گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۹}}
__TOC__
__TOC__


خط ۳۱: خط ۳۳:
==آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين ==
==آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين ==
سوره مطففين مكى يا مدنى است و سى و شش آيه دارد
سوره مطففين مكى يا مدنى است و سى و شش آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ(۱)
وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ(۱)
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ(۲)
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ(۲)
وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ(۳)
وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ(۳)
أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ(۴)
أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ(۴)
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ(۵)
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ(۵)
يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ(۶)
يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ(۶)
َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ(۷)
َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ(۷)
وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ(۸)
وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ(۸)
كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۹)
كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۹)
وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(۱۰)
وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(۱۰)
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(۱۱)
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(۱۱)
وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ(۱۲)
وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ(۱۲)
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ(۱۳)
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ(۱۳)
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴)
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴)
َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ(۱۵)
َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ(۱۵)
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ(۱۶)
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ(۱۶)
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ(۱۷)
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ(۱۷)
َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ(۱۸)
َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ(۱۸)
وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ(۱۹)
وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ(۱۹)
كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۲۰)
كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۲۰)
يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ(۲۱)
يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ(۲۱)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خداوند رحمان و رحيم . واى بر كم فروشان (۱).
به نام خداوند رحمان و رحيم . واى بر كم فروشان (۱).
خط ۷۸: خط ۸۰:
اين سوره با تهديد اهل تطفيف و كم فروشى در كيل و وزن آغاز شده و كم فروشان را تهديد مى كند به اينكه در يوم عظيم كه روز قيامت است براى جزا مبعوث مى شوند، و اين مطلب را با تفصيل جريانى كه در آن روز بر سر فجار و ابرار مى آيد خاتمه مى دهد.
اين سوره با تهديد اهل تطفيف و كم فروشى در كيل و وزن آغاز شده و كم فروشان را تهديد مى كند به اينكه در يوم عظيم كه روز قيامت است براى جزا مبعوث مى شوند، و اين مطلب را با تفصيل جريانى كه در آن روز بر سر فجار و ابرار مى آيد خاتمه مى دهد.
و آيات اول اين سوره كه سخن از مطففين دارد از نظر سياق با آيات مدنى ، و آيات آخرش با سياق سوره هاى مكى مناسب تر است .
و آيات اول اين سوره كه سخن از مطففين دارد از نظر سياق با آيات مدنى ، و آيات آخرش با سياق سوره هاى مكى مناسب تر است .
وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ
وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ
كلمه «'''تطفيف '''» به معناى نقص در كيل و وزن است كه خداى تعالى از آن نهى كرده ، و آن را افساد در زمين خوانده ، و از شعيب حكايت كرده كه به قوم خود گفت :
كلمه «'''تطفيف '''» به معناى نقص در كيل و وزن است كه خداى تعالى از آن نهى كرده ، و آن را افساد در زمين خوانده ، و از شعيب حكايت كرده كه به قوم خود گفت :
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۹ </center>
«'''و يا قوم اوفوا المكيال و الميزان بالقسط و لا تبحسوا الناس اشياءهم و لاتعثوا فى الارض مفسدين '''»، و ما در تفسير همين آيه در سوره هود بحث كرديم كه چرا كم فروشى ، افساد در زمين است .
«'''و يا قوم اوفوا المكيال و الميزان بالقسط و لا تبحسوا الناس اشياءهم و لاتعثوا فى الارض مفسدين '''»، و ما در تفسير همين آيه در سوره هود بحث كرديم كه چرا كم فروشى ، افساد در زمين است .
