نتایج جستجو

ويل حصن ملک قوم عند التى نزل انتم قدح جدر قلب موت غلظ سوف ردد سقى يعقوب الى جبر سود ثقل خول هون رجع ولى لمس مع کثر بشر نبذ ندى وذر

اختیار انسان ۴، ۵، ۶، ۹ تربیت: روش تربیت ۷ جبر: بیخمنطقى جبر گرایى ۲ ; جبر و اختیار ۶، ۹ ; دلایل بطلان جبر ۳ خدا: اتمام حجت خدا ۱۱ ; احتجاج خدا ۳ ; اختصاصات

تکلیف: بهانه جویى در تکلیف ۸ جبر: آثار جبر گرایى ۸ ; بطلان جبر ۱۱ ; بیخمنطقى جبر ۱۳، ۱۵ ; جبر و اختیار ۱۱، ۱۸ ; زمینه جبر گرایى ۵ خدا: عذابهاى خدا ۱۰ ;

‌بود‌ مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌)

و در شعر عجّاج كه گويد: «قَدْ جَبَرَ الدّينَ الْاِلهُ فَجَبَر وَ عَوَّرَ الرَّحْمنُ مَنْ وَلىُّ الْعِوَرْ» گفته‏اند «جبر» در اول متعدى و بعد لازم آمده

تاریخ: فلسفه تاریخ ۳ تفویض: رد تفویض ۵ جامعه: تحولات در جامعه ۳ جبر و اختیار:۴ رد جبر ۵ جهاد: فلسفه جهاد ۶ خدا: اذن خدا ۱، ۳، ۴ ; امهال خدا ۶ سختى:۷ مصلحت

بدست و اختيار خودشان بوده منافى با حكمت و عدالت نيست و جبر نميشود نهايت آنكه تفويض هم كه بدتر از جبر است نيست و امرى بين اين دو امر است مانند آب ملايم كه

۱; عجز معرضان از انبیا ۱; وضوح دعوت انبیا ۷ ایمان: اختیار در ایمان ۲ جبر: نفى جبر ۲ جن: اختیار جن ۲; جن در زمین ۳; محل سکونت جن۳ خدا: اختصاصات خدا ۵; حاکمیت

اهمیت حلّ اختلاف ۷ انبیا: آثار بعثت انبیا ۱۱; فلسفه بعثت انبیا ۷ جبر واختیار: دلایل بطلان جبر ۱۱ حقایق: اهمیت تبیین حقایق ۵; اهمیت ظهور حقایق ۷ دنیا: ظهور

انسان: اختیار انسان ۵ تقرب: دعوت به تقرب ۳; زمینه تقرب به خدا ۴، ۶، ۷ جبر: رد جبر ۵ خدا: حرکت به سوى خدا ۶; دعوتهاى خدا ۳ ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۷; آثار

و گنهکار) از جنّ و انس همگی پر کنم! |و اگر مى‌خواستيم، به هر كسى [از روى جبر] هدايتش را مى‌داديم، ليكن اين سخن از جانب من حتمى شده است كه به يقين جهنم

مجمع فرموده: جبرئيل و ميكائيل هر دو لفظ عجمى اند كه معرب شده‏اند به قولى «جبر» در لغت سريانى به معنى عبد و «ايل» به معنى خداست و ميك به معنى بنده كوچك است

استعدادهاى انسان ۶; برترى انسان بر ملائکه ۶; تاریخ خلقت انسان ۱۰; فضایل انسان ۶ جبر: جبر و اختیار ۹ خدا: اوامر خدا ۲، ۷ ذکر: ذکر قصه آدم(ع) ۱ سجده: احکام سجده ۷;

كه كدام، بهترند از حيث عمل تا ثواب و عقاب مكافى و مساوى با كردار باشد بدون جبر و اجبار .. «1». تبصره: خاتمه آيه دليل است بر بطلان قول مجبره، زيرا منطوق آيه

راستی، و بعضی راهها جور و ناراستی است. و اگر خدا می‌خواست (بدون آزمایش بلکه به جبر) شما را همگی به راه هدایت (و جنّت) می‌کشید (لیکن این خلاف مصلحت و نظام الهی

آیات شامل این کلمه جبر (۱۰ بار) وَ بَطَشْتُم فَاتّقُوا قَوْما اللّه إِنّا فِيهَا لَن إِذَا أَطِيعُون إِن مُوسَى نَدْخُلَهَا اتّقُوا تَخْلُدُون الّذِي لَعَلّکُم

