التوبة ١٠٢
کپی متن آیه |
---|
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ |
ترجمه
التوبة ١٠١ | آیه ١٠٢ | التوبة ١٠٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آخَرُونَ»: دیگران. مراد گروه سومی غیر از دو گروه پیشین یعنی پیشگامان نخستین و منافقان داخل و خارج مدینه است.
نزول
«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس گوید: درباره ده نفر که از رفتن به جنگ تبوک تخلف ورزیدند، نازل گردیده است که از زمره آنها ابولبابه بوده است که هفت نفر آنها خود را به ستون مسجد بستند و تا پذیرفته شدن توبه آنها آیه فوق نازل شد، برخى گویند: هفت نفر بودند که یکى از آنها ابولبابه بوده است.
امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام فرماید: درباره ابولبابه نازل شده و دیگرى را ذکر نفرموده است و سبب نزول آن درباره او آنچه بوده که در غزوه بنىقریظه رخ داده بود، چنان که مجاهد گوید.[۱]
زهرى گوید: فقط درباره ابولبابه نازل گردیده موقعى که از شرکت در جنگ تبوک تأخّر ورزیده بود و اکثر مفسرین گویند، ابولبابه از شرکت در جنگ تبوک تأخّر ورزیده بود.[۲]
ابن عباس گویند: که درباره عده اى از اعراب نازل شده و نیز گویند عده آنها پانزده نفر بوده که از جنگ تبوک تأخر ورزیدند.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۱۰۶ - ۹۷، سوره توبه
- بيان آيات شريفه مربوط به وضع اعراب از لحاظ كفر و نفاق و ايمان
- معناى كلمه (( اعراب )) و بيان اينكه باديه نشينان به سبب دروى از تمدن و علم و ادب از معارف دينى دورتر بوده اند
- تقسيم مؤ منين به سه گروه : سابقون اولون از مهاجرين و انصار و تابعين آنان به احسان . و بيان مراد از هر كدام
- معناى اتباع به احسان در جمله : (( والذين اببعوهم باحسان )) كه وصف طبقه سوم از مؤمنين است
- حكم به فضيلت سابقون اولون از مهاجرين و انصار مقيد است به ايمان وعمل صالح
- معناى رضايت مؤ منين از خدا و رضايت خدا از مؤ منين و بيان اينكه رضايت خدا از اوصاف فعل او است نه از اوصاف ذاتش
- مقصود از عذاب كردن منافقين در دو نوبت (سنعذبهم مرتين ) چيست ؟
- امر به اخذ زكات از اموال مردم
- گيرنده زكات خداست و تصدق و اداء زكات نوعى توبه است چنانچه توبه هم صدقه اعمال است
- توضيح درباره معناى آيه : (( و قلاعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمؤ منون )) و اينكه مخاطبين آن چه كسانى هستند ورؤ يت در آن به چه معنا است ؟
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار... ))
- سخن (( قرظى )) مبنى بر اينكه تمامى اصحاب پيامبر (ص ) آمرزيده اند و خوب و بدشان اهل بهشتند و نقد و رد آن سخن
- رواياتى در ذيل آيه : (( و آخرون اعترفوا بذنوبهم ... )) و اينكه در مورد چه كسانى نازل شده است
- چند روايت در ذيل آيه مربوط به زكات
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( و آخرون مرجون لامرالله ))
- گفتارى پيرامون زكات و ساير صدقات (نظر اسلام درباره اجتماع و حقوق مالى آن و مزايا و ويژگيهاى نظام ماليه عمومى در اسلام )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «102»
و (از اعراب) ديگرانى هستند كه به گناهان خويش اعتراف كردهاند، كار خوب و بد را به هم آميختهاند. اميد است خداوند توبهى آنان را بپذيرد (و لطف خويش را به آنان بازگرداند). همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
جلد 3 - صفحه 496
نکته ها
چند نفر از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله، از شركت در جنگ تبوك تخلّف ورزيدند، آن هم نه از روى نفاق، بلكه به خاطر دلبستگى به زندگى. آيات انتقادآميز كه نازل شد، پشيمان گشتند وخود را به نشانهى توبه، به ستون مسجد بستند. تا آنكه خداوند توبهى آنان را پذيرفت و رسولخدا صلى الله عليه و آله طناب را گشود و آنها آمرزيده شدند.
