آل عمران ١٢٣
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ |
ترجمه
آل عمران ١٢٢ | آیه ١٢٣ | آل عمران ١٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَذِلَّة»: جمع ذلیل، خواران. در اینجا مراد این است که از لحاظ شماره اندک و از نظر توشه ضعیف بودید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَدْ کَانَ لَکُمْ آيَةٌ فِي... (۱)
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِي... (۱) ثُمَ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِينَتَهُ... (۰) إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ... (۰) فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لٰکِنَ... (۰) ثُمَ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ... (۰)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: اين آيه در وصف مؤمنين نازل گرديد كه خداوند آنها را با كمى عدد يارى داد و با كمك فرشتگان بر مشركين پيروز شدند و با وجود بر قدرت و قوت مشركين بر آنها چيره گشته و غلبه يافتند.
چنان كه از ابن عباس روايت شده در جنگ بدر عده مهاجرين ۷۷ نفر و عده انصار ۲۳۶ نفر بودند كه روي هم ۳۱۳ نفر ميشدند. در صورتى كه عده دشمنان در حدود هزار نفر بوده اند.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«123» وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى كه ناتوان بوديد يارى كرد، پس از خداوند پروا كنيد، باشد كه سپاس گزارى نمائيد.
نکته ها
«اذلّة» يا به معنى كمبود نيروى انسانى مؤمنان در جنگ بدر است و يا به معناى كمبود ساز و برگ جنگى و تداركات است. يادآورى كمبودها در بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقايسه با جنگ احد است.
در سه آيه قبل خوانديم كه صبر و تقوا، انسان را از حوادث تلخ بيمه مىكند و در اين آيه نمونه عملى آن را مجاهدان بدر معرفى مىكند. در آيهى قبل نيز سخن از توكّل بود و مجاهدان بدر نمونه عملى توكّل هستند. اين آيه خطاب به مسلمانان مىفرمايد: شما كه در بدر نصرت خدا را ديديد، چرا در احد به فكر فرار افتاديد؟!
پیام ها
1- امدادهاى غيبى را در ميدانهاى كارزار فراموش نكنيد. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»
2- نصرت الهى، نشانهى ولايت الهى بر مؤمنان است. «وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما ... وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»
3- به خداوند توكّل كنيم كه نصرت او را در صحنههاى جنگ ديدهايم. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ... نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ»
4- امدادهاى الهى سرنوشت جنگ را معيّن مىكند، نه عوامل طبيعى. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ»
5- هركس طالب نصرت الهى است، بايد تقوا پيشه كند. «نَصَرَكُمُ اللَّهُ ... فَاتَّقُوا اللَّهَ»
6- شكر امدادهاى الهى آن است كه تقواى الهى پيشه كنيم. «فَاتَّقُوا اللَّهَ ... تَشْكُرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 600
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (123)
بعد از غزوه احد، براى مرحم جراحت و جبران شكست اصحاب، واقعه بدر را حق تعالى تذكر فرمايد:
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ: و هر آينه به تحقيق نصرت فرمود شما را خدا به بدر به تقويت قلوب شما و امداد ملائكه و وارد ساختن ترس در قلوب دشمنان، وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ: و حال آنكه شما ذليل و خوار بوديد در چشم دشمنان، يعنى اندك
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 231
و ضعيف به نظر مىآمديد و آنها حرب شما را اهميت نمىدادند. ابن عباس گفته: اصحاب حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روز بدر، سيصد و سيزده نفر بودند: هفتاد و هفت نفر مهاجر، و دويست و سى و شش نفر از انصار، و يك اسب و سه شتر، و لكن مشركان قريب هزار نفر و صد اسب داشتند. حق تعالى خطاب فرمود كه از بسيارى دشمنان انديشه منمائيد، فَاتَّقُوا اللَّهَ: پس بترسيد و بيانديشيد خدا را در ثبات به معركه جهاد، لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ: براى آنكه سپاسدارى كنيد و قيام نمائيد به شكر نعمت آنچه حق تعالى بر شما انعام فرموده، كه آن توفيق و نصرت او سبحانه باشد. يا معنى آنكه: شايد حق تعالى نعمت نصرت را به شما عطا فرمايد، پس به شكر گزارى آن قيام نمائيد. (بنابراين وضع شكر در موضع انعام به جهت آنست كه انعام، سبب شكر است از بابت وضع مسبب در مقام سبب).
