يَصْرِفُه
ریشه کلمه
قاموس قرآن
برگرداندن. خواه برگرداندن مطلق باشد مثل [نور:43]. يا برگرداندن از حالى به حالى [توبه:127]. [فرقان:19]. يعنى معبودهاى باطل در آنچه در آنچه مىگفتند تكذيبتان كردند نه قدرت بر گرداندن (نكذيب بتان) راداريد و نه قدرت يارى. انصراف: برگشتن [توبه:127]. مصرف (مثل مسجد) اسم مكان است [كهف:53]. يعنى گمان بردند كه در آتش واقع شدگانند و محل عدول و انصرافى پيدا نكردند. تصريف: به معنى بر گزداندن است با در نظر گرفتن مبالغه. در مفردات گويد: تصريف مثل صرف است مگر در مبالغه و اكثراً در بر گرداندن از حالى به حالى و از كارى به كارى گفته مىشود. [اسراء:89]. يعنى در اين قرآن براى مردم هر مثل را از حالى به حالى و از وضعى به وضعى گردانديم (و هر دفعه در قالبى مخصوص بيان داشتيم) شايد بيدار باشند و پند گيرند. تصريف رياح مردم از قديم الايام در وزيدن باد حركت و جريان افقى فهميدهاند ولى وزيدن باد دايرهاى است. مثلا دربادهاى محلى وقتيكه آفتاب به سطح دريا و خشكى مىتابد، زمين زودتر ار دريا گرم و هواى آن منبسط شده به بالا مىرود هواى سطح دريا كه گرم نشده به صورت نسيم به طرف خشكى مىوزد. از طرف بالا هواى خشكى به طرف دريا رفته جاى خالى آن را پر مىكند آن گاه به سطح دريا نزديك شده سرد مىشود و به طرف خشكى مىوزد و همين طور. شبها جريان به عكس است و از خشكى به دريا مىوزد كه سطح آب ديرتر از خشكى سرد مىشود بدين طريق ملاحظه مىشود كه وزش باد دائرهاى است نه افقى. اين مطلب در بادهاى مهاجر و طوفانها نيز همين نحو است و بر ارباب اطلاع پوشيده نيست. در اين جا است كه به يكى از حقائق قرآن راه مىبريم وآن اينكه قرآن درباره وزش باد كلمه تصريف به كار برده كه همان گرداندن و دائرهاى بودن است [بقره:164]، [جاثية:5]. (باد و باران در قرآن تأليف مهندس بازرگان).