم خدا را در زمين عاجز كنيم و هرگز نمى‌توانيم با گريختن، او را عاجز كنيم
و ما مى‌دانيم كه هرگز نمى‌توانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم، و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد
و ما چنین دانسته‌ایم که هرگز در زمین بر قدرت خدا غلبه و از محیط اقتدارش فرار نتوانیم کرد.
و اینکه ما یقین داریم که هرگز نمی توانیم خدا را در زمین عاجز و درمانده کنیم و هرگز نمی توانیم [با گریختن و فرار] از دسترس قدرت او بیرون رویم،
ما مى‌دانيم كه خدا را در زمين ناتوان نمى‌كنيم و با گريختن نيز ناتوانش نسازيم.
و ما یقین داشتیم که هرگز در زمین از خداوند گزیر و گریزی نداریم‌
و ما مى‌دانستيم كه هرگز خداى را در زمين ناتوان نتوانيم ساخت و با گريختن- از عذاب او- ناتوانش نتوانيم كرد
ما یقین داریم که هرگز نمی‌توانیم بر اراده‌ی خداوند در زمین غالب شویم، و نمی‌توانیم از پنجه‌ی قدرت او فرار کنیم. (بنابراین، وقتی که نه راه غلبه وجود دارد، و نه راه گریز، چاره‌ای جز تسلیم فرمان دادگرانه‌ی او نیست).
«و اینکه ما گمان شایسته‌ای داشتیم که هرگز نمی‌توانیم در زمین خدای را به ستوه آوریم و هرگز او را با گریز(مان) درمانده نتوانیم کرد.»
و آنکه ما دانستیم که هرگز به عجز نیاریم خدا را در زمین و هرگز به عجزش نیاریم به گریختن‌

We realized that we cannot defeat Allah on earth, and that we cannot escape Him by fleeing.
ترتیل:
ترجمه:
الجن ١١ آیه ١٢ الجن ١٣
سوره : سوره الجن
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ظَنَنَّا»: یقین داریم. قطعاً دانسته‌ایم. «هَرَباً»: گریز. فرار. مصدر است و به معنی اسم فاعل، یعنی (هَارِبِینَ) بوده و حال است.


تفسیر

}}

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12»

و اينكه ما قبلًا براى (استراق) سمع در مراكزى از آسمان مى‌نشستيم ولى اكنون هر كه بخواهد استماع كند، شهابى در كمين خود مى‌يابد. و اينكه ما نمى‌دانيم آيا براى كسانى كه در زمين هستند شرى اراده شده يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى اراده كرده است. و اينكه بعضى از ما افراد صالحى هستند و بعضى جز آن، در راههاى گوناگون هستند و اينكه ما مى‌دانيم كه هرگز نمى‌توانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم و با فرار از سلطه او خارج شويم.

جلد 10 - صفحه 248

نکته ها

«رصد» اسم جمع «راصد» به معناى مراقب و نگهبان است. «قدد» جمع «قد» به معناى بريده شده و «طَرائِقَ قِدَداً» به معناى مسلك‌هاى گوناگون‌است.

از اين آيات استفاده مى‌شود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى برده‌اند.

پیام ها

1- نزول قرآن، در آسمان‌ها نيز اثر گذاشت. جنّ قبل از نزول قرآن، اخبار آسمانى را استراق سمع مى‌كرد و بعد از آن منع شد. أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ... فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ‌

2- جنّ، آينده بشر و جهان را نمى‌داند. وَ أَنَّا لا نَدْرِي‌ ...

3- كيفر استراق سمع برخورد شديد است. «شِهاباً رَصَداً»

4- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً

5- رشد دادن از شئون ربوبيّت است. «رَبُّهُمْ رَشَداً»

6- طبيعت و فطرت جنّ بر فساد و شيطنت نيست، ميان آنان نيز صالح و غير صالح وجود دارد. «مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ»

7- لازمه اختيار و آزادى، گروه گروه شدن است. «كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً»

8- نه با مقاومت مى‌توان خدا را عاجز كرد و نه با فرار. «لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12»

وَ أَنَّا ظَنَنَّا: و بدرستى كه به يقين دانستيم، أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ‌: اينكه هرگز عاجز نتوانستيم ساخت خداى را، فِي الْأَرْضِ‌: در حالتى كه در زمين باشيم،

جلد 13 - صفحه 346

يعنى هر جا كه ما هستيم، در زمين نمى‌توانيم كه او را عاجز سازيم. وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً: و هرگز عاجز نمى‌توانيم كرد او را در حالتى كه فرار كرده باشيم به اطراف آسمان يا به كوه قاف. خلاصه آنكه هرجا كه هستيم، در تحت فرمان اوئيم، و در قبضه قدرت او؛ و عدم امكان ما، از دائره حكم او. اين وصف احوال جنيان و بيان عقايد ايشان است، يعنى همه آنها، كه اخيار باشند، يا اشرار، يا مقتصد، اعتقاد دارند بر آنكه خداى تعالى عزيز و غالب و قادر است بر وجهى كه هيچ مطلبى از او فوت نمى‌شود، و هيچ مهربى (پناهگاهى) موجب آن نيست كه ملتجى خود را از او برهاند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‌ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً «14» وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً «15»