مى‌كنند. تنبيه: اگر گويند: آيه شريفه دليل است بر آنكه اهل شرك جبرى هستند و جبر و كفر بمثابه توامانند، و اين عقيده باطل است به دلايلى: 1- اگر چنانچه خدا اراده

روح(اسم خاص) ۴; منشأ سخن روح(اسم خاص) ۴; نقش اخروى روح(اسم خاص) ۳ قیامت: جبر در قیامت ۱۱; حق گویى در قیامت ۱۲; روح(اسم) در قیامت ۱، ۴; سخن در قیامت ۵،

رئى جعل الى کفر سمو اله ربب عن کشف سوق حسب طين قوم لجج فرعون موسى على کون جبر ظلم نفس ظنن

عذب هن حبل صدق ا حجر قبل اثم امن عن اخذ عزز نزع ثم ايى حقق اول وحى لما سوى جبر انا قد لم ائى ولد رحم نا وقى شطن لو جىء کذب اوى شدد علم مؤتفکة آدم اين صبر

سلم غير رئى کفر حجر هن اخذ عن ثم نزع حبل صدق لما سوى قبل نا ا امن عزز لو جبر اول اثم لم بين قد ولد رحم ايى ثعب لقف حقق زيد دبر قلب وحى ائى بنو وقى سعى

قارون هما على بين جىء صرح قد ب بنو رئى الى طين بصر من انن لعل کبر حزن سلط جعل جبر ارض وقد عدو سبل خطء فى نا سحر قلب کذب موسى ما مرء عن لما کلل ايى غير مکن بلغ

‌بود‌ مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌)

ميشود از خداوند در مقابل ايمان و كفر اختيارى آنها و بنابر اين اشكال لزوم جبر بر آيه شريفه وارد نيست و از روايت رضوى استفاده ميشود كه صعود فى السما صفت

بدان تمسك مى‌جويند؟ یا مگر بر آنها از این پیش کتابی فرستادیم که (در این سخن جبر و عقیده باطل) به آن کتاب استدلال می‌کنند؟ یا مگر ما پیش از قرآن کتابی به آنان

انسان ۱۴; نیازهاى معنوى انسان ۱۸; هدایت انسان ها۱۰ بشارت: بشارت هدایت ۱۱ جبر: جبر و اختیار ۱۵ حوا: آثار اغواپذیرى حوا ۳; حوا و درخت ممنوعه ۱، ۳، ۱۲; زمینه

می‌گویند: (این آیات قرآنی را خدا به محمّد نمی‌آموزد و بلکه) آن را انسانی (به نام جبر رومی) بدو می‌آموزد. زبان کسی که (آموزش قرآن را) به او نسبت می‌دهند، گنگ و

صوب ه علم فقه ذا بعد انن شىء قعد کبر تبع عمل وجد تلک لکن حقق لو غنى غير اتى جبر بصر هوى ل

مراد است، اگر راجع به احكام دين معتقد به اراده تكوينى باشيم آن عبارت اخراى جبر است و موجب بطلان عقاب و ثواب و سقوط امر و نهى خواهد بود. اهل ايمان به كفّار

أَشْرَكُوا: و اگر بخواهد خداى تعالى توحيد و مشرك نشدن آنان را بر وجه قهر و جبر، هرگز شرك نياورند، لكن اين منافى تكليف است، چه تكليف مستلزم اختيار باشد نه

است» مى باشد، جالب این که «جبّار» اشاره به صفت نفسانى یعنى روح سرکشى است. جبر (۱۰ بار) وَ کُل عَنِيد مِن مُتَکَبّر قَال وَرَائِه أَمْر أُتْبِعُوا قَلْب

را انجام ده ولی آنها ایمان نمی آورند]؛ و اگر خدا می خواست همه آنان را [به جبر و زور] به راه هدایت گرد می آورد؛ [ولی هدایت اجباری فاقد ارزش است] پس هرگز

آسیب شناسى جامعه ۹; عوامل تحولات اجتماعى ۶، ۸، ۱۰; منشأ تحولات اجتماعى ۷ جبر و اختیار: ۱۰ حوادث: منشأ حوادث ۴ خدا: اختصاصات خدا ۱۶، ۱۷; اوامر خدا ۴، ۵;

آسمان و زمین فرمود که همه (به سوی خدا و اطاعت فرمان حق) به شوق و رغبت یا به جبر و کراهت بشتابید. آنها عرضه داشتند: ما با کمال شوق و میل می‌شتابیم. آن گاه

