الأحقاف ٣٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَنْ‌ لاَ يُجِبْ‌ دَاعِيَ‌ اللَّهِ‌ فَلَيْسَ‌ بِمُعْجِزٍ فِي‌ الْأَرْضِ‌ وَ لَيْسَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ دُونِهِ‌ أَوْلِيَاءُ أُولٰئِکَ‌ فِي‌ ضَلاَلٍ‌ مُبِينٍ‌

ترجمه

و هر کس به دعوت کننده الهی پاسخ نگوید، هرگز نمی‌تواند از چنگال عذاب الهی در زمین فرار کند، و غیر از خدا یار و یاوری برای او نیست؛ چنین کسانی در گمراهی آشکارند!»

|و هر كه دعوت كننده‌ى الهى را اجابت نكند، عاجز كننده‌ى خدا در زمين نيست و در برابر او هيچ دوست و حمايتگرى نخواهد داشت [و] آنها در گمراهى آشكارند
و كسى كه دعوت‌كننده خدا را اجابت نكند، در زمين درمانده‌كننده [خدا] نيست و در برابر او دوستانى ندارد. آنان در گمراهى آشكارى‌اند.
و هر که داعی حق را اجابت نکند در زمین مفر و پناهی از قهر خدا نتواند یافت و جز او هیچ یار و یاوری نخواهد داشت و چنین کسان در ضلالت و گمراهی آشکار هستند.
و آنان که دعوت کننده خدا را اجابت نکنند نمی توانند [خدا را] در زمین عاجز کنند [تا از دسترس قدرت او بیرون روند] و آنان را در برابر خدا یاورانی نیست [که عذاب را از آنان دفع کند]، اینان در گمراهی آشکاری هستند.
و هر كس كه به اين دعوت‌كننده جواب نگويد نمى‌تواند در روى زمين از خداى بگريزد و او را جز خدا هيچ ياورى نيست و در گمراهى آشكارى است.
و هر کس دعوتگر الهی را نپذیرد، بداند که در [این سر] زمین گزیر و گریزی ندارد، و در برابر او سرورانی ندارد، اینانند که در گمراهی آشکارند
و هر كه خواننده خداى را اجابت نكند، پس [بداند كه‌] در زمين ناتوان‌كننده [خداى از عذاب‌كردن‌] نيست، و او را جز او
هر کس هم سخنان فراخواننده‌ی الهی را نپذیرد، نمی‌تواند خدای را از دستیابی به خود در زمین ناتوان کند (و خویشتن را از چنگال عذاب الهی پناه دهد، و از دست انتقام او بگریزد)، و برای او جز خدا هیچ ولیها و یاورهائی نیست. چنین کسانی در گمراهی آشکاری هستند.
«و هر کس دعوت‌کننده‌ی سوی خدا را اجابت نکند، در زمین درمانده‌کننده‌ی (خدا و خداییان) نیست و پس از او اولیایی ندارد. اینان در گمراهی آشکارگرند.»
و آنکه اجابت نکند دعوت خدا را پس نیست عاجزکننده در زمین و نیستش جز او دوستانی آنانند در گمراهی آشکار

He who does not answer the caller to Allah will not escape on earth, and has no protectors besides Him. Those are in obvious error.
ترتیل:
ترجمه:
الأحقاف ٣١ آیه ٣٢ الأحقاف ٣٣
سوره : سوره الأحقاف
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی‌الأرْضِ»: (نگا: هود / ، نور / ، عنکبوت / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «32»

و هر كه دعوت‌گر الهى را پاسخ نگويد، پس نمى‌تواند (عوامل قهر الهى) در زمين را عاجز كند وجز خداوند هيچ‌گونه ياورى نخواهد داشت، آنان در گمراهى آشكارند.

پیام ها

1- جن، داراى قدرت انتخاب و اختيار است. أَجِيبُوا ... وَ مَنْ لا يُجِبْ‌

2- تشويق و تهديد بايد در كنار هم باشد. يَغْفِرْ لَكُمْ‌ ... فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ

3- كفر، انسان را در بن بست قرار مى‌دهد، نه خود مى‌تواند فرار كند، فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ‌ ... نه كسى مى‌تواند او را رها سازد. «لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ»

4- هر راهى به جز راه خدا، گمراهى آشكار است. مَنْ لا يُجِبْ‌ ... فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (32)

وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ‌: و هر كه اجابت [نكند] خواننده خدا را كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله است و به سبب اجابت نكردن عذاب بر او نازل شود، فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ‌: پس نيست عاجز كننده خداى را از تعذيب او در زمين، چه پناهگاهى نيست در زمين تا از عذاب خدا به آنجا پناه برند. وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ: و نيست مر او را غير از خداى تعالى دوستان و مددكاران كه منع عذاب كند از او. أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌: آن گروه اجابت نكردگان در گمراهى آشكارااند، يعنى گمراهى كه بر همه كس واضع باشد، زيرا اعراض نموده‌اند از اجابت كسى كه حق و داعى به حق و از جانب حق است.