پیام ها
1- همهى اصحاب پيامبر عادل نبودند، برخى مرتكب سيّئات هم مىشدند.
«خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً»
2- انسان در ميان اعمالِ خود نبايد تنها نقاط قوّتش را ببيند، بلكه بايد بدنبالِ جبرانِ نقاط ضعف و خطاهايش باشد. اعْتَرَفُوا ... خَلَطُوا
3- اعتراف به گناه، انتقاد از خود و داشتن كارهاى خوب و صالح، زمينهساز بخشايش الهى است. «اعْتَرَفُوا، يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
4- گرچه خداوند وعدهى آمرزش داده، امّا انسان بايد ميان خوف و رجاء باشد.
«عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
5- خطاكار پشيمان، به اميد نيازمند است و آغوش اسلام براى پذيرش او باز است. اعْتَرَفُوا ... إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (102)
«1» مجمع ج 3 ص 67- منهج ج 4 ص 321.
ج5، ص 191
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ: و قومى ديگر از متخلفان غير منافق اعتراف و اقرار كردند به گناهان خود و مقر شدند به اين كه: خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً:
بياميختند كردار نيك و پسنديده و شايسته را كه آن اتفاق با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در غزوات و اظهار پشيمانى و اقرار به گناه بود در اين غزوه. وَ آخَرَ سَيِّئاً: و عمل ديگر بد ناشايسته كه آن تخلف از غزوه تبوك و موافقت منافقين بود.
نكته- حرف «و» يا به معنى «ب» است مانند قولهم «بعت الشّاة و درهما» و يا به جهت دلالت بر آنكه هر يك از اين دو امر مخلوط بودند به ديگرى، يعنى عمل خوب و بد. عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ: اميد است خداى تعالى توبه ايشان را بپذيرد و رجوع فرمايد بر ايشان به مغفرت و آمرزش.
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: بتحقيق حق سبحانه آمرزنده است تائبان را، مهربان است بر ايشان به اعطاء ثواب.
نكته- مفسران گفتهاند: «عسى» از خدا واجب باشد. عياشى (رحمه الله) در اين آيه گفت: «1» (عسى من اللّه واجب و انّما نزلت فى شيعتنا المذنبين) و ذكر آن به جهت آنست كه مكلف ايمن نشود، و هميشه ميان خوف و رجاء بوده، اتكال به عفو الهى ننموده در اهمال توبه و تدارك اعمال.
تحقيق- در تأويلات كاشفى مذكور است از اعتراف به گناه از جهت بقاء نور استعداد و عدم رسوخ ملكه خطيئات است، و بدان استدلال مىتوان نمود كه معترف را ديده بصارت گشاده شده، و قباحت گناه مشهود گشته؛ چه اگر ظلمت غفلت متراكم و رذايل در طبيعت راسخ شود، مجرم هيچ گناه را زشت نداند، بلكه به سبب مناسبت آن را نيك بيند، و در عذاب خذلان و تخليه باقى ماند.
تنبيه- طبرسى (رحمه الله) فرمايد: «2» آيه شريفه دلالت دارد بر بطلان قول به احباط؛ بدين تقرير كه اگر صحيح باشد احباط، هر آينه لازمه آن اين است كه
«1»- تفسير عياشى ج 2 ص 105 حديث 105.
«2» مجمع ج 3 ص 66.
