آل عمران ١٤٦
کپی متن آیه |
---|
وَ کَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ کَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُ الصَّابِرِينَ |
ترجمه
آل عمران ١٤٥ | آیه ١٤٦ | آل عمران ١٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَأَیِّنْ»: چه بسیار. «رِبِّیُّونَ»: جمع (رِبّی)، عالِمان راسخ در علوم دینی. مردان خدا. مؤمنان مخلص. «قَاتَلَ مَعَهُ»: در رکاب یکایک آنان جنگیدهاند. «مَا اسْتَکَانُوا»: خواری ننمودند و برای دیگران کرنش نبردند. از ماده (کَیْن) یا از (کَوْن).
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از ابن دأب روايت شده كه هنگامى كه امیرالمومنین على عليهالسلام از غزوه احد مراجعت فرمود. هشتاد جراحت بر بدن او وارد آمده بود پيامبر به عيادت نزد وى آمد و وقتى على را بدان وضع كه از جراحات زياد رنج ميبرد، ديد. گريست و فرمود: يا على هر كسى كه در راه خدا صدمات و لطماتى را متحمل شود، اجر و پاداش او با خداوند خواهد بود.
على ابىطالب در پاسخ در حالتى كه گريه ميكرد، گفت: پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللّه، شكر ميكنم پروردگار را كه پشت به جنگ نكردم و فرار اختيار ننمودم، سپس پيامبر فرمود: يا على ابوسفيان موعد ملاقات خود را با ما در حمراء الاسد قرار داده است. على گفت: يا رسول اللّه اگر او هر قدر افرادى را بسيج كند و به نبرد پردازد با او به مقابله خواهيم پرداخت و از جنگ با او رو گردان نخواهيم بود سپس اين آيات نازل گرديد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«146» وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ
و چه بسيار پيامبرانى كه همراه آنان خداپرستان بسيارى جنگيدند، پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.
نکته ها
«رِبّيّون» جمع «رِبّى» بر وزن «ملّى» به كسى گفته مىشود كه ارتباط و پيوند او با خدا محكم و در دين، دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد. «1»
پیام ها
1- تاريخ انبيا همواره همراه با مبارزه بوده است. «وَ كَأَيِّنْ ...»
2- با نگاه به زندگى اولياى خدا در طول تاريخ و مقاومت آنان درس بگيريم. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ»
3- جنگ و جهادى حقّ است كه زير نظر رهبر الهى باشد. «قاتَلَ مَعَهُ» در دعاى ماه رمضان نيز مىخوانيم: «اللهم ارزقنا قتلا فى سبيلك تحت رآية نبيك مع اوليائك»
4- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاريخ بسيار است. «كَأَيِّنْ ... رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»
5- گرچه همهى مجاهدان عزيزند، ولى رزمندگان خداپرست و دانشمند حساب ديگرى دارند. «رِبِّيُّونَ»
6- ايمان به خدا، سرچشمهى مقاومت است. «رِبِّيُّونَ ... فَما وَهَنُوا»
7- مشكلات نبايد عامل سستى وضعف شود، بلكه بايد عامل حركت و تلاش جديدى گردد. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ»
8- حركت مخلصانه و در مسير الهى به انسان روحيّه مىدهد و تحمّل مشكلات
«1». تفسير نمونه.
جلد 1 - صفحه 622
را آسان مىكند. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
9- مشكلات و ناملايمات، مردان خدا را وادار به تسليم نمىكند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
10- هر چند در بدر پيروز شديد، ولى راه آيندهى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس بايد صبور و مقاوم باشيد. (با توجّه به آيات قبل و بعد)
11- رزمندگانِ بصير، نه از درون روحيّه خود را مىبازند؛ «فَما وَهَنُوا» و نه توان رزمى خود را از دست مىدهند؛ «وَ ما ضَعُفُوا» و نه در اثر ناملايمات تسليم مىشوند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
12- انجام وظيفه و پايدارى بر حقّ مهم است، پيروز بشويم يا نشويم. آيه مىفرمايد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» و نفرمود: «يحبّ الفاتحين»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (146)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 268
بعد از آن براى تشويق و تحريص مؤمنين فرمايد:
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍ: و چه بسيار از پيغمبرى كه، قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ: مقاتله كردند با او تربيت شدگان بسيارى.