از على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه مروى است كه جنيان بعد از استماع دعوت داعيان نزد پيغمبر آمدند و به شرف اسلام مشرف شدند و حضرت شرايع ايمان را تعليم ايشان نمود، حق تعالى در شأن آنها سوره (قل اوحى) نازل فرمود «1».

تبصره: آيه شريفه دلالت صريح دارد بر آنكه حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله چنانچه بر انس مبعوث بود همچنين مبعوث بر جن هم بوده؛ پس جن و انس مشترك باشند در تكليف.

و مذهب ائمه هدى عليهم السّلام آنست كه حكم جن مانند حكم ما خواهد بود در ثواب و عقاب؛ در بحار از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه خلق فرموده خدا جن را پنج صنف: 1- مانند باد و هوا. 2- مانند مار. 3- مانند عقارب. 4- مانند حشرات. 5- مانند بنى آدم بر ايشان است حساب و


«1» تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 299 و 300، از انتشارات كتابفروشى علّامه قم.

جلد 12 - صفحه 94

عقاب‌ «1».

تتمه: در كافى- از حضرت باقر عليه السّلام: جماعتى از مسلمين بيرون رفتند به سفر، راه را گم كردند، پس عطش شديدى به ايشان وارد به مرتبه‌اى كه كفن نمودند و زير درختى افتادند. پير مردى با لباس سفيد هويدا، گفت:

برخيزيد اين آبست، پس برخاستند و آشاميدند و حركت كردند. پس گفتند كيستى تو رحمت كند تو را خدا، گفت: من جن هستم، از آنها كه بيعت كردند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را، بدرستى كه شنيدم آن حضرت را كه فرمود:

المؤمن اخو المؤمن عينه و دليله: مؤمن برادر مؤمن به منزله چشم او و دليل است، پس نبايد شما ضايع شويد به محل و مكان من‌ «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (31) وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (32) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‌ بَلى‌ إِنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (33) وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (34) فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (35)

ترجمه‌

اى قوم ما اجابت كنيد خواننده خدا را و ايمان آوريد باو درميگذرد براى شما از گناهانتان و ميرهاند شما را از عذاب دردناك‌

و هر كه اجابت نكند خواننده خدا را پس نيست عاجز كننده در زمين و نيست برايش غير از او دوستانى آن گروه در گمراهى آشكارند

آيا ندانستند آنكه خداوندى كه آفريد آسمانها و زمين را و درمانده نشد بآفريدن آنها توانا است بر آنكه زنده گرداند مردگان را آرى همانا او بر همه چيز توانا است‌

و ياد كن روزى را كه عرضه شوند آنان كه كافر شدند بر آتش گفته شود آيا نيست اين بر حق گويند آرى سوگند بپروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را بسبب آنكه كفر ميورزيديد

پس صبر كن همچنانكه صبر كردند صاحبان جدّ و جهد از پيمبران و بشتاب مخواه عذاب را براى آنها گوئيا آنها روزى كه مى‌بينند آنچه را وعده داده ميشوند كه درنگ نكرده‌اند مگر پاره‌ئى از روزى اين رسانيدنى است پس آيا هلاك ميشوند جز گروه متمرّدان.

تفسير

خداوند سبحان نقل فرموده است بقيّه كلام جنّيان را با قوم خودشان كه در آيات سابقه ذكر شد و داعى خداوند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و گفته‌اند ايمان موجب مغفرت گناهان غير از حق النّاس است لذا من ذنوبكم فرموده كه مفيد تبعيض است و كسيكه اجابت ننمايد دعوت حق را نميتوند از مملكت و زمين خدا بيرون رود و عاجز نمايد او را از قهر و غلبه بر خود و از عذاب او بگريزد و ياورانى كه بتوانند او را از دست انتقام الهى خلاص كنند ندارد ناچار اين قبيل اشخاص در وادى حيرت و ضلالت سرگردان خواهند بود و راه وصول بنعيم ابدى را پيدا نخواهند كرد و بعدا اثبات فرموده است معاد جسمانى را به بيان واضحى كه بعبارات مختلفه تاكنون از آن تعبير شده و آن قدرت داشتن كسى است كه‌