ج5، ص 192
يكى از دو عمل صالح و طالح طارى بر ديگرى شود احباط و ابطال نمايد آن را، در اين صورت اجتماع نيابند، پس اختلاط حاصل نشود، و حال آنكه آيه بيان اختلاط حسنات و سيئات را فرمايد. و از بعض تابعين نقل است كه نيست در قرآن آيهاى ارجى، يعنى اميدوار كنندهتر از اين آيه شريفه، لكن نسبت به كسانى كه با افعال طاعات سيئاتى از آنها صادر و به درگاه سبحانى معترف به گناه خود و آن را هميشه مد نظر و ترساننده از عذاب الهى، نه اشخاصى كه با قليل از خيرات معاصى كبيره را مرتكب شده و به كلى آن را فراموش نموده، بدون هيچ اعتراف و توبه و تداركى كه البته رجاء آنها طمع خامى است. به روايت مأثوره از ابى جعفر عليه السّلام و زهرى اين آيه در باره ابو لبابه آمد كه بعد از تخلف پشيمان شده، خود را به ستون مسجد بسته، ترك غذا نمود تا توبه او قبول شد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيمٍ (101) وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (102)
ترجمه
و از جمله كسانيكه در اطراف شمايند از باديهنشينان منافقانند و از اهل مدينه نيز كه ممارست نمودند بر نفاق نميدانى آنها را ما ميدانيم آنها را زود باشد عذاب كنيم آنها را دو بار پس برگردانيده شوند بسوى عذاب بزرگ
و ديگرانى كه اقرار نمودند بگناهانشان آميختند كردار خوب و كردار بد را شايد خدا بپذيرد توبه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است.
تفسير
بعضى از اهل مدينه و اعراب حوالى آن منافقان ماهر در نفاقند كه بتمرين
جلد 2 صفحه 616
و ممارست چنان مسلّط بر آن شدهاند كه تو اى پيغمبر با كمال فراست و كياست نمى- شناسى آنها را چون بهيچ وجه نمىگذارند باطنشان ظاهر شود من مىشناسم آنها را و مطّلعم بر ضمائر خلق و بعد از اين دو بار آنها را عذاب ميكنم بار اول وقتى است كه ملائكه قبض روح آنها را مينمايند كه ميزنند بوجوه و ادبارشان بار دوم عذاب قبر است پس از آن بر گردانده ميشوند بعالم آخرت و قيامت كبرى و عذاب بزرگشان آنجا است چنانچه در جوامع فرموده است اين حال اين دسته از مردم است و ديگرانى هستند كه نفاق ندارند معصيت ميكنند بعد اقرار مينمايند و توبه ميكنند و خدا از تقصير آنها ميگذرد چون آمرزنده و مهربان است و البته اينها اعمال صالحه هم دارند از قبيل اعتقادات حقّه و توبه و خجلت از گناه نزد اهل تقوى و امثال اينها از اعمال حسنه و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده كه نازل شده است در باره ابو لبابة بن منذر كه قصه آن در ذيل آيه يا ايّها الّذين آمنوا لا تخونوا اللّه و الرّسول در اوايل سوره انفال گذشت و در كافى و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه اين جماعت قومى از اهل ايمانند كه احيانا معاصى از آنها صادر ميشود كه در نظر اهل ايمان عيب است و كراهت دارند از آن و اميد است خدا بپذيرد توبه آنها را و نيز عياشى از آنحضرت در اين آيه نقل نموده كه عسى از خدا واجب است و اين در باره گناهكاران از شيعيان ما نازل شده است و بنظر حقير عسى دلالت دارد بر آنكه اين مورد قابل گذشت و مغفرت است و خدا رحمت خود را از محل قابل دريغ نمىفرمايد چون بخل در مبدء فيّاض نيست لذا واجب ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ آخَرُونَ اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَي اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيهِم إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (102)
و ديگران غير منافقين يعني مؤمنين که اعتراف بگناهان خود دارند
جلد 8 - صفحه 304
و اعمال صالحه و اعمال سيئه هم از آنها صادر شده مخلوط بيك ديگر اميد است خداوند آنها را ببخشد محققا خداوند آمرزنده و رحمكننده است.
اينکه آيه شريفه از آيات رجاء است بلكه بعضي گفتند ارجي آيه است که مؤمن و لو مرتكب بعض معاصي شود در صورتي که باعث زوال ايمانش نشود و خود را مقصر بداند و اعتراف بتقصير خود كند مورد مغفرت و رحمت ميشود.
وَ آخَرُونَ يعني ديگران که مراد غير منافقين باشند که باطنا معتقد بعقائد حقه باشند اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم بسا اشخاصي هستند اهميت بمعاصي خود نميدهند و چيزي نميگيرند و گمان ميكنند آدم خوبي هستند، و اما كساني که خود را گنهكار ميدانند و پشيمان ميشوند که حقيقت توبه است که حضرت فرمود
(كفي في التوبة الندم)
و اعمال صالحه دارند مثل نماز، روزه، ساير واجبات و مستحبات و اعمال سيئه و معاصي هم از آنها صادر شده که مفاد (خلطوا عملا صالحا و آخر سيّئا) است.