بيان: مفسرين را در ربيون اقوالى است: 1- مراد علماء و فقهاء. 2- مراد، عباد پروردگار. 3- ربيون (به كسر) پيروان پيغمبر و ربانيّون (به فتح) ولاة و حكاماند. 4- در «عين المعانى» كلمه (ربى به كسر) نام جماعتى است كه عده آنها هزاران باشند، و اين از حضرت باقر عليه السّلام نيز مروى است.
فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ: پس سستى نورزيدند ايشان با پيغمبر خود به آنچه رسيد ايشان را از محنتها، فِي سَبِيلِ اللَّهِ: در راه خدا، يعنى به جهت قتل و جرح كه به بعضى آنها رسيد، قصورى در جهاد آنها واقع نشد. وَ ما ضَعُفُوا: و ضعيف و ناتوان نگشتند از حرب بسيار، يا با ابتلائات، ضعفى در دين آنها راه نيافت. وَ مَا اسْتَكانُوا: و فروتنى نكردند با دشمنان، بلكه ثبات قدم ورزيدند با پيغمبرشان تا آنكه يا نصرت يافتند يا كشته شدند. وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ: و خداى تعالى دوست مىدارد صبر كنندگان را، يعنى لازمه دوستى كه الطاف خاصه است، نسبت به آن منظور فرمايد. پس نصرت عطا خواهد نمود.
تنبيه: آيه شريفه را اشاراتى است: 1- تذكر به ثبات و استقامت نسبت به پيروان امت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. 2- سستى ننمودن در راه خدا به طوارى ناملايمات. 3- ضعف و ناتوانى نداشتن در پايدارى دين، چنانچه فرمود: المؤمن له قوّة فى دين «1» مؤمن براى اوست قوت در دين كه تزلزل نيابد. 4- در مقابل دشمنان فروتنى نكنند بلكه عزت نفس را به آنان ظاهر كنند، چنانچه فرموده: و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين «2» عزّت خاصه خدا و پيغمبر و
«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 231، حديث 4
«2» سوره منافقون، آيه 8
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 269
مؤمنين است. پس بنابراين مؤمن بايد در هيچ زمان و مكان، خود را زبون و ذليل دشمن دين نسازد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (146)
ترجمه
و چه بسيار از پيغمبرى كه كارزار كردند با او سپاهيان بسيار پس سستى نكردند براى آنچه رسيد بايشان در راه خدا و ضعيف نشدند و فروتنى ننمودند و خدا دوست دارد شكيبايان را..
تفسير
كايّن اسمى است مركب از كاف تشبيه و اى و بمعنى حكم خبريه استعمال ميشود و ربيون جمع ربى است كه منسوب برب است بمعنى جماعت و بعضى گفتهاند منسوب برب است و مراد علما عدول هستند و بنابراين كسر راء برخلاف قياس است و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ربيون ده هزار نفرند و كاين بر وزن فاعل و قتل بصيغه ماضى مجهول نيز قرائت شده است و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه مراد آنستكه اگر پيغمبر (ص) كشته شده بود در روز جنگ احد چنانچه خبر داده شد بدروغ نبايد مسلمين سستى كنند و ضعيف شوند چنانچه كسانيكه با انبياء سابق بودند بقتل آنها سستى ننمودند و مراد از استكانت خضوع و تذلل نزد دشمنان است و تعريض است بنظر حقير نسبت بآنانكه بعد از شنيدن خبر قتل پيغمبر (ص) گفتند خوب است از ابو سفيان امان گرفته شود براى ما و خداوند صابران را دوست دارد و بالاخره فتح و ظفر بر اعداء را نصيب آنها خواهد فرمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُم فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا استَكانُوا وَ اللّهُ يُحِبُّ الصّابِرِينَ (146)
و چه بسيار از انبياء بودند که بمعيت او جماعت بسياري مقاتله ميكردند با كفار پس سستي نكردند بواسطه آنچه بآنها اصابة نمود از قتل و جراحت در راه خدا و ترويج دين و ضعف در خود راه ندادند و كوتاهي در امر جهاد نشان ندادند و خداوند دوست ميدارد بردباران را.
و كايّن اصل آن ايّ بوده براي استفهام مثل أَيُّكُم يَأتِينِي بِعَرشِها نمل آيه 39، داخل شده بر او كاف كاي مثل كذا و كأنّ، و الحاق نون براي كثرت است يعني چه بسيار بمعني كم در آيه كَم مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ الاية سوره بقره آيه 249.
مِن نَبِيٍّ مراد از نبي در اينجا رسول است چون اطلاق بر رسول ميشود بقرينه جملات بعد.