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17» وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20»

ترجمه‌

و بدرستيكه از ما شايستگانند و از ما هستند كسانيكه كمتر از اينند هستيم فرقه‌هائى مختلف‌

و بدرستيكه ما دانستيم كه هرگز نميتوانيم عاجز كنيم خدا را در زمين و نميتوانيم عاجز كنيم او را بفرار

و بدرستيكه ما وقتى كه شنيديم قرآن را ايمان آورديم بآن پس هر كه ايمان آورد بپروردگارش پس نميترسد از نقصان جز او نه از ستمى‌

و بدرستى كه از ما هستند منقادان و از ما هستند متجاوزان پس هر كه منقاد شد پس آنگروه طلب نموده‌اند راه راست را

و امّا متجاوزان‌


جلد 5 صفحه 287

پس باشند براى جهنم هيزم‌

و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم بآنها آبى فراوان‌

تا بيازمائيمشان در آن و هر كه روى گرداند از ياد پروردگارش در مى‌آورد او را در عذابى سخت‌

و بدرستيكه مواضع سجود براى خدا است پس نخوانيد با خدا هيچ كس را

و بدرستيكه چون برخاست بنده خدا كه بخواند او را نزديك بود آنها بوده باشند بر او متراكم و چسبنده‌

بگو جز اين نيست كه ميخوانم پروردگارم را و شريك نميسازم با او كسى را.

تفسير

جنّيان در تعقيب مقالات خودشان گويند كه بعضى از ما افراد صالح و شايسته‌اى هستيم كه بوظائف دينى خود كاملا عمل مينمائيم و بعضى از ما بپاى آنها نميرسيم و مراعات وظائف دينى را كمتر از آنها مينمائيم و ما داراى طريقه- هاى متفرّقه‌اى هستيم و صاحبان مذاهب مختلفه ميباشيم چنانچه قمّى ره فرموده و پيش از اين در شأن نزول سوره ذكر شد و ما ميدانيم كه هرگز نميتوانيم خدا را عاجز نمائيم و نگذاريم بر ما مسلّط شود اگر اراده عذاب ما را داشته باشد در زمين و نميتوانيم عاجز نمائيم او را از اينكه بگيرد ما را بفرار نمودن بآسمان يا بنفوذ نمودن در زمين و ما وقتى قرآن را كه موجب هدايت ما شد از پيغمبر اسلام شنيديم ايمان آورديم بآن و كسيكه ايمان آورد بپروردگار خود نميترسد از نقصان ثوابش و زيادى عذابش از ميزان استحقاق و بعضى از ما منقاد و مطيع و تسليم در مقابل اوامر خدايند و بعضى جابر متجاوز از حق پس كسيكه منقاد اوامر الهى باشد طلب نموده راه رشد و هدايت و صلاح را كه ميرساند او را بنعيم ابدى و اما اشخاص متعدّى و متجاوز از طريق حق هيزم آتش جهنّم خواهند بود ظاهرا تا اينجا كلام جنّيان ختم شد حال خداوند در وحى خود به پيغمبر اكرم عطف بر اخبار از استماع جنيّان و نقل اقوال آنها ميفرمايد كه و همانا امر از اين قرار است كه اگر جنّ و انس استقامت نمايند بر طريقه مرضيّه الهيّه ما آنها را مشروب نمائيم از آب فراوانى چون گفته‌اند آنزمان مردم مكّه مبتلا بخشكى و سختى ارزاق عمومى بودند و خداوند به اين آيه وعده باران فراوان بآنها داده‌


