الأحقاف ٢٤
کپی متن آیه |
---|
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ |
ترجمه
الأحقاف ٢٣ | آیه ٢٤ | الأحقاف ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَارِضاً»: ابر. ابری که در عرض آسمان، یعنی در کرانههای افق پهن میشود و سپس بالا میآید. چه بسا از نشانههای ابرهای بارانزا باشد. «مُسْتَقْبِلَ»: روآورنده. آینده. «أَوْدِیَة»: جمع وادی، درهها (نگا: رعد. ). مراد سرزمینها است (نگا: ابراهیم / ، نمل / ، قصص / ، توبه / . «مُمْطِر»: بارنده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ «24»
پس چون آن تودهى ابر را ديدند كه به سمت سرزمين آنان روى آورده است، گفتند: اين ابر باران زاست، (هود گفت: چنين نيست) بلكه آن عذابى است كه به شتاب خواستارش بوديد. بادى كه در آن عذابى دردناك نهفته است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ «24»
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً: پس آن هنگام كه ديدند آن چيزى را كه موعود شده بودند به عذاب در حالتى كه ابرى بود پهن شده در افق آسمان، مُسْتَقْبِلَ
جلد 12 - صفحه 85
أَوْدِيَتِهِمْ: كه رو آورنده بود به واديهاى ايشان، قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا:
گفتند از روى بهجت و سرور اين ابرى است پهن كه باران دهنده است. چون حضرت هود عليه السّلام آن را مشاهده كرد فرمود كه اين نه ابر باران دهنده است، بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ: بلكه آن چيزى است كه تعجيل مىكرديد به آن از وقوع عذاب و نزول عقاب، پس تفسير آن فرمايد كه: رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ:
بادى كه باد دبور در آنست عذاب دردناك.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «21» قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «22» قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «23» فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ «24» تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاَّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ «25»
ترجمه
و ياد كن برادر قوم عاد را هنگاميكه بيم داد قوم خود را در بلاد احقاف با آنكه آمدند بيم دهندگان پيش از او و بعد از او كه پرستش نكنيد مگر خدا را همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند آيا آمدى نزد ما كه برگردانى ما را از معبودهايمان پس بياور براى ما آنچه وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان
گفت جز اين نيست كه آن علم نزد خدا است و ميرسانم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن ولى من مىبينم شما را گروهى كه نميدانيد
پس چون ديدند آنرا كه ابر پهناورى است رو آورنده بواديهاى آنها
جلد 4 صفحه 654
گفتند اين ابر پهنى است باران دهنده ما را نه چنين است بلكه آن چيزى است كه شتاب ميكرديد بآن بادى است كه در آن عذابى است دردناك
نابود ميكند هر چيزى را بامر پروردگارش پس درآمدند بحاليكه ديده نميشد جز مسكنهاشان اينچنين پاداش ميدهيم گروه گناهكاران را.