جلد 4 - صفحه 382
قاتَلَ مَعَهُ مقاتله بمعني فارسي زد و خورد است و مراد مقاتله با كفار و معاندين نبي است که موضوع مجاهده باشد، و كلمه معه يعني بهمراه نبي و كمك آن.
ربّيّون رب بفتح بمعني پروردگار، و بضم رب انار، و بكسر جمع كثير در نصاب (ربّ بود پروردگار و رب بود جمعي ز خلق) ربيّون جمع ربّ، و از حضرت باقر عليه السّلام مرويست که ده هزار بنا بروايت مجمع و در برهان از عياشي از حضرت صادق عليه السّلام فرمود
(الوف و الوف).
كثير تأكيد است يعني جماعتهاي كثيري از اتباع انبياء که همراه آنها در جهاد با كفار مقاتله ميكردند.
فَما وَهَنُوا و هن شكستگي و سستي بدن است چنانچه در حق زكريا ميفرمايد قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ العَظمُ مِنِّي مريم آيه 4.
لِما أَصابَهُم اصابة قتل و جراحات که هر چه از آنها كشته شدند يا مجروح سستي در آنها پيدا نشد.
فِي سَبِيلِ اللّهِ در راه خدا و جهاد قيام كردند، و اينکه جمله و جملات بعد تعريض بكسانيست که در غزوه احد فرار از جنگ نمودند.
وَ ما ضَعُفُوا ضعف ذهاب قوّة و قدرت است يعني اظهار ضعف نكردند و بنيروي خود و قوت قلب حمله ميكردند.
وَ مَا استَكانُوا استكانة بمعني خضوع است ميگويي
(و انا العبد الذليل الحقير البائس المستكين)
يعني خاضع و خاشع، و مراد از اينست که نسبت بدشمن خضوع نكردند چنانچه خداوند مدح ميفرمايد اصحاب نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ الايه فتح آيه 49، و نيز ميفرمايد فَسَوفَ يَأتِي اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الكافِرِينَ
جلد 4 - صفحه 383
مائده آيه 54.
وَ اللّهُ يُحِبُّ الصّابِرِينَ صبر بر جهاد شجاعت است چنانچه وهن و ضعف و استكانت جبن است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 146)- مجاهدان پیشین! به دنبال حوادث احد با یادآوری شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداکاری و پایداری تشویق میکند و در ضمن آن دستهای را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مینماید و میگوید: «پیامبران بسیاری بودند که خدا پرستان مبارزی در صف یاران آنها قرار داشتند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگین و جراحات سخت) در راه خدا به آنان میرسید سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا).
«بدیهی است خداوند هم، چنین افرادی را دوست دارد که دست از مقاومت برنمیدارند» (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ).
نکات آیه
۱- پیکار بسیارى از خداپرستان، در رکاب پیامبران الهى و تسلیم ناپذیرى و پایدارى آنان (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم) «ربّیّون» جمع «ربّى» است و به معنى کسى که خود را مختص پروردگار کرده، یعنى جز پرستش خدا به کار دیگرى نمى پردازد.
۲- عالمان، یاوران پیامبران الهى در پیکار با دشمنان دین، و تسلیم ناپذیر و استوار (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم) برخى «ربیّون» را به معناى عالمان تقواپیشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).
۳- رویارویى حق و باطل، در طول تاریخ (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر)
۴- مصیبتها و مشکلات، آنگاه که در راه خدا باشد، هرگز مردان الهى را به ضعف و ناتوانى و تسلیم در برابر دشمنان نخواهد کشید. (فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل اللّه و ما ضعفوا و ما استکانوا)
۵- تشویق مسلمانان از سوى خداوند براى همگامى با پیامبر اسلام (ص) در جهاد و سرزنش آنان که در برابر دشمنان دین، ضعف و زبونى به خود راه دهند. (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل اللّه) از اهداف یادآورىِ سلحشورى پیشینیان، تشویق مؤمنان به همگامى با پیامبر اسلام (ص) است. و نیز سرزنش کسانى است که در جنگ اُحُد، سستى کرده و از خود ضعف و زبونى نشان دادند.
۶- حضور مستقیم پیامبران الهى، در صحنه هاى پیکار علیه دشمنان (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر ... فى سبیل اللّه)
۷- یادآورى پایمردى و مقاومت خداپرستان پیشین، از روشهاى قرآن براى ایجاد روحیّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دین (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر ... فى سبیل اللّه)
۸- قدرت روحى، استقامت و تسلیم ناپذیرى در مقابل دشمن، از ویژگیهاى مردان الهى (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا ... وما استکانوا) «وهن» به معناى فتور و سستى است، و کلمه «ما استکانوا»، از ماده «سکن»، به معنى خضوع است ; یعنى در برابر دشمن، خاضع و ذلیل نمى شوند و تسلیم نمى گردند.