جلد 5 صفحه 288

در صورت قبول اسلام و استقامت در آن و بعضى گفته‌اند آب فراوان كنايه از توسعه رزق است و در روايات ائمه اطهار طالبان رشد و كسانيكه استقامت بر طريقه حقّه نمودند به آنانكه ثابت قدم در ولايت امير المؤمنين و اولاد معصومين او باشند و اطاعت اوامر ايشانرا نمايند و توصيف آب دادن فراوان بآشاماندن ايشان ايمانرا بدلهاى شيعيان خاص تفسير شده و اين باران فراوان يا توسعه رزق يا افاضه ايمان براى اختبار و امتحان بندگان است كه تا چه درجه در آن نعمت كه هستند شكرش را بجا ميآورند و كسيكه اعراض نمايد از شكر نعمت حق و ياد خدا و ولايت مولى چنانچه قمى ره نقل نموده خداوند او را داخل در عذاب شاقّ متصاعدى خواهد فرمود و همانا مساجد سبعه كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو شست پاى بندگان ميباشد از آن خدا و ملك او است و نبايد در سجود غير او صرف شود چنانچه در روايات متعدّده از ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و بر طبق حكم حضرت جواد عليه السّلام در مذهب ما بدليل اين آيه چهار انگشت دزد را ميبرند و كف را باقى ميگذارند كه بايد براى خدا باشد و اين مسلّم است مع الوصف مفسّرين شيعه مساجد را بمسجدهائيكه ساخته شده و ميشود يا تمام روى زمين تفسير نمى‌نمايند و مدلول روايات را بر سبيل احتمال ذكر كرده‌اند با آنكه ظاهر آيه شريفه آنستكه بودن مساجد از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را هيچ جا ننمايند و بودن مساجد ساخته شده از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را در آنجا نكنند نه در جاهاى ديگر و بر تمام روى زمين مساجد اطلاق نميشود بلى روى زمين مسجد است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جعلت لى الارض مسجدا و طهورا و نفرموده مساجدا و اين نيست جز اعراض از اخبار ائمه اطهار و تبعيّت از اقوال مردود بى‌اعتبار و گفته‌اند وقتى حضرت ختمى مرتبت قيام بامر دعوت قريش بتوحيد و قرائت قرآن ميفرمود يا مشغول نماز ميشد آنها گرد حضرت جمع ميشدند و خود را باو مى‌چسباندند براى اذيت و آزار و باز داشتن از كار يا تماشاى افعال و اذكار و خداوند اينمعنى را باو وحى فرموده و آنكه بآنها بفرمايد من سخن تازه‌اى ندارم و كار تماشا دارى نميكنم من دعوت بتوحيد ميكنم كه پدران شما


جلد 5 صفحه 289

حضرت ابراهيم و اسمعيل ميكردند يا عبادت خداى يگانه را مينمايم و در مقابل بت سجده نميكنم و بعضى اين ازدحام و تهاجم را از جن براى تماشاى نماز و قرائت قرآن حضرت دانسته‌اند و بجاى قل قال قرائت نموده‌اند ولى سوق آيه اخيره و آيات آتيه مؤيّد قول اوّل است و لبد بريال شير و هو متراكم و چسبنده از پشم و موى و غيره اطلاق ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَنّا ظَنَنّا أَن‌ لَن‌ نُعجِزَ اللّه‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لَن‌ نُعجِزَه‌ُ هَرَباً «12»

و محققا ‌ما ميدانيم‌ ‌که‌ قدرت‌ نداريم‌ ‌بر‌ جلوگيري‌ ‌از‌ اراده‌ و مشيت‌ و قدرت‌ خداي‌ متعال‌ ‌در‌ روي‌ زمين‌ ‌که‌ العياذ باللّه‌ ‌خدا‌ ‌را‌ عاجز كنيم‌ و هرگز ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ ‌او‌ نميتوانيم‌ فرار كنيم‌.

وَ أَنّا ظَنَنّا ظن‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ يقين‌ ‌است‌.

أَن‌ لَن‌ نفي‌ تأييد ‌است‌ بمعني‌ هرگز.

نُعجِزَ اللّه‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ ‌که‌ ‌اگر‌ بلائي‌ و عذابي‌ نازل‌ فرمود نتوانيم‌ ‌از‌ ‌خود‌ دفع‌ كنيم‌.

وَ لَن‌ نُعجِزَه‌ُ هَرَباً ‌ يا ‌ بتوانيم‌ فرار كنيم‌ ‌که‌ ‌بما‌ متوجه‌ نشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- مؤمنان جن در ادامه سخنان خود به دیگران هشدار می‌دهند و می‌گویند: «و ما یقین داریم هرگز نمی‌توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمی‌توانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم» (و انا ظننا ان لن نعجز الله فی الارض و لن نعجزه هربا).

بنابر این، اگر تصور کنید می‌توانید از کیفر و مجازات خدا با فرار کردن به

ج5، ص301

گوشه‌ای از زمین یا نقطه‌ای از آسمانها نجات یابید، سخت در اشتباهید.

نکات آیه

۱ - اعتراف مؤمنان جن، به ناتوانى جن از عاجز ساختن خداوند و حرکت در جهت خلاف مقررات الهى (و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض)

۲ - اعتراف مؤمنان جن، به ناتوانى جن از فرار از سیطره الهى و ناتوان ساختن خداوند از دستیابى به آنان (و لن نعجزه هربًا)

۳ - نزول قرآن، موجب معرفت جن نسبت به جایگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعیت ضعیف و پوچ خود (و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا)

۴ - خداوند، داراى قدرت مطلق و شکست ناپذیر (و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا)

موضوعات مرتبط

  • جن: اقرار جنیان مؤمن ۱، ۲; زمینه خداشناسى جن ۳; زمینه خودشناسى جن ۳; عجز جن ۱، ۲، ۳
  • خدا: عاجز کردن خدا ۱، ۲; عظمت خدا ۳; فرار از حکومت خدا ۲; وسعت قدرت خدا ۴
  • قرآن: آثار نزول قرآن ۳

منابع