البقرة ٢٠٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَشْرِي‌ نَفْسَهُ‌ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ‌ وَ اللَّهُ‌ رَءُوفٌ‌ بِالْعِبَادِ

ترجمه

بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٠٦ آیه ٢٠٧ البقرة ٢٠٨
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَشْرِی»: می‌فروشد (نگا: نساء / ). «إبْتِغَآءَ»: خواستن. طلبیدن. مفعولٌ‌له است. «مَرْضَاةِ»: رضایت. خوشنودی. مَرْضاة مصدر میمی‌است و برابر رسم‌الخطّ قرآنی با (ت) نوشته شده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: قتادة گويد: اين آيه درباره مهاجرين و انصار نازل شده است، عكرمة گويد: درباره ابوذر غفارى و صهيب بن سنان و جندب بن السكن نازل گرديده است. موقعى كه مشركين صهيب را دستگير نموده و اموال او را گرفته بودند سپس صهيب از دست آن‌ها خلاص گرديده و مهاجرت كرد و در بين راه منقذ بن ظريف بن خدعان او را ديد و بقيه مال را از وى گرفت و او را رها كرد.

از امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام نقل گرديده كه فرمودند: اين آيه درباره امام على مرتضى علیه‌السلام نازل شده، هنگامى كه در بستر پيامبر به جاى او خوابيد. وقتى كه قريش قصد كشتن پيامبر را داشتند در اين هنگام رسول خدا شبانه از خانه خويش بيرون آمده و فرار نمود و در حين فرار از ميان مشركين عبور فرمود. چنانكه عمر بن شبه ذكر نموده است.[۳]

از امام على مرتضى عليه‌السلام و ابن عباس روايت گرديده: كه اين آيه درباره آمرين به معروف و ناهين از منكر نازل شده، حسن بصرى گويد: آيه مزبور عموميت داشته و درباره هر كس كه خود را آماده جهاد در راه خدا بنمايد، شامل خواهد بود.[۴][۵]

تفسیر


نکات آیه

۱ - برخى از مردم، رضایت خداوند را با فدا کردن جان خویش مى خرند. (و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه)

۲ - جان دادن براى طلب رضایت خداوند، داراى ارزشى والا (و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه)

۳ - باید رضایت خداوند، بالاترین هدف ایثارگران در راه خدا باشد. و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه از ستایش خداوند نسبت به گروهى که با ایثار جان خویش در پى جلب رضایت او هستند، استفاده مى شود که باید رضایت خداوند بالاترین هدف باشد.

۴ - در برابر کسانى که حرث و نسل را فداى مصلحت خود مى کنند، برخى، جان خود را در برابر حفظ ارزشهاى الهى فدا مى کنند. (لیفسد الحرث و النسل ... و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه)

۵ - جان دادن جُز براى کسب رضایت خداوند، فاقد ارزش لازم* (و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه) از اینکه خداوند ستایش از کسانى مى کند که براى جلب رضایت او جان مى دهند ; نه - مثلا - از خوف جهنّم یا شوق بهشت.

۶ - جان آدمى، وسیله اى براى کسب رضایت الهى (و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه)

۷ - تشویق مؤمنان به گذشتن از جان، براى کسب رضایت خداوند (و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه) با توجّه به اینکه آیه مزبور در مقام مدح چنین انسانهایى است، تشویق از آن استفاده مى شود.

۸ - وجود مؤمنان ایثارگر در جامعه براى مبارزه با فساد، از نشانه هاى رأفت خداوند به بندگان (و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ... و اللّه رءوف بالعباد)

۹ - ایثار، زمینه جلب رأفت الهى (و من الناس من یشرى ... و اللّه رءوف بالعباد)

۱۰ - تفاوت عمیق میان انسانها و تقسیم بندى آنها بر مبناى جهانبینى، عقیده، عمل و اخلاق (و من الناس من یقول ... ربّنا اتنا ... من یعجبک ... من یشرى)

۱۱ - خداوند، نسبت به بندگان رؤوف است. (و اللّه رءوف بالعباد)

۱۲ - رأفت الهى به مؤمنان، با خرید جانشان در برابر رضایت خویش (و من الناس ... و اللّه رءوف بالعباد)

روایات و احادیث

۱۳ - لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن، با فساد و حاکمان فاسد (و من الناس من یعجبک ... و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من یشرى نفسه) از اینکه پس از بیان خصلتهاى حاکمان مُفسد، بى درنگ ستایش از کسانى شده است که جان خویش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود. (۱۴ - امیرالمؤمنین (ع)، با خُفتن در بستر پیامبر (ص) و پذیرش خطر براى خود، سلامت پیامبر و رضایت خداوند را خرید.) (و من الناس من یشرى نفسه) امام باقر (ع): و اما قوله «و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رءوف بالعباد» فانها نزلت فى علىّ بن ابیطالب(ع) حین بذل نفسه للّه و لرسوله لیلة اضطجع على فراش رسول اللّه (ص) لما طلبته کفار قریش[۶].