غزوه بدر: مجموع غزواتى كه خود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به نفس نفيس متحمل مقاتله شده، بيست و شش جنگ بوده، و اولين آنها بدر است. بطور اجمال آنكه: بعد از فوت حضرت ابى طالب عليه السّلام و خديجه عليها السلام، قريش به هر وجه كه مىدانستند جفا و اذيت به حضرت وارد، و ده سال در مكه ماند تا به مدينه هجرت فرمود. پس در مدينه نيز يهود كمر عداوت بستند و منافقان در كمين فتنه، و مشركان در صدد محاربه برآمدند، و جنگ بدر را مقدم شدند.
در هفدهم ماه رمضان سال دوم هجرت، در شب آن روز، همه خفته مگر حضرت كه تا صبح مشغول نماز و دعا بود. صبح مشركان صف كشيده، اول عتبه و برادرش شيبه و پسر او وليد به ميدان آمده، مبارز طلبيدند. حضرت سه جوان از انصار را فرستاد، قبول نكردند. حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، على عليه السّلام و حمزة بن عبد المطلب و عبيدة بن الحارث بن عبد المطلب را رخصت رزم داد. پس حضرت امير المؤمنين عليه السّلام با وليد مقابل شده، رجز خواند و شمشيرى بر دوش وليد زد كه از زير بغلش بيرون آمد و چندان
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 232
ذراعش بزرگ بود كه چون بلند مىكرد، صورتش را مىپوشانيد. دست مقطوع خود را بر سر حضرت كوفت و فرار كرد. حضرت به دنبالش زخمى ديگر بر او زد كه فورا جان بداد. اما حمزه و شيبه با هم درآويختند و چندان شمشير بر هم زدند كه شمشيرها و سپرها از كار افتاد، پس با هم آويختند. حضرت على عليه السّلام از عقب حمزه درآمد، فرمود: اى عم، سر خود را به زير افكن. حمزه سر فرو نمود، حضرت شمشير زد و نصف سر شيبه را بيافكند و او را هلاك ساخت. اما عبيده با عتبه مقابل، و هر دو شجاع بودند. عبيده شمشير بر فرق عتبه زد تا نيمه سر او بدريد، و حضرت رسيده او را هلاك كرد. پس حضرت در قتل هر سه شركت نمود. بعد از كشته شدن اين سه نفر، ترسى در دل كفار افتاد. ابو جهل قريش را بر حرب تحريص كرد. شيطان به صورت سراقه علم ميسره را به دست گرفته از پيش روى صف مىدويد و كفار را قوى دل مىكرد. از آن طرف حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دست به دعا برداشته، طلب نصرت نمود. حق تعالى ملائكه را به امداد فرستاد، چنانچه فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (123)
ترجمه
و هر آينه بتحقيق پيروزى داد شما را خدا در بدر با آنكه شما بوديد ضعيفان پس بترسيد از خدا باشد كه شما شكر نمائيد..