چند وجه درباره اينكه در توصيف «'''مطففن '''» به «'''الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....'''» خريدن به وزن گفته نشده
چند وجه درباره اينكه در توصيف «'''مطففن '''» به «'''الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....'''» خريدن به وزن گفته نشده
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ
مصدر «'''اكتيال '''» كه فعل «'''اكتالوا'''» از آن مشتق است ، وقتى با حرف «'''من '''» متعدى مى شود به معناى كيل گرفتن از مردم (و يا به عبارتى ، خريدن كالا با كيل تمام است )، و اگر با حرف «'''على '''» متعدى شود به معناى ضرر. (و يا دادن جنس به مردم به كيل ناقص ) است . و اما كلمه «'''كيل '''» كه مصدر فعل «'''كالوا'''» است به معناى كيل دادن به مردم است ، (كه خود من ترازو دارم ) وقتى گفته مى شود. «'''كاله الطعام و وزنه '''» معنايش اين است كه كالاى مردم را وزن وكيل كرد، چيزى كه هست از ميان همه طوائف عرب ، اهل حجاز براى رساندن اين معنا مى گويند: «'''كاله الطعام و وزنه '''» و ساير طوائف عرب مى گويند: «'''كال له الطعام و وزن له - طعام و كالا را براى او كيل وزن كرد'''». و قرآن كريم به طورى كه مجمع البيان گفته به لغت اهل حجاز نازل شده ، و كلمه «'''استيفاء'''» كه فعل «'''يستوفون '''» مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و كامل است ، و كلمه «'''اخسار'''» به معناى افكندن ديگران در خسارت است .
مصدر «'''اكتيال '''» كه فعل «'''اكتالوا'''» از آن مشتق است ، وقتى با حرف «'''من '''» متعدى مى شود به معناى كيل گرفتن از مردم (و يا به عبارتى ، خريدن كالا با كيل تمام است )، و اگر با حرف «'''على '''» متعدى شود به معناى ضرر. (و يا دادن جنس به مردم به كيل ناقص ) است . و اما كلمه «'''كيل '''» كه مصدر فعل «'''كالوا'''» است به معناى كيل دادن به مردم است ، (كه خود من ترازو دارم ) وقتى گفته مى شود. «'''كاله الطعام و وزنه '''» معنايش اين است كه كالاى مردم را وزن وكيل كرد، چيزى كه هست از ميان همه طوائف عرب ، اهل حجاز براى رساندن اين معنا مى گويند: «'''كاله الطعام و وزنه '''» و ساير طوائف عرب مى گويند: «'''كال له الطعام و وزن له - طعام و كالا را براى او كيل وزن كرد'''». و قرآن كريم به طورى كه مجمع البيان گفته به لغت اهل حجاز نازل شده ، و كلمه «'''استيفاء'''» كه فعل «'''يستوفون '''» مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و كامل است ، و كلمه «'''اخسار'''» به معناى افكندن ديگران در خسارت است .
و معناى آيه اين است كه : وقتى از مردم ، كالايى مى گيرند حق خود را به تمام و كمال دريافت مى كنند، ولى وقتى مى خواهند كالايى به مردم بدهند به كيل يا وزن ناقص مى دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى اندازند.
و معناى آيه اين است كه : وقتى از مردم ، كالايى مى گيرند حق خود را به تمام و كمال دريافت مى كنند، ولى وقتى مى خواهند كالايى به مردم بدهند به كيل يا وزن ناقص مى دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى اندازند.
خط ۹۶: خط ۹۸:
<span id='link253'><span>
<span id='link253'><span>
==احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است ==
==احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است ==
أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ
أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ
استفهام در اين آيه انكارى ، و براى برانگيختن تعجب شنونده است ، و كلمه «'''ظن '''» در آن به همان معناى معروف است . و كلمه «'''اولئك '''» اشاره به مطففين است ، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از «'''يوم عظيم '''»، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند.
استفهام در اين آيه انكارى ، و براى برانگيختن تعجب شنونده است ، و كلمه «'''ظن '''» در آن به همان معناى معروف است . و كلمه «'''اولئك '''» اشاره به مطففين است ، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از «'''يوم عظيم '''»، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند.
و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مساءله قيامت و حساب ، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است ، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد.
و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مساءله قيامت و حساب ، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است ، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۱ </center>
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ظن '''» در اينجا به معناى يقين است .
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ظن '''» در اينجا به معناى يقين است .
يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ
يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ
مراد از «'''روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مى خيزند'''»، روز قيامت است كه سر از قبرها بر مى آورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده مى شوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند.
مراد از «'''روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مى خيزند'''»، روز قيامت است كه سر از قبرها بر مى آورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده مى شوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند.
َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
اين آيه - به طورى كه بعضى ها گفته اند - ردع و انكار عمل زشت كم فروشى و غفلت از روز بعث و حساب است .
اين آيه - به طورى كه بعضى ها گفته اند - ردع و انكار عمل زشت كم فروشى و غفلت از روز بعث و حساب است .
توضيح مفردات و جملات آيات : «'''كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...'''»
توضيح مفردات و جملات آيات : «'''كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...'''»
خط ۱۲۸: خط ۱۳۰:
و خواننده عزيز اگر در اين سخنان دقت كند خواهد ديد كه بسيارى از آنها صرف تحكم و بى دليل حرف زدن است .
و خواننده عزيز اگر در اين سخنان دقت كند خواهد ديد كه بسيارى از آنها صرف تحكم و بى دليل حرف زدن است .
علاوه بر اين ، اين سخنان سياق واحد و متصل آيات مربوط به هم را پاره مى كند، چون گفتيم اين چند آيه در مقابل چهار آيه آينده است كه كتاب ابرار را توصيف مى كنند، و سياقى واحد و متصل دارند، پس ديگر حاجت به آن نيست كه متعرض تك تك آن اقوال و مناقشه در آنها شويم .
علاوه بر اين ، اين سخنان سياق واحد و متصل آيات مربوط به هم را پاره مى كند، چون گفتيم اين چند آيه در مقابل چهار آيه آينده است كه كتاب ابرار را توصيف مى كنند، و سياقى واحد و متصل دارند، پس ديگر حاجت به آن نيست كه متعرض تك تك آن اقوال و مناقشه در آنها شويم .
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
اين آيه ، كلمه «'''مكذبين '''» در آيه قبل را تفسير مى كند، و مويد اين نظريه ، آيات بعدى است ، و ظاهر آن اين است كه مراد از تكذيب ، تكذيب قولى و به زبان صريح است ، در نتيجه آيه شريفه و مذمت آن فقط شامل كفار مى شود، و فاسقان از اهل ايمان را شامل نمى شود، پس ‍ بايد بگوييم منظور از مطففين هم همه كم فروشان نيست ، بلكه مراد كفار كم فروش است .
اين آيه ، كلمه «'''مكذبين '''» در آيه قبل را تفسير مى كند، و مويد اين نظريه ، آيات بعدى است ، و ظاهر آن اين است كه مراد از تكذيب ، تكذيب قولى و به زبان صريح است ، در نتيجه آيه شريفه و مذمت آن فقط شامل كفار مى شود، و فاسقان از اهل ايمان را شامل نمى شود، پس ‍ بايد بگوييم منظور از مطففين هم همه كم فروشان نيست ، بلكه مراد كفار كم فروش است .
مگر اينكه بگوييم منظور از تكذيب ، اعم از تكذيب زبانى است كه تكذيب عملى را هم شامل مى شود، و چه بسا آيه قبل هم كه مى فرمود: «'''الا يظن اولئك انهم مبعوثون '''» اين نظريه را تاءييد كند.
مگر اينكه بگوييم منظور از تكذيب ، اعم از تكذيب زبانى است كه تكذيب عملى را هم شامل مى شود، و چه بسا آيه قبل هم كه مى فرمود: «'''الا يظن اولئك انهم مبعوثون '''» اين نظريه را تاءييد كند.
<span id='link256'><span>
<span id='link256'><span>
==گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند ==
==گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند ==
وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
كلمه «'''معتد'''» اسم فاعل از مصدر «'''اعتداء'''» است ، كه معناى تجاوز را مى دهد، و مراد در اينجا تجاوز از حدود عبوديت است ، و كلمه «'''اثيم '''» به معناى كسى است كه گناهان بسيار داشته باشد، به طورى كه گناهانش روى هم انباشته شده ، و به كلى در شهوات غرق شده باشد.