۱۵ - کشته شدگان در راه امر به معروف و نهى از منکر، مصداق خریداران رضایت خداوند در برابر ایثار جان (و من الناس من یشرى نفسه) امیرالمؤمنین (ع): ان المراد بالآیة الرجل الذى یقتل على الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر.[۷]

موضوعات مرتبط

  • اخلاق: ۱۰
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۴
  • امر به معروف: اهمیّت امر به معروف ۱۵
  • انسان: تفاوت انسان ها ۱۰
  • ایثار: آثار ایثار ۹ ; ارزش ایثار ۲، ۵ ; ایثار در راه خدا ۳ ; پاداش ایثار ۶ ; تشویق به ایثار ۷ ; مراتب ایثار ۱، ۴، ۶، ۱۲، ۱۳، ۱۵
  • تربیت: روش تربیت ۷
  • خدا: رأفت خدا ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ ; رضاى خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۱۲، ۱۴، ۱۵ ; لطف خدا ۱۲
  • دین: پاسدارى دین ۴
  • رشد: عوامل رشد ۴، ۷
  • شهیدان: ۱۵
  • عقیده: ۱۰
  • على (ع): ایثار على (ع) ۱۴ ; فضایل على (ع) ۱۴
  • عمل: ۱۰ گروههاى اجتماعى: ۱، ۴، ۸، ۱۰
  • مؤمنان: ایثار مؤمنان ۷، ۸ ; فضایل مؤمنان ۱۲
  • مبارزه: مبارزه با حاکمان ظلم ۱۳ ; مبارزه با فساد ۸، ۱۳
  • مجاهدان: هدف مجاهدان ۳
  • نهى از منکر: اهمیّت نهى از منکر ۱۵

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷..
  3. صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان از خاصه، بنا به نقل از ابن عباس و سدى چنين گويند: كه اين آيه در شأن امام على مرتضى عليه‌السلام نازل گرديده، هنگامى كه به جاى پيامبر در بسترش خوابيد و نيز در تفسير اهل البيت همين شأن و نزول وارد گرديده است و نيز صاحب كشف الاسرار گويد: درباره صهيب بن سنان رومى نازل شده كه از جمله صحابه بود و چون در كودكى بدست روميان اسير شده بود. از اين جهت به صهيب رومى معروف گرديد و مورد علاقه پيامبر بود و عمر بن الخطاب وصيت كرده بود كه صهيب بعد از مرگ بر او نماز بگذارد و در راه هجرت بدست مشركين افتاد. تمام اموال او را گرفتند و او را مجبور كردند كه مرتد شود و از اسلام برگردد. صهيب گفت: من مرد پيرى هستم اگر با شما هم باشم به حال شما نفعى ندارم مرا واگذاريد و آنچه دارم از من بستانيد مشركين اموال او را گرفتند و صهيب از آن پس به مدينه مهاجرت نمود.
  4. شيخ بزرگوار نيز در امالى خود بعد از پنج واسطه از حكيم بن جبير او از امام زين العابدين عليه‌السلام نقل نمايد كه اين آيه درباره امام على مرتضى علیه‌السلام در موقعى كه به جاى پيامبر در بستر او خوابيد نازل گرديد و نيز در مجالس خود بعد از پنج واسطه از سالم بن ابى‌الجعد كه او سند حديث را به ابوذر مي‌رساند نقل نمايد كه عمر بن الخطاب براى تعيين خليفه بعد از خود دستور داده بود كه شش نفر: على و عثمان و طلحة و زبير و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابى‌وقاص در خانه اى داخل شوند و در خانه را بر خويش ببندند و در كار خلافت به شور پردازند و اگر پنج نفر در يك رأى متفق شدند و يك نفر مخالف بود او را بكشند و نيز اگر چهار نفر بر يك قول متفق گشتند و دو نفر مخالف شدند آن دو نفر را به قتل رسانند. وقتى كه همگى بر يك قول متفق شدند، على به آنان گفت: ميل دارم از من موضوعى را كه مطرح مي‌كنم بشنويد، اگر حق بود قبول نمائيد و اگر باطل بود رد كنيد، گفتند: بگو! على پس از ذكر حقايق فضائل خويش كه مورد قبول آنان واقع شده بود، فرمود: آيا در ميان شما كسى هست كه اين آيه درباره او نازل شده باشد؟ سپس آيه را تلاوت نمود. آنان گفتند: همه ما اعتراف داريم كه تو هنگامى كه به جاى پيامبر در بستر او خوابيدى آية و من النّاس براى تو نازل گرديد.
  5. ثعلبى از علماى عامه نيز موضوع نزول آيه را درباره امام مرتضى علیه‌السلام از ابن عباس و سدى نقل نموده و نيز ابن عقبه در ملحمة و ابوالسعادات در فضائل العشرة و غزالى در اخبار طى رواياتى از ابواليقظان روايت كرده اند و طبرى و حرث بن ابى‌اسامة در مسند خود نقل نمايند كه درباره صهيب و ابوذر و جندب بن السكن نازل گرديده است.
  6. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۰۱، ح ۲۹۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۰۶، ح ۷.
  7. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۳۵ ; تفسیر صافى، ج ۱- ، ص ۲۴۱.