خواستى پروردگار تو. لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً: هرآينه قراردادى به جبر و قهر و الجاء تمام مردمان را يك گروه، يعنى بر يك دين و آئين مسلمين صالحين

و امر بين الامرين) توضيح و تحقيق در زمينه قضا و قدر و جبر و تفويض اشكالاتى كه از قائل شدن به جبر و عدم اختيار لازم مى آيد توهّم ملازمه بين اعتقاد به قضا

نموده به اين اعتبار باشد، نه آنكه العياذ باللّه فاعل شر و كفر و معصيت باشد تا جبر لازم آيد؛ بنابراين از حيث آنكه قوه و قدرت و تمكين افعال از جانب خدا باشد،

مشقت] جرعه جرعه می نوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشیدن نیست، بلکه به زور و جبر در گلویش می ریزند،] و [او] نمی تواند آن را به [آسانی] فرو برد، و مرگ از هر

استعباد شود آيه و ترجمه تفسير : نكته ها ۱ - عوامل حيات و مرگ ملت ها ۲ - جبر سرنوشت و جبر تاريخ و ساير جبرها ممنوع ! ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً

از ترس نابودیِ آنی، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است از میان برمی‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم می‌شد. امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است، خدا چنین

که از ترس نابودی آنی، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است از میان برمی‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم می‌شد. امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است، خدا چنین

لَم‌ يَجعَلنِي‌ جَبّاراً شَقِيًّا جبر بمعني‌ تسلط ‌بر‌ ‌غير‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ اطلاقاتيست‌ و معاني‌. يكي‌ جبر مقابل‌ اختيار مثل‌ افعال‌ عباد يك‌

رسالت، وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ: و نيستى تو بر ايشان تسلطى كه به جبر و قهر ايشان را به ايمان وادار كنى، بلكه بر تو همين تبليغ است و ترغيب و ترهيب

اختيار و علم‌ الهي‌ باعث‌ جبر نميشود. وَ اللّه‌ُ بِما تَعمَلُون‌َ بَصِيرٌ چنانچه‌ علم‌ الهي‌ بجميع‌ اعمال‌ بندگان‌ منشأ جبر نميشود ‌که‌ خيام‌ توهم‌ كرده‌

بحث و توغل مينمايند و عمرى را بلهو و لعب ميگذرانند و آنروزى است كه بعنف و جبر آنها را سرازير در جهنّم نموده برو بر آتش اندازند و براى توبيخ و تعيير و معارضه

استعباد شود آيه و ترجمه تفسير : نكته ها ۱ - عوامل حيات و مرگ ملت ها ۲ - جبر سرنوشت و جبر تاريخ و ساير جبرها ممنوع ! كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ

بحث و توغل مينمايند و عمرى را بلهو و لعب ميگذرانند و آنروزى است كه بعنف و جبر آنها را سرازير در جهنّم نموده برو بر آتش اندازند و براى توبيخ و تعيير و معارضه

استعباد شود آيه و ترجمه تفسير : نكته ها ۱ - عوامل حيات و مرگ ملت ها ۲ - جبر سرنوشت و جبر تاريخ و ساير جبرها ممنوع ! كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ

بحث و توغل مينمايند و عمرى را بلهو و لعب ميگذرانند و آنروزى است كه بعنف و جبر آنها را سرازير در جهنّم نموده برو بر آتش اندازند و براى توبيخ و تعيير و معارضه

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در ذيل آيه : ((ان

روز قیامت که روز کشف حقایق است، قبول عمل به عنوان کرده خویش، دلیل بر عدم جبر است. ۱۱ - قیامت، روز اندوه و افسوس بدکاران (تودّ لو انّ بینها و بینه امداً

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در ذيل آيه : ((ان

اين دعوا تابع پدران خود هستيم. آيه دال است كه «بنو مليح» جامع صفات شرك و جبر و تقليد بودند. أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نموده‌اند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))

آله: من حكم فى درهمين بحكم جور ثمّ جبر عليه كان من اهل هذه الاية. «1» يعنى هر كه حكم نمايد به دو درهم به حكم جور، پس جبر نمايد بر او، از اهل اين آيه باشد

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در ذيل آيه : ((ان

((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در ذيل آيه : ((ان

‌تا‌ مشيت‌ حق‌ موافقت‌ نكند بنده‌ قدرت‌ ‌بر‌ فعل‌ ندارد ‌که‌ گفتند: (‌لا‌ جبر و ‌لا‌ تفويض‌ بل‌ امر ‌بين‌ الامرين‌) و ‌هو‌ الاختيار. قُل‌ إِنِّي‌ لا أَملِك‌ُ

