آل عمران ١٤٧
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِينَ |
ترجمه
آل عمران ١٤٦ | آیه ١٤٧ | آل عمران ١٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا»: مراد تجاوز از حدود و ثغور قوانین و مقرّرات الهی است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«147» وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
و كلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه) جز اين نبود كه گفتند: «پروردگارا! گناهان و زيادهروى در كارمان را ببخشاى و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى ده.
پیام ها
1- از عوامل شكست در جنگ، گناه و زيادهروى است. رزمندگان مخلص، با اين موانع پيروزى را از بين مىبرند. «اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
2- شكستِ خود را به قضا و قدر و يا ديگران نسبت ندهيد، به قصورها و تقصيرهاى خود نيز توجّه داشته باشيد. «ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
3- اوّل استغفار، بعد استنصار. ابتدا طلب آمرزش كنيد، سپس از خداوند پيروزى بخواهيد. «اغْفِرْ لَنا ... وَ انْصُرْنا»
4- به جاى تسليم در برابر دشمن، در پيشگاه خداوند اظهار ذلّت نماييد. «وَ مَا اسْتَكانُوا ... رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ...»
جلد 1 - صفحه 623
5- صحنههاى جهاد و جنگ، بسترى است براى دعا و استغفار. «وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا»
6- مردان خدا، نصرت و يارى خدا را براى نابودى كفر مىخواهند، نه براى كسب افتخار خود. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ»
7- بر لطف خداوند تكيه كنيد، نه بر نفرات خود. «رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ ... رَبَّنَا ... انْصُرْنا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (147)
وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ: و نبود گفتار ربيّون، با وجود ثبات و قوت آنها در دين، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گفتند از روى نياز، رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا: پروردگارا بيامرز براى ما گناهان ما را تا شآمت آن موجب مغلوبيّت ما نشود و دشمنان بر ما ظفر نيابند بلكه ما غلبه نمائيم، وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا: و درگذر از حد گذشتن ما را در كار خود، يعنى درگذر افراط ما را در معصيت و تفريط ما را در طاعت، وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا: و ثابت بدار قدمهاى ما را در وقت مقاتله با دشمنان دين به تقويت قلوب ما، وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ: و نصرت فرما ما را بر كفار به انداختن ترس در قلوب آنان.
بيان: درخواست دعاى ايشان مشتمل بر چند چيز است: 1- آمرزش گناهان. 2- درگذشتن از تجاوز حدود اوامر. 3- تقاضاى ثبات قدم در ايمان. 4- نصرت بر دشمنان دين.
تتمه: آيه شريفه دستور كلى است براى مؤمنين كه در امورات شرعيه صبر را پيشه نموده و از خداى تعالى طلب آمرزش نمايند و به خلوص نيّت، از درگاه سبحانى اجابت دعوات و تثبيت بر مشاق طاعات و عبادات را بنمايند تا به توفيق و نصرت ربّانى فائز و رستگار گردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (147)
جلد 1 صفحه 510
ترجمه
و نبود گفتارشان مگر آنكه گفتند اى پروردگار ما بيامرز براى ما گناهان ما را و زياده روى نمودن ما را در كارمان و ثابت فرما قدمهاى ما را و نصرت بده ما را بر گروه كافران..
تفسير
دستورى است از براى مؤمنين ثابت قدم در جهاد كه بسيره مرضيه انصار انبياء سلف رفتار نمايند زيرا كه آنها با آنكه در جنگ ثابت قدم بودند هيچ فكرى نداشتند و هيچ سخنى نمىگفتند در موقع شدت جنگ مگر آنكه روى نياز بدرگاه خداوندگار ساز مينمودند و با آنكه يا علماء عدول بودند يا مؤمنين ثابت قدم ابتدا اقرار بگناه و تعدى از حق عبوديت خود مىنمودند چون بنده هر قدر مطيع باشد و عبادت كند باز شكر نعمت و حق مولويت حضرت احديت را بجا نياورده هر نفسى كه فرو ميرود ممد حيات است و چون برمىآيد مفرح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد و گناه و تجاوز در امر اگرچه مصداقا يكى هستند لكن تعدد عنوان براى مزيد خضوع و اقرار بتقصير است كه بزرگترين وسيله براى طلب مغفرت مىباشد ضمنا مشعر است بآنكه اگر هم بما در جنگ صدماتى وارد شود براى سوء اعمال خودمان است نه بواسطه نقص در ناحيه رحمت و كرم الهى و اين هم خود موجب جنبش درياى رحمت ارحم الراحمين است و بعد از اين مقدمات از خدا طلب سداد و ثبات قدم در مقابل اعداء دين و نصرت بر آنها را مىنمايند كه معلوم ميشود بزرگ ترين هم آنها غلبه بر اعداء دين است كه آنهم مقصد اخروى است چون كمال در آن است كه بعد از آنكه از گناه پاك شدند بزيور صلاح و ثبات و ظفر آراسته شوند و با طهارت بكرامت نائل گردند و در دنيا و آخرت عزيز باشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ قَولَهُم إِلاّ أَن قالُوا رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسرافَنا فِي أَمرِنا وَ ثَبِّت أَقدامَنا وَ انصُرنا عَلَي القَومِ الكافِرِينَ (147)
و نبود گفتار آنها مگر اينكه گفتند پروردگار ما بيامرز از براي ما گناهان و زيادهروي در كارها را و ما را ثابت قدم قرار ده در مقابل دشمن و ظفر و فيروزي بر كفار را نصيب ما بگردان و ما را نصرت فرما بر آنها.
