الأنعام ٢٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ هُمْ‌ يَنْهَوْنَ‌ عَنْهُ‌ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ‌ وَ إِنْ‌ يُهْلِکُونَ‌ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ‌ وَ مَا يَشْعُرُونَ‌

ترجمه

آنها دیگران را از آن بازمی‌دارند؛ و خود نیز از آن دوری می‌کنند؛ آنها جز خود را هلاک نمی‌کنند، ولی نمی‌فهمند!

ترتیل:
ترجمه:
الأنعام ٢٥ آیه ٢٦ الأنعام ٢٧
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَنْهَوْنَ» باز می‌دارند. «یَنْأَوْنَ»: دوری می‌گزینند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: عده‌اى گویند: این آیه درباره ابولهب نازل شده كه در مواسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله متابعت می‌نمود و مردم را از آزار رسانیدن به او بازمی‌داشت و در عین حال مردم را مانع از پیروى كردن رسول خدا صلی الله علیه و آله مى گردید ولى باید گفت: كه این آیه درباره كفارى است كه در آیه ۲۵ بدان اشاره شده است و نیز گویند: درباره ابوطالب عموى پیامبر نازل گردیده است ولى به عقیده ما این موضوع درست نیست زیرا نشانه و دلائلى وجود دارد كه ابوطالب به رسول خدا صلى الله علیه و آله ایمان آورده بود.

مخصوصاً شعر معروف و گفتار مشهور او دلیل بارزى بر اعتراف وى به نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله مى باشد، مجاهد گوید: درباره قریش نازل شده كه مردم را از پیروى قرآن بازمی‌داشتند و از تصدیق مردم به نبوت و رسالت و پذیرفتن كلام خدا جلوگیرى می‌نمودند.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱- کافران صدر اسلام، مردم را از گوش فرادادن به قرآن نهى مى کردند. (و هم ینهون عنه)

۲- پرهیز کافران مکه در صدر اسلام از گوش فرادادن به قرآن و سخنان آسمانى پیامبر (ص) (و ینئون عنه) «نَأَىَ» به معنى دور شدن است و «ینئون عنه» یعنى مشرکان از قرآن و وحى دورى مى گزینند.

۳- افسانه خواندن قرآن و کهنه دانستن مطالب آن، از ترفندهاى کافران براى جلوگیرى از گوش فرادادن مردم به آن (إن هذا إلا أسطیر الأولین. و هم ینهون عنه) «اول» به معناى آغاز است، و مراد کافران از این اتهام کهنه بودن مطالب قرآن مى تواند باشد.

۴- کافران با پرهیز از گوش فرا دادن به قرآن و جلوگیرى مردم از آن، ناخودآگاه خود را به هلاکت مى افکنند. (و إن یهلکون إلا أنفسهم و ما یشعرون)

۵- فاصله گرفتن از قرآن و پیامبر (ص) و بازداشتن مردم از گرایش به آنها، سقوط و هلاکت است. (و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون إلا أنفسهم)

۶- تمسک به قرآن و پیامبر (ص)، موجب سعادت انسان مى شود. (و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون إلا أنفسهم و ما یشعرون) چون در آیه شریفه هلاکت آدمى را حاصل دورى از وحى و قرآن دانسته، در نتیجه سعادت آدمى در اتصال به وحى و قرآن خواهد بود.

۷- ترفندهاى کافران براى مبارزه با قرآن و پیامبر (ص)، بى ثمر و موجب هلاکت خود آن ها مى شود. (و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون إلا أنفسهم) صدر آیه بیان مبارزه کافران با اسلام و قرآن است. لذا جمله «إن یهلکون» مى تواند ناظر به این نکته باشد که سرانجام این مبارزه شکست و هلاکت خود آنان است، نه قرآن و اسلام.

۸- فاصله گرفتن از قرآن و پیامبر (ص) و مبارزه با آنها برخاسته از جهل است.* (و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون إلا أنفسهم و ما یشعرون) «واو» در جمله «و ما یشعرون» مى تواند حالیه و یا عاطفه باشد. در صورت عطف، جمله «ما یشعرون» بیان خصلتى دیگر از صفات کافرانى است که در صدد رویارویى با قرآن هستند. که همان نداشتن درک است.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • اعتصام: آثار اعتصام به قرآن ۶ ; آثار اعتصام به محمّد (ص) ۶
  • جهل: آثار جهل ۸
  • سعادت: عوامل سعادت ۶
  • قرآن: آثار اعراض از قرآن ۴، ۵ ; اجتناب از استماع قرآن ۲ ; اعراض از قرآن ۲ ; تهمت افسانه بودن قرآن ۳ ; عوامل اعراض از قرآن ۸ ; عوامل مبارزه با قرآن ۸ ; مبارزه با قرآن ۳، ۷ ; ممانعت از استماع قرآن ۱، ۳، ۴، ۵
  • کافران: روش برخورد کافران ۳ ; کافران صدر اسلام و قرآن ۱، ۲ ; کافران و قرآن ۳، ۴، ۷ ; کافران و محمّد (ص) ۲، ۷ ; ناکامى مبارزه کافران ۷
  • محمّد (ص): اعراض از محمّد (ص) ۵ ; عوامل اعراض از محمّد (ص) ۸ ; عوامل مبارزه با محمّد (ص) ۸ ; مبارزه با محمّد (ص) ۷
  • هلاکت: موجبات هلاکت ۴، ۵، ۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۸.
  3. ابن ابى‌حاتم در تفسیر خود از سعید بن هلال روایت كرده كه این آیه درباره عموهاى پیامبر نازل شده كه ده نفر بودند كه در ظاهر با او بودند و در باطن بر ضد او رفتار می‌نمودند. (البته غیر از ابوطالب و حمزه كه به او ایمان آورده بودند و عباس كه بعد به او ایمان آورده بود، مؤلّف).