جلد 4 صفحه 659

آسمانها و زمين و موجودات آنها را بدون سابقه خلق فرموده بر ايجاد بعضى از آن موجودات بعد از تفرّق اجزاء آنها كه بمراتب آسان‌تر از خلق بدوى است علاوه بر آنكه قدرت بى‌پايان الهى بايد بممكنات بى‌پايان تعلّق گيرد و هيچ ممكنى از تحت قدرت او خارج نيست و عجز و فتور و خستگى و ماندگى در ذات اقدس او بهيچ وجه راه نداشته و نخواهد داشت تعالى شأنه عمّا يقول الظّالمون و روز قيامت كه كفّار را در كنار آتش جهنّم حاضر نمايند بآنها گفته شود آيا اين عذاب حق و راست و عدل نبود گويند بلى قسم بخدا بر حق و راست و بعدل بود پس گفته شود بچشيد آن را براى آنكه در دنيا منكر آن بوديد تا درست باور كنيد و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر اكرم را بصبر و قرار در برابر اذيت و آزار كفّار و فجّار براى تأسّى بانبياء اولو العزم يعنى صاحبان ثبات و جدّ و جهد داراى شريعت و كتاب كه صبر نمودند بر اذيّت و آزار اقوامشان و تأسيس و تقرير نمودند شريعت حقه الهيّه را در كافى از امام صادق عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه ايشان حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد صلوات اللّه عليه و عليهم ميباشند و در جواب مراد از اولو العزم بيان مفصّلى فرموده كه مستفاد از آن داراى شريعت و كتاب بودن است با عزم بترك شريعت و كتاب سابق نه كفر بآن و آنكه قرآن و دين اسلام ناسخ كتب و اديان و باقى و بر قرار تا روز قيامت است و اين پنج نفر انبياء اولوالعزمند و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اين معنى تأييد شده و در بعضى از روايات اولو العزم از انبياء بصاحبان تحمّل و صبر بر ايذاء و آزار قوم و سابقين در اقرار و عزم بر متابعت پيغمبر آخر الزّمان و اوصياء او تا مهدى عليهم السّلام تفسير شده است و نهى فرموده پيغمبر خود را از تعجيل در عذاب كفار چون بالاخره بآنها و اصل خواهد شد و وقتى مشاهده نمايند آنرا گمان ميكنند ساعتى بيش بر آنها نگذشته است چون گذشته هر قدر زياد باشد بنظر كم ميآيد بلكه مانند آن است كه نبوده خصوصا وقتى شخص بعذاب برسد با آنكه روزگار را بخوشى گذرانده باشد آنچه ذكر شد از مواعظ و احكام كافى است در ابلاغ پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از جانب خداوند و هلاكت و عذاب مخصوص بكسانى است كه متّعظ نشدند بمواعظ الهيّه و بيرون رفتند از اطاعت خدا و پيغمبر او صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در ثواب الاعمال و مجمع از


جلد 4 صفحه 660

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر شب يا هر جمعه سوره احقاف را قرائت نمايد خدا او را از بيم دنيا و فزع قيامت مأمون فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطّاهرين.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ لا يُجِب‌ داعِي‌َ اللّه‌ِ فَلَيس‌َ بِمُعجِزٍ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لَيس‌َ لَه‌ُ مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِياءُ أُولئِك‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ (32)

و كسي‌ ‌که‌ اجابت‌ نكند داعي‌ ‌الي‌ اللّه‌ ‌را‌ و ايمان‌ نياورد ‌پس‌ نيست‌ كسي‌

جلد 16 - صفحه 159

‌که‌ بتواند جلوگيري‌ كند ‌از‌ تقديرات‌ الهي‌ و ‌از‌ نزول‌ عذاب‌ و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌غير‌ خداوند متعال‌ دوستاني‌ و انصاري‌ ‌که‌ ‌آنها‌ جلوگيري‌ كنند اينها ‌در‌ گمراهي‌ آشكار هستند.

وَ مَن‌ لا يُجِب‌ داعِي‌َ اللّه‌ِ ‌که‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر ‌خود‌ ‌بر‌ نداشت‌ و ايمان‌ بتوحيد و رسالت‌ و داعي‌ ‌الي‌ اللّه‌ و بعث‌ قيامت‌ نياورد و بدستورات‌ ديني‌ عمل‌ نكرد.