تفسير
يادآورى مؤمنين است فوائد توكل بخدا را در جنگ بدر كه وادىئيست در بين مكه و مدينه و صاحب آن بدر نامداشته و آن زمين را باين مناسبت بدر ناميده اند و قمى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نمودهاند كه آنها ذليل نبودند با آنكه پيغمبر خدا در بين آنها بود بلكه ضعفا بودند و اينطور آيه نازل شده است و نيز عياشى از آنحضرت نقل نموده كه ابو بصير اين آيه را خدمت حضرت تلاوت نمود فرمود اينطور نازل نشده است و انتم قليل نازل شده است و در روايت ديگر است كه خداوند پيغمبر خود را هيچ وقت ذليل نكرده همانا نازل شده است و انتم قليل حقير عرض ميكنم معلوم است مراد تفسير يا قرآنيست كه در نزد خودشان است ولى ضمنا معلوم ميشود كه اختصاص به پيغمبر ندارد ائمه معصومين هم هيچوقت ذليل نشده و نخواهند شد خوب است آقايان ذاكرين كمتر ذلت اين خانواده را در منبر بخوانند چون فرق است ما بين مصيبت و ذلت آنچه امر شده است بذكر آن مصيبت است نه ذلت و فرق بين اين دو معنى واضح است نهايت آنكه قدرى سليقه و قريحه ميخواهد تا امتياز داده شود خدا اين نعمت را بما عنايت فرمايد انشاء اللّه تعالى توضيحا عرض مىكنم كه اگر
جلد 1 صفحه 491
مقصود فقط گريه گرفتن نباشد توجه كنند ذلت چيزى است كه شخص را در انظار خفيف مىكند و مصيبت چيزى است كه شخص را صبور و مظلوم و راضى برضاى خداوند معرفى مينمايد و آن گريه كه مطلوبست آن است كه از روى معرفت بمقام و مظلوميت آنها باشد لذا ذكر امريكه مشعر بذلت و اهانت اين خانواده باشد و لو گريهآور باشد بنظر حقير جايز نيست اگر در كتابى هم نوشته شده باشد نبايد ذكر كرد چون مشمول تسامح در ادله سنن و مواعظ نيست علاوه بر آنكه دروغ است زيرا خداوند اولياء خود را دوست دارد و هيچوقت ذليل نميكند آنها را در هر حال عده اصحاب بدر بر طبق روايات ائمه معصومين سيصد و سيزده نفر بودند پس بپرهيزيد از خدا و ثبات در دين و جهاد داشته باشيد و راضى بذلت اولياء خدا و مؤمنين نشويد تا آنكه شكر نعمت خدا را كه بشما فتح و ظفر عنايت فرموده بجا آورده باشيد شكر نعمت علم و اطلاع و سليقه و بيان شيرين و صوت حسن هم لازم است و آن آنستكه در غير مقام رضاى خداوند صرف نشود خداوند جزاى شاكران را عنايت خواهد فرمود انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدرٍ وَ أَنتُم أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ (123)
و هر آينه خداوند ياري فرمود شما را در جنگ بدر و حال آنكه شما ضعيف و قليل بوديد پس پرهيز كنيد از مخالفت خدا و باشد که شما شكر گذار باشيد.
وَ لَقَد نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدرٍ نصرت الهي در بدر يكي القاء رعب و ترس بود در قلوب مشركين چنانچه در آيات بسياري بيان فرموده سَنُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ بِما أَشرَكُوا بِاللّهِ آل عمران آيه 144 سَأُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ انفال آيه 12 وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ احزاب آيه 26 و حشر آيه 2 و يكي تقويت قلوب مؤمنين قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلاقُوا اللّهِ كَم مِن فِئَةٍ
جلد 4 - صفحه 336
قَلِيلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذنِ اللّهِ بقره آيه 250 قالُوا رَبَّنا أَفرِغ عَلَينا صَبراً وَ ثَبِّت أَقدامَنا بقره آيه 251، و غير اينها از آيات بسيار.
و ديگر نزول ملائكه براي نصرت مؤمنين که در آيات بعد بيان ميفرمايد.
و بدر اسم موضعيست بين مكه و مدينه و بمدينه نزديكتر است، و وجه تسميه ببدر يا بواسطه چاهي بود که نام صاحبش بدر بوده يا بمعني تمام است چنانچه ليلة البدر تمام جرم قمر منوّر است و در اينکه موضع آب فراوان و تمام است يا چيز ديگر وَ أَنتُم أَذِلَّةٌ در مجمع و برهان و كافي و غير اينها اخباري نقل ميكنند که ائمّه قرائت فرمودند انتم ضعفاء و در بعضي أَنتُم قَلِيلٌ و استشهاد كردهاند که ذلّت براي مؤمنين نيست با وجود پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بين آنها، و قائلين بتحريف اينکه اخبار را دليل خود دانستهاند، لكن در مقدمه اينکه تفسير ثابت كرديم که قول بتحريف باطل و خلاف اجماع بلكه ضرورت است.