وَ ما كانَ قَولَهُم مرجع ضمير ربيّون هستند که مجاهدين دين در ركاب انبياء سلف بودند، و نفي قول مراد اينکه نيست که جز اينکه كلام آنها اصلا تكلمي نكردند بلكه مراد كلامي که دال بر ضعف و وهن و استكانت باشد از آنها ظاهر نشد و اگر جراحتي يا اذيتي از كفار بآنها ميرسيد اينکه را اثر گناهان خود ميدانستند چنانچه ميفرمايد در جاي ديگر وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم شوري آيه 49، و از خداوند طلب مغفرت مينمودند لذا ميفرمايد:
إِلّا أَن قالُوا رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنُوبَنا و اينکه كمال ادب است در پيشگاه ربوبي که هر چه نعمت باو برسد از جانب خدا بداند و تفضل پروردگار و خود را لايق نداند و مستحق نشمارد، و هر چه نقمت و بلا باو برسد اثر عمل خود بداند و مستحق بشمارد و طلب مغفرت كند چنانچه ميفرمايد ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِكَ نساء آيه 79.
جلد 4 - صفحه 384
وَ إِسرافَنا فِي أَمرِنا از باب عطف خاص است بعام زيرا اسراف از گناهان بزرگ است و اسراف زيادهروي است از حد شرع و عقل، و تبذير بيجا مصرف كردن است، و از براي اسراف معني عام است: اسراف در مال و اسراف در معاصي و اسراف در كارها لذا تعبير بامر كردند در في امرنا در قرآن است وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفِينَ انعام آيه 141، و نيز ميفرمايد قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً سوره زمر آيه 53، پس اسراف گناه بزرگ است و استحقاق مصيبة در دنيا و عذاب در آخرت دارد و بايد طلب مغفرت نمود و نااميد نشد.
وَ ثَبِّت أَقدامَنا طلب ثبات قدم از پروردگار دليل بر اينکه است که نيروي بنده و قوت و قدرت و ساير افعالش منوط بمشيت و اراده حق است و بنده مستقل در افعالش نيست و همين معني اختيار و امر بين جبر و تفويض است.
وَ انصُرنا عَلَي القَومِ الكافِرِينَ نصرت الهي مؤمنين را در حرب بانحايي است: يكي القاء رعب و ترس در قلوب كفار و ضعف و سستي در ابدان آنها و يكي اعطاء قوت و قدرت و شجاعت بمؤمنين و يكي انزال ملائكه يا مؤمنين جن بر امداد مؤمنين و يكي القاء عداوت و تفرقه و اختلاف در بين كفار تَحسَبُهُم جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُم شَتّي حشر آيه 14، وَ أَلقَينا بَينَهُمُ العَداوَةَ وَ البَغضاءَ إِلي يَومِ القِيامَةِ مائده آيه 64، و انحاء ديگر زيرا خداوند بر همه چيز قادر و توانا است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 147)- آنها به هنگامی که احیانا بر اثر اشتباهات یا سستیها، یا
ج1، ص337
لغزشهایی گرفتار مشکلاتی در برابر دشمن میشدند، به جای این که میدان را به او بسپارند و یا تسلیم شوند و یا فکر ارتداد و بازگشت به کفر در مغز آنها پیدا شود، روی به درگاه خدا میآوردند و «گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و از تندرویهای ما در کارها صرف نظر کن، قدمهای ما را استوار بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان»! (وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ).
نکات آیه
۱- پیامبران الهى و دست پروردگان آنان، دعاکنندگان به درگاه پروردگار یکتا (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا) در برداشت فوق، ضمیر «قولهم» به پیامبران و یاوران آنان (ربّیّون) برگشت داده شده است.