فَلَيس‌َ بِمُعجِزٍ فِي‌ الأَرض‌ِ معجز جلوگيري‌ ‌از‌ پيش‌ آمدهاي‌ سويي‌ ‌که‌ باو متوجه‌ مي‌شود و بلاهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌او‌ نازل‌ مي‌شود همچو قدرتي‌ ندارد ‌در‌ روي‌ زمين‌ و ‌لو‌ مسلط ‌بر‌ تمام‌ كره‌ زمين‌ ‌ يا ‌ قسمتي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ مثل‌ نمرود و شداد و فرعون‌ و امثال‌ اينها.

وَ لَيس‌َ لَه‌ُ مِن‌ دُونِه‌ِ ‌يعني‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ نه‌ لشكر و عسكر و نه‌ رئيس‌ و نه‌ اتباع‌ و نه‌ حميم‌ و دوست‌.

أَولِياءُ ‌که‌ بتوانند ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ نجات‌ دهند.

أُولئِك‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ ‌اينکه‌ جمله‌ ممكن‌ ‌است‌ تتمه كلام‌ ‌آن‌ نفر ‌از‌ جن‌ ‌باشد‌ و ممكن‌ ‌است‌ جمله مستقله‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌خدا‌ بفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- در این آیه آخرین سخن مبلغان جنّ را چنین بازگو می‌کند: آنها به قوم خود گفتند: «و هر کس دعوت داعی الهی را پاسخ نگوید نمی‌تواند از چنگال عذاب الهی در زمین فرار کند» (وَ مَنْ لا یُجِبْ داعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ).

«و یاور و سرپرستی غیر از خدا برای او نخواهد بود» (وَ لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءُ).

و لذا «این گروه در گمراهی آشکارند» (أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

چه گمراهی از این بدتر و آشکارتر که انسان به ستیزه جوئی با حق و پیامبر

ج4، ص438

خدا، و حتی با خدا برخیزد که نه در تمام عالم هستی جز او پناهگاهی وجود دارد و نه انسان می‌تواند از محیط کشورش بگریزد و به جای دیگری فرار کند.

نکات آیه

۱- اعراض کنندگان از دعوت پیامبران، ناتوان از مبارزه با حق و گریز از عذاب الهى (و من لایجب داعى اللّه فلیس بمعجز فى الأرض )

۲- ایمان و کفر جن، به اختیار و انتخاب خود آنان و نه معلول جبر (و من لایجب داعى اللّه) از سیاق این آیات - که در آن جنیان تشویق و تهدید شده اند و اجابت و عدم اجابت به خود آنان نسبت داده شده است - مطلب بالا استفاده مى شود.

۳- زمین، قرارگاه اصلى جن * (و من لایجب داعى اللّه فلیس بمعجز فى الأرض ) تصریح به «فى الأرض» مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

۴- عصیانگران مستحق عذاب، فاقد کمترین یاور در برابر خداوند (و من لایجب داعى اللّه ... و لیس له من دونه أولیاء)

۵- اراده، قدرت و ولایت الهى، یگانه و بدون معارض (و من لایجب داعى اللّه ... و لیس له من دونه أولیاء)

۶- روى گردانان از مبلغان الهى و دعوت حق، گرفتار گمراهى آشکار (و من لایجب داعى اللّه ... أُولئک فى ضلل مبین)

۷- دعوت پیامبران و مبلغان الهى، همراه با ادله روشن و آشکار (و من لایجب داعى اللّه ... أُولئک فى ضلل مبین) در این آیه مخالفت با دعوت گران به سوى خداوند، گمراهى آشکار شمرده شده است. از این نکته استفاده مى شود که پیام منادیان الهى، حق آشکار بوده است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: حتمیت عذاب معرضان از انبیا ۱; حق ستیزى معرضان از انبیا ۱; عجز معرضان از انبیا ۱; وضوح دعوت انبیا ۷
  • ایمان: اختیار در ایمان ۲
  • جبر: نفى جبر ۲
  • جن: اختیار جن ۲; جن در زمین ۳; محل سکونت جن۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۵; حاکمیت اراده خدا ۵; حاکمیت قدرت خدا ۵; حاکمیت ولایت خدا ۵; گمراهى معرضان از دعوت خدا ۶
  • دین: وضوح دعوت مبلغان دین ۷
  • عذاب: اهل عذاب ۴
  • عصیانگران: بى یاورى عصیانگران ۴; عذاب عصیانگران ۴
  • کفر: اختیار در کفر ۲

منابع