۹- سستى، کرنش و زبونىِ اهل ایمان در برابر دشمنان دین، ناپسند است. (فما وهنوا ... و ما ضعفوا و ما استکانوا) صفات شمرده شده براى مردان الهى پس از واقعه احد، تعریض به مسلمانانى است که در آن نبرد، سستى و ضعف به خود راه دادند. از این رو صفات یاد شده، زیبنده مؤمنان واقعى و مردان الهى نیست.
۱۰- بسیارى از انبیاى الهى و یاوران ایشان، در سراسر تاریخ، با مصائب و دشواریهاى فراوان درگیر بودند. (و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر ... لما اصابهم)
۱۱- سستى پیکارگران در برابر هجوم حوادث دشوار جنگ، موجب ناتوانى آنان در برابر دشمن و خوارکننده آنان (قاتل معه ... فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل اللّه و ما ضعفوا و ما استکانوا) ترتیب ذکرى «وهن» و «ضعف» و «استکانت»، مى تواند اشاره به ترتیب خارجى آن باشد: یعنى اول سستى و آنگاه ضعف و سپس تسلیم و زبونى در برابر دشمن، حاصل خواهد شد.
۱۲- خداوند دوستدار پایمردان در جنگ و شکیبایان در برابر هجوم حوادث آن (فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل اللّه ... و اللّه یحبّ الصّابرین)
۱۳- محبّت خدا، پاداش پایمردى شکیبایان در رویارویى و نبرد با دشمنان دین خدا (فما وهنوا لما اصابهم ... و اللّه یحبّ الصّابرین)
۱۴- نقش سازنده یادآورى حماسه شجاعت و پایدارى مجاهدان راه خدا و یاوران پیامبران در پیکار و مبارزه (و کایّن من نبىّ قاتل ... و اللّه یحبّ الصّابرین) آیه شریفه با یادآورى حماسه «ربیّون»، در صدد سازندگى مسلمانان است تا دیگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.
۱۵- ناشکیبایى در برابر هجوم حوادث، از عوامل عمده شکست مردم در عرصه هاى زندگى (و کایّن من نبىّ قاتل ... فما وهنوا ... و اللّه یحبّ الصّابرین)
موضوعات مرتبط
- استقامت:۱، ۲، ۴، ۷، ۸، ۱۲، ۱۳، ۱۴
- اللّه: توبیخهاى اللّه ۵ ; محبت اللّه ۱۲، ۱۳
- انبیا: پیروان انبیا ۱، ۲، ۱۰، ۱۴ ; جهاد انبیا ۶ ; سختیهاى انبیا ۱۰
- تاریخ: سنتهاى حاکم بر تاریخ ۳
- تذکر: آثار تذکر ۱۴
- تربیت: شیوههاى تربیت ۷
- تشویق:۵
- تنبلى: آثار تنبلى ۱۱ ; سرزنش تنبلى ۹
- جهاد:۶ استقامت در جهاد ۶ ۲، ۸، ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; تشویق به جهاد ۶ ۵ ; جهاد ۶ با دشمنان ۹ ; صلابت در جهاد ۶ ۹، ۱۱، ۱۲ ; عوامل شکست در جهاد ۶ ۱۱ ; مسلمانان در جهاد ۶ ۷ ; موحدان در جهاد ۶ ۱
- حق و باطل:۳
- خودسازى: عوامل خودسازى ۱۴
- دشمنان:۲، ۵، ۶، ۸، ۱۳
- ذلت: عوامل ذلت ۱۱
- سختیها:۴، ۱۰ در راه خدا ۴ ; صبر در سختیها ۴، ۱۰ ۱۲، ۱۵
- شکست:۱۱ عوامل شکست ۱۱ ۱۵
- صابران: پاداش صابران ۱۳ ; مقام صابران ۱۲
- صبر:۱۲، ۱۵
- علما: صفات علما ۲
- محمّد (ص):۵
- مجاهدان:۱۳ شجاعت مجاهدان ۱۳ ۱۴
- مسلمانان:۵، ۷
- موحدان:۱ صفات موحدان ۱ ۱، ۴، ۷، ۸ ; موحدان ۱ در سختیها ۴
منابع