و مراد از اينکه اخبار اينست که اذلّة بمعني هوان نيست بلكه بمعني ضعف و قلّة است و شاهد بر اينکه دعوي اينست که اينکه ماده در قرآن بمعاني مختلفه استعمال شده مثل قوله تعالي فَسَوفَ يَأتِي اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الكافِرِينَ مائده آيه 59، بمعني لين و انقياد از ذلّ بكسر نه بمعني هوان و استخفاف از ذلّ و الاول ضدّ الصعوبة.
و مفاد اينکه آيه مفاد قوله تعالي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم سوره فتح آيه 29، و مثل قوله تعالي هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ ذَلُولًا ملك آيه 15، يعني لين و نرم و مثل قوله تعالي وَ ذُلِّلَت قُطُوفُها تَذلِيلًا نحل آيه 71، الي غير ذلک.
بلي بمعني هوان و خفّت و صغار هم استعمال شده مثل ضُرِبَت عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ چنانچه در همين سوره قبلا گذشت.
جلد 4 - صفحه 337
بنا بر اينکه ميگوييم در اينکه آيه شريفه بمقتضاي اينکه اخبار و بمناسبت حكم و موضوع مراد ضعف و سستي و كمي عدّه و عدّه است زيرا اصحاب بدر سيصد و سيزده نفر بودند، از مهاجرين هفتاد و هفت نفر و از انصار دويست و سي شش نفر و اسلحه جنگي هم بسيار كم داشتند، چند شمشير و چند اسب بيش نداشتند و مشركين قريب هزار نفر با اسلحه تمام.
فَاتَّقُوا اللّهَ مكرر معناي تقوي و مراتب آن ذكر شده، و ممكن است اينجا بمناسبت اشاره بثبات قدم و عدم فرار از جنگ باشد.
لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ که با اينکه ضعف و قلّت و فقدان اسلحه خداوند شما را ياري كرد و بر مشركين چيره شديد و فتح و فيروزي نصيب شما شد البته بايد شكر گذار باشيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 123)- از اینجا به بعد آیاتی است که برای تقویت روحیه، شکستخورده مسلمانان در یک حالت بحرانی نازل گردید، نخست در آن اشاره به پیروزی چشمگیر مسلمانان در میدان بدر شده تا با یادآوری آن خاطره، به آینده خویش دلگرم شوند و لذا میفرماید: «خداوند شما را در بدر پیروزی داد در حالی که نسبت به دشمن ضعیف، و از نظر عده و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید» (وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ).
عدد شما 313 نفر با تجهیزات کم، و مشرکان بیش از هزار نفر و با تجهیزات فراوان بودند.
«حال که چنین است، از خدا بپرهیزید، و از تکرار مخالفت فرمان پیشوای خود، یعنی پیامبر اجتناب کنید تا شکر نعمتهای گوناگون او را بجای آورده باشید» (فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
نکات آیه
۱- یارى و مدد خداوند به مؤمنان، در جنگ بدر (و لقد نصرکم اللّه ببدر)
۲- مجاهدان جنگ بدر، نمونه اى از مسلمانان صبور و تقواپیشه که خداوند با یارى خویش، مانع زیان رسانى کافران به آنان گردید. (ان تصبروا و تتقوا لا یضرّکم کیدهم ... و لقد نصرکم اللّه ببدر)
۳- کمبود نفرات و توانایى نظامى مؤمنان پیکارگر در جنگ بدر، نسبت به قواى نظامى دشمن (و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) کلمه «اذلّة»، چون جمع قلّه است، اشاره به کمبود و قلّت نیروى انسانى مؤمنان دارد. و ماده ذلّت (زبونى و ناتوانى) به مناسبت مورد، حاکى از کمبود توانایى نظامى از جهت تدارکات و وسایل جنگى است.
۴- مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ کافى در مقابل دشمنان، توانستند با ایمان و توکّل به خدا بر آنان پیروز شوند. (و على اللّه فلیتوکّل المؤمنون. و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) جمله «و لقد نصرکم اللّه ببدر»، مى تواند نمونه اى باشد از حقیقت بیان شده در آیه قبل; یعنى عامل نصرت شما در بدر، توکّل شما بر خداوند بود.