تفسير
خداوند متعال دستور فرموده به پيغمبر خود كه يادآورى فرمايد كفّار مكّه را از قصّه هود پيغمبر كه از قبيله عاد بود و عرب اهل يك قبيله را برادر ميخوانند و انذار و تخويف فرمود قوم خود را از عبادت غير خدا در احقاف كه گفتهاند جمع حقف است كه آن تپّه شن طولانى است و بر بلادى از يمن كه در ساحل بحر عمّان بوده باعتبار شنزار بودن غلبه استعمال پيدا كرده و آن ديار باين نام خوانده ميشود در صورتى كه قبل از آنحضرت و بعد از او پيغمبرانى را خداوند فرستاده بود كه مردم را دعوت بتوحيد ميكردند و او فرمود من بر شما از عذاب روز بزرگ پر هول و هراس تاريخى كه در نتيجه اعمال شما پيش مىآيد ميترسم و آنها در جواب گفتند تو آمدى كه ما را از عبادت خدايانمان برگردانى بعبادت خداى ناديده كه خودت ادّعاء ميكنى بوعده و وعيد اگر راست ميگوئى در روز معيّنى آن عذاب را بر ما نازل نما و حضرت در جواب فرمود علم بموعد عذاب نزد خدا است هر وقت مقدّر باشد نازل ميفرمايد وظيفه من فقط ابلاغ رسالت است ولى شما مردم نادانى هستيد كه بوظيفه خودتان عمل نميكنيد پس چون ديدند عذاب موعود را بصورت ابر سياه پهناورى در آسمان كه متوجّه بلاد آنها است گفتند اين ابر عريض باران خوبى بما ميدهد و چون سالها بود باران در بلاد آنها نيامده و بقحطى دچار شده بودند خوشحال شدند و حضرت هود فرمود اشتباه نكنيد اين همان است كه بعجله از من مطالبه مينموديد آن بادى است كه در آن عذاب اليم شما است هلاك و نابود ميكند هر چه را اصابت نمايد از انسان و حيوان و اموال شما و حضرت با اتباعش از آنها كناره كرد و در محوّطهاى از چوب يا نىجاى گزين گرديد و باد آمد و هفت شب و هشت روز ادامه داشت و تپّههاى شن را كنده و بر سر كفّار ريخت و آنها زير شنها ماندند تا مردند و بعدا بدنهاى آنها را آشكار نمود و بدريا پرتاب كرد و به اهل ايمان و
جلد 4 صفحه 655
متعلّقات آنها ابدا آسيبى نرسيد چنانچه از بعضى روايات و بيانات مفسّرين استفاده ميشود و عجب در آنستكه گفتهاند آن باد بحضرت هود عليه السّلام و اهل ايمان هم ميرسيد با آنكه سبك و ملايم با طبع بود كه از آن لذّت ميبردند ولى كفّار را از زمين ميكند و در هوا ميراند بطوريكه مانند ملخ در آسمان مشهود ميگشتند و بزمين ميريختند لذا قمّى ره در ذيل تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها فرموده لفظ آيه عامّ و معناى آن خاص است چون آن باد باشياء بسيارى اصابت نمود و نابود ننمود آنها را ولى مال كفار را نابود كرد بتمامى و تمام اين اخبار از هلاك امّتها تحذير و تخويف است براى اين امّت و خدا فرموده امر آنها بجائى رسيد كه جز منازلشان اثرى از آن قوم مشهود نميشد و ترى بصيغه خطاب و نصب مساكن نيز قرائت شده يعنى اگر آنجا بر وى جز منازلشان را نميبينى اين طور مجازات ميكنيم ما گروه كفّار و گناهكاران را كه با انبياء و اولياء خدا مخالفت نمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا رَأَوهُ عارِضاً مُستَقبِلَ أَودِيَتِهِم قالُوا هذا عارِضٌ مُمطِرُنا بَل هُوَ مَا استَعجَلتُم بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ «24»
پس چون ديدند آن عذاب را ابري که آمد در واديهاي آنها گفتند اينکه ابري است که باران بر ما ميبارد بلكه اينکه آن چيز است که شما طلب تعجيل او را ميكرديد باو بادي است که در او عذاب دردناك است. خداوند باد را فرستاد که ميفرمايد:
وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ فَهَل تَري لَهُم مِن باقِيَةٍ الحاقة آيه 6 الي 8.
فَلَمّا رَأَوهُ چون آنچه استعجال ميكردند ديدند عارِضاً ابر تيرهاي را ميگويند سياه و ظلماني.
مُستَقبِلَ أَودِيَتِهِم آمد تمام مراكز آنها را از منازل و مزارع و باغستانهاي آنها را فرو گرفت اينها بسيار خشنود شدند چون گرفتار خشك سالي بودند.
قالُوا هذا عارِضٌ مُمطِرُنا گفتند: اينکه ابر باران شديد دارد تمام مزارع و باغستانهاي ما را مشروب ميكند و نهرها و رودخانهها و چشمهها و چاههاي ما پر آب ميشود لكن چنين نيست.
بَل هُوَ مَا استَعجَلتُم بِهِ که گفتيد بحضرت هود: فَأتِنا بِما تَعِدُنا حال آمد.
رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ که از صبح روز اول تا شام روز هشتم شب و روز پي در پي که معني حسوما است آن هم تند و سخت که معناي صرصر است که در اينکه باد عذاب دردناك است سپس بيان عذاب اليم را ميفرمايد:
154
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- سر انجام نصایح مؤثر و رهبریهای برادرانه «هود» در آن سنگدلان تأثیر نگذاشت، و به جای پذیرش حق سخت در عقیده باطل خود لجاجت کردند، و پا فشاری نمودند، و حتی «هود» را با این سخن تکذیب میکردند که اگر راست میگویی پس عذاب موعودت چه شد؟
اکنون که اتمام حجت به قدر کافی شده، حکمت الهی ایجاب میکند که «عذاب استیصال» همان عذاب ریشهکن کننده را بر آنها بفرستد.
ناگهان مشاهده کردند ابری در افق ظاهر گشت، و در آسمان بسرعت گسترده شد.
«هنگامی که این ابر را مشاهده کردند که به سوی درّهها و آبگیرهای آنها رو میآورد (خوشحال شدند، و) گفتند: این ابری است باران زا!» (فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا).
ولی به زودی به آنها گفته شد: این ابر باران زا نیست «بلکه این همان عذاب وحشتناکی است که برای آمدنش شتاب میکردید» (بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ).
«این تندباد شدیدی است که در آن عذاب دردناکی است» (رِیحٌ فِیها عَذابٌ أَلِیمٌ).
ظاهرا گوینده این سخن خداوند بزرگ است، یا حضرت هود به هنگامیکه فریادهای شوق و شادی آنها را شنید این سخن را به آنها گفت.
نکات آیه
۱- نمودار شدن نشانه هاى عذاب و کیفر الهى بر قوم عاد، پس از اصرار آنان بر کفر (فلمّا رأوه عارضًا) ضمیر «رأوه» به عذاب بازمى گردد که در آیات پیشین، از آن یاد شده است.
۲- توده هاى ابرْگونه، حامل عذاب الهى براى قوم عاد (عارضًا مستقبل أودیتهم) «عارض» به معناى توده ابر است.
۳- سرزمین قوم عاد، داراى دره ها و پستى و بلندى ها * (مستقبل أودیتهم) «أودیة» (جمع «وادى») به معناى دره ها است.
۴- طوفان بلا گسترده از کران تا کران افق، براى قوم عاد (فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أودیتهم ... ریح فیها عذاب ألیم) واژه «عارض» به معناى توده ابرى است که در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر کرده باشد.
۵- قوم عاد، گرفتار کم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار شدن به عذاب * (قالوا هذا عارض ممطرنا) از تعبیر «هذا عارض ممطرنا»، استفاده مى شود که آنان در انتظار باران بودند; چه این که اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگریستند.
۶- نزول عذاب بر قوم عاد، به هنگام ناباورى و غفلت آنان (فلمّا رأوه ... قالوا هذا عارض ممطرنا) آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند که هرگز احتمال نمى دادند توده هایى را که مى بینند، طوفان بلا باشد.
۷- توده هاى ابرْگونه مرگ بار، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب (فلمّا رأوه عارضًا ... بل هو ما استعجلتم به)
۸- عذاب الهى براى قوم عاد، طوفانى توفنده، دردآور و مرگ بار (ریح فیها عذاب ألیم)
موضوعات مرتبط
- باران: درخواست باران ۵
- سرزمینها: دره هاى سرزمین قوم عاد ۳; موقعیت جغرافیایى سرزمین قوم عاد ۳
- عذاب: ابر عذاب ۲، ۷; طوفان عذاب ۴، ۸
- قوم عاد: ابزار عذاب قوم عاد ۲، ۴، ۷; تاریخ قوم عاد ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷; خواسته هاى قوم عاد ۵; عذاب قوم عاد ۶; غفلت قوم عاد ۶; کم آبى قوم عاد ۵; نشانه هاى عذاب قوم عاد ۱; وسعت عذاب قوم عاد ۴; ویژگیهاى عذاب قوم عاد ۸
منابع