عَسَي اللّهُ در اخبار داريم که كلمه عسي نسبت بخدا وجوب و لزوم است يعني البته خداوند أَن يَتُوبَ عَلَيهِم قبول توبه آنها را ميكند، و از اينکه باب است كلمه توّاب اگر نسبت ببنده داده شد يعني بسيار توبهكننده و اگر نسبت بخدا داده شده يعني بسيار قبول توبه ميكند إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ إِنَّكَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ وَ أَنَا التَّوّابُ الرَّحِيمُ در چهار موضع از سوره بقره وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ در دو آيه بعد و در آيه 119 بدون ذكر واو عاطفه، و در علم كلام گفتهايم همين نحوي که واجب است بر بنده توبه كند همين نحو هم بر خدا واجب است قبول توبه زيرا حسن ملزم دارد إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ ميآمرزد رحيم تفضلات هم ميفرمايد فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه
جلد 8 - صفحه 70
305
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 102)
شأن نزول:
در مورد نزول این آیه روایاتی نقل شده که در بیشتر آنها به نام «ابو لبابه انصاری» برخورد میکنیم، طبق روایتی او با دو یا چند نفر دیگر از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از شرکت در جنگ «تبوک» خودداری کردند اما هنگامی که آیاتی را که در مذمت متخلفین وارد شده بود شنیدند بسیار ناراحت و پشیمان گشتند، خود را به ستونهای مسجد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بستند و هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بازگشت و از حال آنها خبر گرفت عرض کردند: آنها سوگند یاد کردهاند که خود را از ستون باز نکنند تا این که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین کند، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: من نیز سوگند یاد میکنم که چنین کاری نخواهم کرد مگر این که خداوند به من اجازه دهد.
آیه نازل شد و خداوند توبه آنها را پذیرفت، و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را از ستون مسجد باز کرد.
آنها به شکرانه این موضوع همه اموال خود را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تقدیم داشتند.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هنوز دستوری در این باره بر من نازل نشده است، چیزی نگذشت که آیه بعد نازل شد و دستور داد که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله قسمتی از اموال آنها را بگیرد.
تفسیر:
توبه کاران- پس از اشاره به وضع منافقان داخل و خارج مدینه در آیه قبل در اینجا با اشاره به وضع گروهی از مسلمانان گناهکار که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند، میفرماید: «گروه دیگری از آنها به گناهان خود اعتراف کردند» (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ).
«و اعمال صالح و ناصالح را به هم آویختند» (خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً).
سپس اضافه میکند: «امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد» و رحمت خویش را به آنان بازگرداند (عَسَی اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ).
ج2، ص249
«زیرا خداوند آمرزند و مهربان است» و دارای رحمتی وسیع و گسترده (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
نکات آیه
۱ - اعتراف برخى از گنهکاران و متخلفان از جنگ تبوک به زشتى عمل خویش (و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم) با توجّه به اینکه فرازهاى پیشین، مربوط به جنگ تبوک و تخلف عده اى از شرکت در آن جنگ است مى توان گفت که این آیه نیز مربوط به برخى از همان متخلفان مى باشد.
۲ - اعتراف به گناه و انتقاد از خویش، وسیله جلبِ غفران و رحمت الهى و از ارکان توبه است. (و ءاخرون اعترفوا ... عسى اللّه یتوب علیهم إن اللّه غفور رحیم)
۳ - وجود عمل صالح در میان اعمال انسان، زمینه ساز توبه وى از خطاها* (اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صلحاً) ممکن است بیان «خلطوا عملاً صالحاً ...» بدین منظور باشد که وجود عمل صالح در روى آوردن آنان به توبه تأثیر داشته باشد.
۴ - خداوند، خواهان خارج نشدن انسان از حالت خوف و رجا (عسى اللّه یتوب علیهم) خداوند، به طور قطع نفرموده است که توبه آنان پذیرفته مى شود; بلکه فرموده: امید است که پذیرفته شود.
۵ - توجّه گنهکار به زشتى عمل خویش و اعتراف به آن و نیز ندامت از آن، به منزله توبه و زمینه بخشش گناه از سوى خدا (اعترفوا بذنوبهم ... عسى اللّه أن یتوب علیهم) از اینکه خداوند در مقابل «اعترفوا» وعده «عسى اللّه أن یتوب» را داده است و بعد از اعتراف، مسأله دیگرى را به عنوان توبه مطرح نکرده است، مى توان مطلب فوق را استفاده کرد.
۶ - خطاکار نادم و پشیمان، نیازمند روحیه امید براى خودسازى و تربیت (عسى اللّه یتوب علیهم إن اللّه غفور رحیم)
۷ - باز بودن آغوش اسلام، بر روى خطاکاران نادم و معترف (عسى اللّه یتوب علیهم إن اللّه غفور رحیم)
۸ - پذیرش توبه، تفضلى از جانب خدا بر بندگان است نه امرى لازم و ضرورى بر او. (عسى اللّه یتوب علیهم) احتمال مى رود که به کار رفتن واژه «عسى» به منظور افاده نکته فوق باشد; یعنى، توبه کننده هیچ گونه حقى بر خدا ندارد.
۹ - پذیرفته شدن توبه گنهکاران معترف و نادم، جلوه اى از غفران و رحمت الهى (عسى اللّه أن یتوب علیهم إن اللّه غفور رحیم)
۱۰ - خداوند، غفور (آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (إن اللّه غفور رحیم)
روایات و احادیث
۱۱ - راوى گوید امام باقر (ع) فرمود: «الذین خلطوا عملاً صالحاً و آخر سیّئاً»: فأولئک قوم مؤمنون یحدثون فى ایمانهم من الذّنوب التى یعیبها المؤمنون و یکرهونها فأولئک عسى اللّه أن یتوب علیهم;[۵] «آنان که عمل خوب و بد را در هم آمیختند» گروهى از مؤمنانند که در عین داشتن ایمان، مرتکب بعضى گناهان مى شوند که مؤمنان آنها را عیب مى دانند و ناخوش دارند اینانند که امید مى رود خداوند توبه آنان را بپذیرد».
۱۲ - «عن ابى جعفر (ع) فى قول اللّه: «... عسى اللّه أن یتوب علیهم» و العسى من اللّه واجب ... ;[۶] از امام باقر (ع) درباره قول خدا «عسى اللّه ...» روایت شده: «عسى» را که خدا مى فرماید واجب و حتمى است [و به معناى احتمال و امیدنیست]».
۱۳ - ابى بکر حضر مى گوید: «قال محمّد بن سعید: أسئل ابا عبداللّه (ع) فاعرض علیه کلامى و قل له: انى اتوَلّاکم و ابرء من عدوّکم و اقول بالقدر ... قال: فعرضت کلامه على ابى عبداللّه فحرّک یده ثمّ قال: «خلطوا عملاً صالحاً و آخر سیّئاً ...»;[۷] محمّد بن سعید گفت: از امام صادق (ع) سؤال کن و سخن مرا بر ایشان عرضه کن و بگو: من ولایت شما را پذیرفته و از دشمنان شما بیزارم ... و نیز قائل به «قدر» هستم. حضر مى گوید کلام او را بر امام عرضه کردم، حضرت دست خود را [به علامت انتقاد] حرکت داد و فرمود: عمل خوب و بد را در هم آمیختند ... ».
موضوعات مرتبط
- آمرزش: زمینه آمرزش ۲، ۵
- اسلام: اسلام و گناهکاران پشیمان ۷; توبه پذیرى اسلام ۷; جاذبه اسلام ۷
- اسماء و صفات: رحیم ۱۰; غفور ۱۰
- اقرار: آثار اقرار به گناه ۲، ۵; اقرار به عمل ناپسند ۱; اقرار به گناه ۱
- تربیت: امیدوارى در تربیت ۶
- ترس: ترس و امید ۴
- تزکیه: امیدوارى در تزکیه ۶
- توبه: ارکان توبه ۲; زمینه قبول توبه ۳; قبول توبه ۸; موارد توبه ۵
- خدا: خواسته هاى خدا ۴; زمینه رحمت خدا ۲; عسى در کلام خدا ۱۲; فضل خدا ۸; نشانه هاى آمرزش خدا ۹; نشانه هاى رحمت خدا ۹
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۳; خلط عمل صالح و عمل ناپسند ۱۳
- غزوه تبوک: اقرار متخلفان غزوه تبوک ۱
- گناه: آثار پشیمانى از گناه ۵
- گناهکاران: اقرار گناهکاران ۱; اهمیّت امیدوارى گناهکاران ۶; قبول توبه گناهکاران ۹; نیازهاى معنوى گناهکاران پشیمان ۶
- مؤمنان: توبه مؤمنان ۱۱; مؤمنان گناهکار ۱۱
منابع
- ↑ شرح مفصل آن در صفحات ۳۷۸ و ۳۷۹ ذکر شده است.
- ↑ صاحب مجمع البیان از ابوحمزه ثمالى نقل کند که آنان سه نفر از انصار بودند به نام ابولبابة بن عبدالمنذر و ثعلبة بن ودیعة و اوس بن خدام که از دستور پیامبر براى رفتن به جنگ تبوک تخلف ورزیدند وقتى که این آیه نازل شده به نابودى خویش یقین کردند و خود را به ستونهاى مسجد بستند و یا تکیه دادند به همان کیفیت ماندند تا پیامبر وارد شد و از آنان سؤال کرد. آنها سوگند یاد کرده بودند که خود را از ستون مسجد نگشایند تا رسول خدا صلی الله علیه و آله بیاید و آنان را بگشاید. پیامبر فرمود: تا دستورى به من نرسد درباره بازکردن آنها اقدامى نکنم وقتى که آیه «عَسَى اللَّهُ أَنْ یتُوبَ عَلَیهِمْ» نازل گردید. پیامبر آنهائى را که خود را به ستون مسجد بسته بودند، باز کرد اینان با اموال خود نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا رسول اللّه این اموال را بگیر و تصدق بده. پیامبر فرمود: مأمور به این کار نشده ام سپس آیه «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» نازل گردید (چنان که طبرى صاحب جامع البیان از طریق على بن ابىطلحة از ابن عباس و نیز از سعید بن جبیر و زید بن اسلم روایت نموده است) و نیز گویند: اینان ده نفر بودند که یکى از آنان ابولبابة بوده چنانکه از ابن عباس و على بن طلحة ابىطلحة روایت کرده اند و نیز گویند: هشت نفر بودند که از زمره آنها ابولبابة و هلال بن امیة و کردم و ابوقیس بوده اند چنان که از سعید بن جبیر و زید بن اسلم روایت کنند و نیز گویند هفت نفر بوده اند چنان که از قتادة روایت شده و همچنین پنج نفر هم گفته اند (و نیز ابن مردویه و ابن ابىحاتم در تفاسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس روایت کرده اند).
- ↑ ابن مردویه در تفسیر خود در سندى که واقدى نیز در آنست از امسلمه روایت کرده، گوید: توبه ابولبابه در خانه من نازل شده و من شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام سحر مى خندید. من گفتم: یا رسول الله چه چیز شما را به خنده آورده. فرمود: توبه ابولبابه قبول شده سپس گفتم: آیا اجازه دارم به او بگویم. فرمود: خودت میدانى لذا در حجره ایستادم، موقعى بود که هنوز آیه حجاب نازل نشده بود. گفتم: اى ابولبابه بشارت باد تو را که توبه تو قبول شده. مردم هجوم آوردند که ابولبابه که خود را به ستون مسجد بسته بود، باز کنند. ابولبابه مانع شد، گفت: باید رسول خدا صلی الله علیه و آله این کار را انجام بدهد، صبح شد. پیامبر او را از ستون مسجد باز کرد و این آیه نازل گردید.
- ↑ عیاشى در تفسیر خود از محمد بن حجاج الکرخى و او مرفوعاً از خثیمة او از امام باقر علیهالسلام نقل نموده و گوید که کلمه (عسى) از ناحیه خدا انجام آن واجب است و این آیه درباره گناهکاران از شیعیان ما مى باشد.
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۲; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۵۷- ، ح ۲۹۲.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۰۵، ح ۱۰۵; بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۷۲، ح ۱۹.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۰۶، ح ۱۰۸; نورالثقلین، ج ۲ ص ۲۵۷، ح ۲۹۵.