۵- پیکارگران احد، به دلیل عدم توکّل برخى از آنان به خداوند، على رغم تواناییشان، شکست خوردند.* (و اذ غدوت من اهلک تبوّىء المؤمنین ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) یادآورى کمبود نیروى نظامى در جنگ بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقایسه با جنگ احد است.
۶- ساز و برگ و آمادگى نظامى و نیروى انسانى، تنها عامل پیروزى در پیکار با دشمنان نیست. (و اذ غدوت ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) چون نه ساز و برگ نظامى احد (تبوّىء المؤمنین مقاعد للقتال)، عامل پیروزى شد و نه کمبود نیرو در بدر (انتم اذلّة)، باعث شکست; بلکه آنچه عامل پیروزى است، توکل بر خدا و یارى اوست.
۷- نصرت و یارى الهى به مؤمنان، نشانه اى از ولایت او بر ایشان (و اللّه ولیّهما ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) جمله «و لقد نصرکم اللّه»، مى تواند استدلالى باشد براى جمله «و اللّه ولیّهما». یعنى خداوند، ولى و حامى مؤمنان است; به دلیل اینکه شما را در بدر، در عین ضعف و ناتوانى، یارى کرد.
۸- امدادها و یاریهاى الهى، تعیین کننده جهت حرکت انسانهاست; نه عوامل طبیعى (و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) آنچه در این آیه عامل پیروزى معرفى شده، یارى و امداد الهى است; على رغم ضعف نیروهاى مؤمن.
۹- سرزنش خداوند به پیکارگران احد که چرا على رغم مشاهده یارى الهى در جنگ بدر، تصمیم به سستى در کارزار احد گرفتند. (و اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) لحن آیه، حکایت از سرزنش مسلمانانى است که در جنگ احد، تصمیم به سستى و نافرمانى گرفتند.
۱۰- مقایسه میان رخدادهاى تاریخى و سرنوشت ساز در یک جامعه، از روشهاى قرآن در شناسایى نقاط ضعف و قوّت آن جامعه (و اذ غدوت من اهلک ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة) خداوند در این آیه و آیات قبل، براى شناساندن نقاط قوّت و ضعف جامعه ایمانى، به دو رخداد تاریخى بدر و احد و مقایسه بین آنها اشاره مى کند.
۱۱- یادآورى وضعیّت نابهنجار یک جامعه در هنگام رکود و انحطاط، از روشهاى تربیتى قرآن در تصحیح حرکت آن جامعه (و اذ غدوت من اهلک ... و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة)
۱۲- ضرورت تقواپیشگى و خداترسى (فاتّقوا اللّه)
۱۳- خداترسى و تقواپیشگى، موجب سزاوار شدن اهل ایمان، براى نصرت و یارى خداوند (و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه) تفریع جمله «فاتّقوا اللّه»، بر بیان نصرت الهى در بدر «و لقد نصرکم اللّه ببدر»، نمایانگر علّت سزاوار شدن مؤمنان به یارى خداوند است.
۱۴- پرواپیشگى و خداترسى، زمینه نیل به سپاسگزارى از نعمتهاى الهى (فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون)
۱۵- رعایت تقوا، شکر نعمتهاى الهى است. (فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون) برخى از مفسرین برآنند که جمله «لعلّکم تشکرون»، به معنى «لیقوموا شکر نعمته» است; یعنى تقوا را رعایت کنید تا به شکر و سپاس او قیام کرده باشید.
۱۶- ضرورت خداترسى و پرواپیشگى اهل ایمان، به شکرانه یارى خدا نسبت به آنان (و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون) متعلق «تشکرون»، به قرینه صدر آیه، مى تواند همان پیروزى بر دشمن و نصرت الهى باشد.
۱۷- هراس و سستى در رویارویى با دشمنان دین و عدم اتکا و توکّل بر خداوند، نشانه بى تقوایى* (اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا ... فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون) جمله «فاتّقوا اللّه»، مى تواند تفریع براى تمامى مطالب سابق باشد; یعنى از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولایت خداوند و عدم توکّل بر او برحذر باشید که با تقواى الهى سازگار نیست.