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

رَبِّکَ مَکْرُوهاً). از این تعبیر روشن می‌شود که بر خلاف گفته پیروان مکتب جبر، خدا هرگز اراده نکرده است گناهی از کسی سر بزند، چرا که اگر چنین چیزی را اراده

سبحانى و تمسك جويند به ذكر الهى نجات يابند. و دسته ديگر به سوء اختيار، بدون جبر و اضطرار، اطاعت كنند وسوسه شيطانى را، و پيروى نمايند قواى شهوانى را، لا جرم

از عبادت بر وجه تمكين و اختيار است نه از روى اضطرار و اجبار كه اگر بر وجه جبر بودى همه كس متعبد بودى و هيچكس تارك عبادت نبودى. تتمه: در علل الشرايع ابن

آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين دو نكته روايتى درباره شاءن نزول

استدلال اشاعره به آيه : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ... )) براى اثبات جبر و اينكهافعال انسان و آثار آن فقط مستند به خدا است جواب به اشاعره و بيان اشكال

طغيان‌ و عصيان‌ ‌را‌ اختيار كرد مستحق‌ عذاب‌ و عقاب‌ و بليّات‌ ميشود و مسئله جبر و تفويض‌ و اختيار ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيّب‌ ‌در‌ بحث‌ عدل‌ مفصلا

الهيّه سابق بر اراده خلق است و هر عمل خيرى بايد بتوفيق الهى انجام يابد و جبر و تفويض نيست بلكه امر بين امرين است و خداوند سزاوار است كه بندگان از او بترسند

تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نموده‌اند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده

انبياء ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ دست‌ ‌او‌ ‌را‌ بگيرند و براه‌ ببرند چون‌ عنوان‌ جبر و سلب‌ اختيار ميشود فقط وظيفه‌ ‌آنها‌ راهنماييست‌ ولي‌ ‌اينکه‌ راه‌ نمايي‌

دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))

آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين دو نكته روايتى درباره شاءن نزول

‌بود‌ مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌)

گذاشته است. حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ‌ ... 9- ايمان، امرى قلبى است كه با جبر و تحميل سازگار نيست. «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ» 10- ايمان، زينت دلهاست

شخص مى‌باشد. 2- چون قوه فعل و ترك در شخص مساوى است، اختيار ثابت شود. 3- اگر جبر باشد، ثواب و عقاب در اعمال لغو خواهد بود. قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ

جامعه بشرى و تأسف آنان به ضلالت مردم را مطرح ساخته است. ۴- جوّ اجتماعى و جبر محیطى، عذرى پذیرفته شده براى توجیه رنگ پذیرى از جامعه نیست. (هؤلاء قومنا اتخذوا

ایمان گرایش دهد. ۱۳ - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او، مستلزم جبر به عدم ایمان نخواهد شد. (لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا ما یؤمنون) ۱۴ - یهودیان،

ظلم كنيد تا به آن انواع عقاب مبتلا نشويد. تنبيه: آيه شريفه دال است بر بطلان جبر، زيرا اين مطلب محقق باشد پس از ارشاد و هدايت بندگان به ارسال رسل و انزال كتب

است دردناك كه عذاب جهنم باشد أبد الآباد. تبصره: آيه شريفه دال است بر بطلان جبر، زيرا اگر چنانچه كفر و معصيت نعوذ باللّه به خواست و رضاى الهى بودى، هرآينه

بود. طريقه دوم استدلال بوقوع امورى است در قرآن كريم كه با جبر و تفويض نميسازد، يعنى اگر واقعا جبر و يا تفويض بود، آن امور در قرآن نمى آمد، مانند اين مطلب

محسوب شود چون کفرورزى آنان عامل چنین وضعیتى براى آنان شده است. ۱۷- یهود، مدعى جبر و قدرت بر ایمان* (و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم) بدان احتمال

تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نموده‌اند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))

آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين دو نكته روايتى درباره شاءن نزول

آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين دو نكته روايتى درباره شاءن نزول

بعض اصحابه عن ابي عبد الله ع قال : از امام صادق (ع) راجع به جبر و قدر پرسش شد، فرمود: نه جبر است و نه تفويض ولى مرحله‏اى است ميان اين دو، حق در آن است و

ندهند و همچنان زناكارى را ادامه دهند تا آنكه جبرئيل نازل شود و ايشان را به جبر از فاحشه اى كه به حالت طاق و از برهنه افتاده جدا كند. راستى اگر بى شرم ترين