كلمه «'''معتد'''» اسم فاعل از مصدر «'''اعتداء'''» است ، كه معناى تجاوز را مى دهد، و مراد در اينجا تجاوز از حدود عبوديت است ، و كلمه «'''اثيم '''» به معناى كسى است كه گناهان بسيار داشته باشد، به طورى كه گناهانش روى هم انباشته شده ، و به كلى در شهوات غرق شده باشد.
و معلوم است كه يگانه مانعى كه انسان را از گناه باز مى دارد ايمان به بعث و جزا است ، و كسى كه در شهوات فرو رفته و دلش گناه دوست شده باشد، حاضر نيست منع هيچ مانعى از گناه را و از آن جمله مساءله قيامت را بپذيرد، و نسبت به گناهان بى رغبت و متنفر شود، در نتيجه گناه زياد، كار او را بدينجا منتهى مى كند كه قيامت و جزا را بكلى انكار مى نمايد، آيه شريفه زير همين مساءله را خاطرنشان مى سازد: «'''ثم كان عاقبه الذين اساوا السواى ان كذبوا بايات اللّه و كانوابها يستهزون '''».
و معلوم است كه يگانه مانعى كه انسان را از گناه باز مى دارد ايمان به بعث و جزا است ، و كسى كه در شهوات فرو رفته و دلش گناه دوست شده باشد، حاضر نيست منع هيچ مانعى از گناه را و از آن جمله مساءله قيامت را بپذيرد، و نسبت به گناهان بى رغبت و متنفر شود، در نتيجه گناه زياد، كار او را بدينجا منتهى مى كند كه قيامت و جزا را بكلى انكار مى نمايد، آيه شريفه زير همين مساءله را خاطرنشان مى سازد: «'''ثم كان عاقبه الذين اساوا السواى ان كذبوا بايات اللّه و كانوابها يستهزون '''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۵ </center>
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ
منظور از آيات خدا در اينجا همان آيات قرآن است ، براى اينكه سخن از تلاوت آن آيات دارد، و كلمه «'''اساطير'''» جمع اسطوره است ، كه به معناى نوشته شده سطر به سطر است ، و منظور كفار اين بوده كه اين آيات قرآنى اباطيل امت هاى گذشته است .
منظور از آيات خدا در اينجا همان آيات قرآن است ، براى اينكه سخن از تلاوت آن آيات دارد، و كلمه «'''اساطير'''» جمع اسطوره است ، كه به معناى نوشته شده سطر به سطر است ، و منظور كفار اين بوده كه اين آيات قرآنى اباطيل امت هاى گذشته است .
و معناى آيه اين است كه چون آيات قرآن بر آنان تلاوت مى شود، آياتى كه ايشان را از گناه و نافرمانى خدا برحذر داشته و از روز قيامت و جزاى آن انذار مى كنند، در مقابل مى گويند اينها اباطيلند.
و معناى آيه اين است كه چون آيات قرآن بر آنان تلاوت مى شود، آياتى كه ايشان را از گناه و نافرمانى خدا برحذر داشته و از روز قيامت و جزاى آن انذار مى كنند، در مقابل مى گويند اينها اباطيلند.
<span id='link257'><span>
<span id='link257'><span>
==اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد ==
==اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد ==
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ
اين جمله ردع و انكار سخن تكذيب گران ، يعنى رد «'''اساطير الاولين '''» است راغب گفته : كلمه «'''رين '''» به معناى غبار و زنگ ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخه اى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)، در قرآن آمده كه : «'''بل ران على قلوبهم ...'''» يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت ، و آن دلها را از تشخيص خير وشر كور كرد.
اين جمله ردع و انكار سخن تكذيب گران ، يعنى رد «'''اساطير الاولين '''» است راغب گفته : كلمه «'''رين '''» به معناى غبار و زنگ ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخه اى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)، در قرآن آمده كه : «'''بل ران على قلوبهم ...'''» يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت ، و آن دلها را از تشخيص خير وشر كور كرد.
پس اين «'''زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان '''» عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق ، آنطور كه هست .
پس اين «'''زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان '''» عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق ، آنطور كه هست .
خط ۱۵۰: خط ۱۵۲:
سوم اينكه : نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آنطور كه هست درك مى كند، و آن را از باطل ، و نيز خير را از شر تميز مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها'''».