۱۸- تقواى مؤمنان پیکارگر بدر، موجب برخوردارى آنان از نصرت الهى (و لقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون) بنابر اینکه جمله «فاتّقوا اللّه»، تفریع براى «و لقد نصرکم اللّه ببدر» باشد. یعنى عامل پیروزى و جلب نصرت الهى در جنگ بدر، همان تقواى ایشان بود.
۱۹- شاکران، داراى مقامى والاتر از تقواپیشگان (فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون) اگر «لعلّ»، بیان و غایت «فاتّقوا اللّه» باشد، شکر، هدف و غایت تقواپیشگى خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- آمادگى نظامى:۶
- اسباب طبیعى:۸
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۹
- اللّه: امدادهاى اللّه ۱، ۲، ۷، ۸، ۹، ۱۶ ; توبیخهاى اللّه ۹ ; زمینههاى امداد اللّه ۱۳، ۱۸ ; ولایت اللّه ۷
- ایمان: آثار ایمان ۴
- پیروزى:۴، ۶
- تاریخ: فلسفه تاریخ ۱۰
- تذکر: آثار تذکر ۱۱
- تربیت: شیوههاى تربیت ۱۱
- ترس: آثار ترس ۱۳، ۱۴ ; ترس از خدا ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶ ; ترس پسندیده ۱۲، ۱۳ ; ترس نکوهیده ۱۷
- تقوا: آثار تقوا ۱۳، ۱۴، ۱۸ ; اهمیّت تقوا ۱۲، ۱۵، ۱۶ ; موانع تقوا ۱۷
- تنبلى: آثار تنبلى ۱۷ ; سرزنش تنبلى ۹ ; تنبلى در جنگ ۹
- توکل: آثار توکل ۴ ; توکل به خدا ۱۷
- جامعه: انحطاط جامعه ۱۱ ; عوامل رشد جامعه ۱۱
- جامعهشناسى:۱۰
- جنگ:۹
- جهاد: عوامل پیروزى در جهاد ۴، ۶ ; عوامل شکست در جهاد ۵
- دشمنان:۱۷ مؤمنان و دشمنان ۱۷ ۳
- دین: دشمنان دین ۱۷
- رشد:۱۱
- شاکران: مقام شاکران ۱۹
- شکست:۵
- شکر: زمینههاى شکر ۱۴ ; شکر نعمت ۱۴، ۱۵
- غزوه: احد ۵، ۹ ; غزوه بدر ۱، ۳، ۴، ۹، ۱۸
- قرآن: ویژگى قرآن ۱۰، ۱۱
- کافران: مسلمانان و کافران ۲
- متقین:۲ مقام متقین ۲ ۱۹
- مجاهدان: احد ۹ ; مجاهدان بدر ۲، ۳، ۴، ۱۸
- مسلمانان:۲ صابر ۲ ; مسلمانان ۲ متقى ۲
- مؤمنان:۱۳ امداد به مؤمنان ۱۳ ۱، ۲ ; پیروزى مؤمنان ۱۳ ۴ ; تقواى مؤمنان ۱۳ ۱۶، ۱۸ ; شکر مؤمنان ۱۳ ۱۶ ; ولایت مؤمنان ۱۳ ۷ ; توکل مؤمنان ۱۳ ۴
- ولایت:۷
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۴۴.
- ↑ در تفاسير على بن ابراهيم و مجمع البيان از امام صادق عليهالسلام نقل شده كه مؤمنين در جنگ بدر در حالتى كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در ميان آنان بوده از اذلة يعنى از ذليل و خوارشدگان نبوده اند بلكه قرائت آيه چنين است (و انتم ضعفاء) چنان كه در تفسير برهان بعد از دو واسطه از ابن سنان او از امام صادق علیهالسلام و نيز از ربعى بن حريز او از امام صادق علیهالسلام اين قرائت ذكر شده است و نيز در تفسير عياشى از ابوبصير و نيز از عبدالله بن سنان و آنها از امام صادق علیهالسلام روايت كرده اند كه امام به جاى (و انتم اذلّة) (و انتم قليل) قرائت فرموده است.