۲- درخواست بخشایش گناهان و زیاده رویها، پایدارى بر راه پیامبران و چیرگى بر کافران، تنها سخن دست پروردگان انبیا در هنگامه هاى پیکار (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین) در برداشت فوق، ضمیر «قولهم»، تنها به «ربّیّون» برگشت داده شده است.
۳- همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا، از ویژگیهاى پیامبران الهى و پرورش یافتگان آنان (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا ... و انصرنا)
۴- پرورش یافتگان مکتب انبیا، گناه و اسراف (زیاده روى در امور) را نقطه ضعف و مانع پیروزى خود مى دانند.* (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا ... و انصرنا) از اینکه مردان الهى نصرت و پیروزى بر دشمنان را پس از درخواست آمرزش گناهان طلب مى کنند (اغفرلنا ... و انصرنا)، معلوم مى شود که آنان پیروزى را در گرو پاکى از گناه مى دانند.
۵- گناه و تجاوز از حدّ، موجب فاصله گرفتن مجاهدان راه خدا، از پیروزى* (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا ... و انصرنا)
۶- نقش سازنده دعا در میدان جنگ و تشویق الهى به آن (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا ... و انصرنا على القوم الکافرین)
۷- نقش بنیادین و سازنده دعا در صلابت، قوّت و تسلیم ناپذیرى پیکارگران (فما وهنوا ... و ما ضعفوا و ما استکانوا ... و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا) یادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بیان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اینکه دعا از موجبات استقامت و حماسه آفرینى است.
۸- توجّه به خودسازى (جهاد اکبر)، به همراه پیکار با دشمن (جهاد اصغر)، ویژگى پرورش یافتگان مکتب انبیا (و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت ... على القوم الکافرین)
۹- هنگامه هاى دشوار، عرصه پالایش روحى دست پروردگان الهى (فما وهنوا ... و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا) جمله «و ما کان قولهم ... »، مى رساند که مجاهدان راه خدا به هنگام درگیرى با دشمن، تنها به یاد خدا هستند و چیز دیگرى فکر و قلب آنان را به خود مشغول نمى سازد و این حالت خلوص و روح پالایش یافته آنان، نتیجه گام نهادن در عرصه هاى دشوار نبرد است.
۱۰- توجّه به «ربوبیّت» خداوند، برانگیزنده انسان به دعا و درخواست از او (ربّنا اغفرلنا ذنوبنا)
۱۱- بینش خدامحورى دست پروردگان پیامبران الهى، در تحلیل حوادث (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربّیّون ... و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین) چون «ربّیّون»، در عین استقامت و پایدارى، پیروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الکافرین).
۱۲- خودسازى و پاک شدن از گناهان و پیروزى بر دشمنان دین، از اهداف انبیا و همگامان با ایشان (ربّنا اغفرلنا ذنوبنا ... و انصرنا على القوم الکافرین)
موضوعات مرتبط
- استقامت:۲، ۳ زمینههاى استقامت ۲، ۳ ۷
- استغفار:۲
- اسراف: آثار اسراف ۴ ; استغفار از اسراف ۲
- افراط: آثار افراط ۴
- اللّه: ربوبیت اللّه ۱۰
- انبیا: اهداف انبیا ۱۲ ; پیروان انبیا ۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ ; دعاى انبیا ۱ ; صفات انبیا ۳
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۰
- ایمان و عمل:۱۰
- پیروزى: بر دشمنان ۱۲ ; دعاى پیروزى ۲
- تاریخ: تحلیل حوادث تاریخ ۱۱
- توحید: افعالى ۱۱
- جنگ: استقامت در جنگ ۲
- جهاد: دعا در جهاد ۲، ۳، ۶ ; خودسازى در جهاد ۸ ; صلابت در جهاد ۷
- خودسازى:۸ اهمیت خودسازى ۸ ۱۲ ; عوامل خودسازى ۸ ۶، ۷، ۹
- خیر:۱۰
- دشمنان:۱۲
- دعا:۱، ۲ آثار دعا ۱، ۲ ۶، ۷ ; استقامت و دعا ۱، ۲ ۳ ; زمینههاى دعا ۱، ۲ ۱۰ ; سازندگى دعا ۱، ۲ ۷
- سختیها: سازندگى سختیها ۹
- شکست: عوامل شکست ۴، ۵
- ظلم: آثار ظلم ۵
- عمل:۱۰ زمینههاى عمل ۱۰ خیر ۱۰
- گناه: آثار گناه ۴، ۵ ; استغفار از گناه ۲
منابع