يس ٩

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ جَعَلْنَا مِنْ‌ بَيْنِ‌ أَيْدِيهِمْ‌ سَدّاً وَ مِنْ‌ خَلْفِهِمْ‌ سَدّاً فَأَغْشَيْنَاهُمْ‌ فَهُمْ‌ لاَ يُبْصِرُونَ‌

ترجمه

و در پیش روی آنان سدّی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدّی؛ و چشمانشان را پوشانده‌ایم، لذا نمی‌بینند!

ترتیل:
ترجمه:
يس ٨ آیه ٩ يس ١٠
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: جلو ایشان. «مَا خَلْفَهُمْ»: پشت سر آنان. «سَدّاً ...»: خداوند کسانی را که به آینده ننگرند و مستقبل را فراموش سازند، و به گذشته ننگرند و احوال ملّتهای پیشین را پیش چشم ندارند، به افرادی تشبیه فرموده است که میان دو سدّ عظیم گیر کرده باشند و روبرو و پشت سر خود را نبینند، و همگون و همسان کوران، راه پیشروی و راه پَسروی خود را پیدا نکنند. «فَأَغْشَیْنَاهُمْ»: بر چشمانشان پرده‌ای کشیده‌ایم (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

عکرمة گوید: ابوجهل مى گفت: اگر محمد را ببینم چنین و چنان خواهم کرد و این آیه نازل گردید و اجتماع قریش محمد را می‌دیدند و مى گفتند: این محمد است ابوجهل مى گفت: کجاست محمد، کجاست محمد، و او را نمى دید.[۱]

ابوحمزه ثمالى از عمار بن عاصم او از شقیق بن سلمه و او از عبدالله بن مسعود روایت کند که قریش نزدیک خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله جمع شده بودند. براى این که او را ببینند و به قتل برسانند، پیامبر از خانه بیرون آمد و مشتى خاک بر آن‌ها ریخت و آن‌ها پیامبر را نمى دیدند.[۲]

و نیز گویند: علت نزول آیه چنین است که ابوجهل سوگند یاد کرد که اگر محمد به نماز مشغول شود سر او را به سنگ بکوبد لذا در آن هنگام آمد و سنگ بزرگى را بالاى سر خویش داشت تا بر سر محمد فرود آورد. در همان اوان دست او خشک شد، بیامد و به یاران خویش خبر داد و نیز مردى از طائفه بنى مخزوم در آن میان بود. گفت: اکنون این سنگ را من برمی‌گیرم و محمد را به قتل می‌رسانم لذا سنگ را برگرفت و نزد رسول خدا که در حال خواندن نماز بود، آمد.

در این هنگام چشمش تاریک شد و پیامبر را ندید ولى صداى او را مى شنید او هم مأیوسانه مراجعت کرد سپس این آیه نازل گردید.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - مردمى که ایمان نیاورند و محکوم به عذاب الهى گردند، مانند کسانى اند که سدّى بلند در پیش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر دیدگانشان پرده اى افکنده شده که هیچ چیز نبینند. (و جعلنا من بین أیدیهم سدًّا) تنکیر «سدّاً» براى تعظیم است و به قرینه «فأغشیناهم»، مقصود از آن، سدّى بلند است.

۲ - مشرکان و کافرانِ لجوج و حق ناپذیر، محروم از شناخت صحیح حقایق الهى و فاقد بصیرت و بینایى (فأغشینهم فهم لایبصرون) «إغشاء» (مصدر «أغشینا») به معناى قرار دادن پرده بر چیزى است که آن را بپوشاند. در جمله «فأغشیناهم» نیز مضافى در تقدیر است; یعنى، «فأغشینا أبصارهم».

۳ - لجاجت، حق ناپذیرى و دورى از ایمان، موجب محرومیت از شناخت درست حقایق الهى و از دست دادن بصیرت و بینایى (فهم لایؤمنون ... فأغشینهم فهم لایبصرون)

روایات و احادیث

۴ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و جعلنا من بین أیدیهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشیناهم» یقول: فأعمیناهم «فهم لایبصرون» الهدى...;[۴] از امام باقر(ع) درباره قول خدا «...فأغشیناهم» روایت شده: که خدا مى فرماید: آنان را کور کردیم، پس نور هدایت را نمى بینند...».

موضوعات مرتبط

  • ایمان: آثار اعراض از ایمان ۳
  • بصیرت: عوامل محرومیت از بصیرت ۳; فاقدان بصیرت ۲، ۴
  • تشبیهات قرآن: تشبیه اهل عذاب ۱; تشبیه به کور ۱; تشبیه کافران ۱
  • حق: آثار حق ناپذیرى ۳; محرومیت حق ناپذیران ۲
  • دین: عوامل محرومیت از فهم دین ۳
  • شناخت: آفات شناخت ۳
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱
  • کافران: کورى کافران حق ناپذیر ۴; محرومیت کافران ۲
  • لجاجت: آثار لجاجت ۳
  • مشرکان: کورى مشرکان حق ناپذیر ۴; محرومیت مشرکان ۲

منابع

  1. تفسیر جامع البیان.
  2. تفسیر مجمع البیان.
  3. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  4. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۱۲; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۷۶، ح ۱۹.