سوم اينكه : نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آنطور كه هست درك مى كند، و آن را از باطل ، و نيز خير را از شر تميز مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها'''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center>
َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ
َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ
اين آيه انكار از ارتكاب گناهانى است كه فرمود بين قلب و درك حق حائل مى شود، و مراد از «'''محجوب بودن از پروردگارشان در روز قيامت '''» محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت او است . و شايد مراد آن مفسر هم كه گفته : منظور محجوب بودن از رحمت خداست همين باشد.
اين آيه انكار از ارتكاب گناهانى است كه فرمود بين قلب و درك حق حائل مى شود، و مراد از «'''محجوب بودن از پروردگارشان در روز قيامت '''» محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت او است . و شايد مراد آن مفسر هم كه گفته : منظور محجوب بودن از رحمت خداست همين باشد.
پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت همه حجابها برطرف مى شود، يعنى همه اسبابهاى ظاهرى كه در دنيا واسطه ميان خدا و خلق بودند از كار مى افتند و در نتيجه تمام خلايق معرفتى تام و كامل به خداى تعالى پيدا مى كنند، همچنان كه فرمود: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''» و نيز فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''».
پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت همه حجابها برطرف مى شود، يعنى همه اسبابهاى ظاهرى كه در دنيا واسطه ميان خدا و خلق بودند از كار مى افتند و در نتيجه تمام خلايق معرفتى تام و كامل به خداى تعالى پيدا مى كنند، همچنان كه فرمود: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''» و نيز فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''».
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ
معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولى كه بيرون شدن برايش نيست . - بعضى گفته اند معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند -. و كلمه «'''ثم '''» در اين آيه و آيه بعديش براى تراخى و بعديت در كلام است ، پس بعديت زمانى نيست ، بلكه رتبى است .
معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولى كه بيرون شدن برايش نيست . - بعضى گفته اند معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند -. و كلمه «'''ثم '''» در اين آيه و آيه بعديش براى تراخى و بعديت در كلام است ، پس بعديت زمانى نيست ، بلكه رتبى است .
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
اين آيه توبيخى كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ ، به كسانى كه وارد آن مى شوند.
اين آيه توبيخى كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ ، به كسانى كه وارد آن مى شوند.
معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره
معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره
َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ
َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ
اين سه آيه نيز ردع است ، البته در معناى ردعى كه در آيه «'''كلا ان كتاب الفجار'''» بود، و كلمه «'''عليون '''» - همانطور كه در سابق هم گفتيم - به معناى علوى روى علو ديگر است ، و يا به عبارتى ديگر علوى دو چندان كه با درجات عالى و منازل قرب به خداى تعالى منطبق مى شود، همچنان كه گفتيم سجين بر خلاف اين معنا است .
اين سه آيه نيز ردع است ، البته در معناى ردعى كه در آيه «'''كلا ان كتاب الفجار'''» بود، و كلمه «'''عليون '''» - همانطور كه در سابق هم گفتيم - به معناى علوى روى علو ديگر است ، و يا به عبارتى ديگر علوى دو چندان كه با درجات عالى و منازل قرب به خداى تعالى منطبق مى شود، همچنان كه گفتيم سجين بر خلاف اين معنا است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۷ </center>
خط ۱۶۷: خط ۱۶۹:
بعضى ديگر گفته اند: مراتب عاليه اى است كه محفوف به جلالت است . اشكالى كه به اين سخنان وارد است همان اشكالى است كه درباره اقوال وارده در خصوص آيات گذشته كرديم و گفتيم كه هيچ دليلى بر هيچ يك از اين اقوال نيست .
بعضى ديگر گفته اند: مراتب عاليه اى است كه محفوف به جلالت است . اشكالى كه به اين سخنان وارد است همان اشكالى است كه درباره اقوال وارده در خصوص آيات گذشته كرديم و گفتيم كه هيچ دليلى بر هيچ يك از اين اقوال نيست .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۹}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش