البقرة ٢٠٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا قِيلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللَّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهَادُ

ترجمه

و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٠٥ آیه ٢٠٦ البقرة ٢٠٧
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إتَّقِ اللهَ»: از خدا بترس. «اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ»: عزّت بزهکارانه و غرور گناه او را فرا می‌گیرد. کبریا و نخوت دروغین او را به انجام گناه بیشتر می‌کشاند. «حَسْبُهُ»: او را بس است. او را کافی و بسنده است. «الْمِهَادُ»: آرامگاه. قرارگاه. بستر.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

ضحاك گويد: كفار قريش حيله اى بكار بردند و كسى را به مدينه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستادند كه ما مسلمان شده ايم. كسانى را براى تعليم آئين اسلام نزد ما بفرست پيامبر عده اى را مانند حبيب بن عدى الانصارى و مرثد بن ابى مرثد الغنوى و عبدالله بن طارق و خالد بن بكير و زيد بن الدثنة به سركردگى و امارت عاصم بن ثابت نزد آن‌ها فرستاد اينان حركت كردند. هفتاد نفر از كفار قريش از مكه به قصد ايشان بيرون آمدند وقتى به مسلمانان كه قصد تعليم آنان را داشتند، رسيدند. خدعه كردند و با اينان به جنگ و قتال پرداختند.

در اين ميان مرثد و خالد و عبدالله كشته شدند. عاصم كه به حسب اتفاق هفت عدد تير با خود داشت آن‌ها را هدف قرار داد و با هر يك از آن تير بزرگان كفار را كه خدعه كرده بودند بكشت و خود نيز در آن ميان به شهادت رسيد و حبيب بن عدى به اسارت به مكه برده شد. طائفه بنوالحارث بن عامر بن نوفل او را خريدند و چون حارث در غزوه احد بدست حبيب كشته شده بود. طائفه او براى انتقام او را از مكه به قصد دارزدن بيرون بردند در اين ميان مردى از مشركين نيزه اى بر سينه حبيب زد. حبيب به او گفت: اتق الله، يعنى از خدا بترس. مشرك مزبور كه اعتقادى به خدا نداشت در خشم شد و نيزه را به سينه او فرو برد و اين آيه در شأن اين شهيد نازل گرديد.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - سرسختى، تکبّر و غرور ریاکارانِ مدعى اصلاح (منافقان)، در مقابل دعوت به تقوا (و من الناس من یعجبک ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم)

۲ - تکبّر، غرور و سرسختى، در قبال دعوت به تقوا، از نشانه هاى حاکمان ناصالح و مفسد (و اذا تولّى سعى ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) در صورتى که «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد.

۳ - سرسختى، غرور و تکبّر برخاسته از گناه، مانع نصیحت پذیرى حاکمان مفسد (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «بالاثم»، متعلق به «العزّة» باشد.

۴ - سرسختى، تکبّر و غرور، مانع اصلاح و نصیحت پذیرى (اخذته العزّة بالاثم)

۵ - تقواى الهى (ترس از خدا)، مانع سرکشى و افساد (و اذا تولى سعى فى الأرض ... و اذا قیل له اتق اللّه)

۶ - حاکم، باید نصیحت و انتقاد را بپذیرد و باتقوا باشد. (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة)

۷ - خداترسى، انتقاد و نصیحت پذیرى، شرط لازم براى انتخاب حاکم (و اذا قیل له اتق اللّه)

۸ - حاکمان مُفسد، در حِصار سرسختى، تکبّر و غرور برخاسته از گناه خویش هستند. (و اذا تولّى ... اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد و «باء» در «بالاثم»، سببیّه و متعلّق به «العزّة» باشد.

۹ - حاکمان مفسد در برابر دعوت به تقوا، به خاطر سرسختى، تکبر و غرور، آلوده به گناه مى شوند. (اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «باء» سببیه در «بالإثم»، متعلق به «اخذته» باشد.

۱۰ - نفاق، فساد در زمین و نصیحت ناپذیرى در برابر دعوت به تقوا، گناه و موجب عذاب جهنّم (و من الناس من یعجبک ... فحسبه جهنّم)

۱۱ - هیچ کیفرى جز عذاب جهنّم، نمى تواند حاکمان مفسد، سرسخت، متکبّر و مغرور را رام کند. (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنم)

۱۲ - جهنّم، کیفر حاکمان مفسد، سرسخت و حق ناپذیر (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنّم)

۱۳ - جهنّم، بَد جایگاهى است. (فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

۱۴ - جهنّم، اقامتگاه شومى براى متکبّران و مفسدان (اخذته العزّة بالاثم فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: موانع اصلاح ۴
  • افساد: موانع افساد ۵
  • بغى: موانع بغى ۵
  • ترس: ترس از خدا ۵، ۷
  • تقوا: آثار تقوا ۵ ; اهمیّت تقوا ۷ ; دعوت به تقوا ۱، ۲، ۹، ۱۰
  • تکبّر: آثار تکبّر ۴، ۹ ; زمینه تکبّر ۳ ; کیفر تکبّر ۱۱
  • جهنّم: صفات جهنّم ۱۳ ; عذاب جهنّم ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; متکبّران در جهنّم ۱۴ ; مفسدان در جهنّم ۱۴
  • حق پذیرى: موانع حق پذیرى ۳، ۴
  • رشد: موانع رشد ۱، ۲، ۳، ۴، ۹
  • رهبران ظلم: افساد رهبران ظلم ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ ; تکبّر رهبران ظلم ۲، ۸، ۹، ۱۱ ; کیفر رهبران ظلم ۱۱، ۱۲
  • رهبرى: انتقادپذیرى رهبرى ۶، ۷ ; تقواى رهبرى ۶ ; حق پذیرى رهبرى ۷ ; شرایط ۶، ۷ ; مسؤولیت رهبرى ۶
  • عذاب: اهل عذاب ۱۲ ; مراتب عذاب ۱۱ ; موجبات عذاب ۱۰
  • فساد: آثار فساد ۱۰
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۴ ; عوامل گمراهى ۱۰
  • گناه: آثار گناه ۳، ۸ ; عوامل گناه ۹، ۱۰ ; کیفر گناه ۱۰، ۱۲
  • متکبران: ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴ مفسدان: ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴
  • منافقان: تکبّر منافقان ۱ ; روش برخورد منافقان ۱ ; ریاکارى منافقان ۱ ; صفات منافقان ۱
  • نفاق: آثار نفاق ۱۰

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷..
  3. كشف الاسرار.