۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۵}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
همه اين حرفها در اول آيات ، آنجا كه خدا اوصاف آنان را مى شمرد جمع و يك جا آمده بود، و آن عبارت بود از انكار توحيد و نبوت و معاد، و اتراف در زندگى دنيا. | همه اين حرفها در اول آيات ، آنجا كه خدا اوصاف آنان را مى شمرد جمع و يك جا آمده بود، و آن عبارت بود از انكار توحيد و نبوت و معاد، و اتراف در زندگى دنيا. | ||
اين را هم بايد دانست اينكه در صدر آيات كه فرمود: «'''و قال الملاء من قومه الّذين كفروا و كذبوا بلقاء الاخرة و اترفناهم '''» جمله : «'''من قومه '''» را بر جمله «'''الّذين كفروا'''» مقدم ذكر كرد، و در داستان سابق كه مى فرمود: «'''و قال الملاء الّذين كفروا من قومه '''» عكس اين را آورد، براى اين جهت است كه ترتيب جمله هاى پشت سر هم ، يعنى «'''كفروا'''» و «'''كذبوا'''» و «'''اترفناهم '''» به هم نخورد، و اگر هم بعد از همه جملات مى آورد فاصله زياد مى شد. | اين را هم بايد دانست اينكه در صدر آيات كه فرمود: «'''و قال الملاء من قومه الّذين كفروا و كذبوا بلقاء الاخرة و اترفناهم '''» جمله : «'''من قومه '''» را بر جمله «'''الّذين كفروا'''» مقدم ذكر كرد، و در داستان سابق كه مى فرمود: «'''و قال الملاء الّذين كفروا من قومه '''» عكس اين را آورد، براى اين جهت است كه ترتيب جمله هاى پشت سر هم ، يعنى «'''كفروا'''» و «'''كذبوا'''» و «'''اترفناهم '''» به هم نخورد، و اگر هم بعد از همه جملات مى آورد فاصله زياد مى شد. | ||
قَالَ رَب انصرْنى بِمَا | قَالَ رَب انصرْنى بِمَا كَذَّبُونِ | ||
تفسير اين جمله در داستان سابق گذشت . | تفسير اين جمله در داستان سابق گذشت . | ||
قَالَ | قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصبِحُنَّ نَدِمِينَ | ||
اين جمله پاسخ پروردگار به نوح در استجابت دعاى او است . و پشيمان شدن قوم | اين جمله پاسخ پروردگار به نوح در استجابت دعاى او است . و پشيمان شدن قوم | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۶: | ||
<span id='link32'><span> | <span id='link32'><span> | ||
==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى == | ==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى == | ||
فَأَخَذَتهُمُ الصيْحَةُ | فَأَخَذَتهُمُ الصيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَهُمْ غُثَاءً فَبُعْداً لِّلْقَوْمِ الظلِمِينَ | ||
حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالحق '''» براى مصاحبت و معيت است ، و اين جار و مجرور متعلق است به جمله «'''فاخذتهم '''» يعنى : صيحه ايشان را گرفت در حالى كه مصاحب با «'''حق '''» بود. و ممكن هم هست براى سببيت باشد، و كلمه «'''حق '''» وصفى باشد كه در جاى موصوف خود نشسته است ، و موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''فاخذتهم الصيحة '''» بسبب الامر «'''الحق - و يا - قضاء الحق '''» باشد. يعنى : صيحه ايشان را گرفت به سبب امر حق - و يا - قضاء حق . همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''فاذا جاء امر الله قضى بالحق '''» | حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالحق '''» براى مصاحبت و معيت است ، و اين جار و مجرور متعلق است به جمله «'''فاخذتهم '''» يعنى : صيحه ايشان را گرفت در حالى كه مصاحب با «'''حق '''» بود. و ممكن هم هست براى سببيت باشد، و كلمه «'''حق '''» وصفى باشد كه در جاى موصوف خود نشسته است ، و موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''فاخذتهم الصيحة '''» بسبب الامر «'''الحق - و يا - قضاء الحق '''» باشد. يعنى : صيحه ايشان را گرفت به سبب امر حق - و يا - قضاء حق . همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''فاذا جاء امر الله قضى بالحق '''» | ||
كلمه «'''غثاء'''» - به ضمه غين كه گاهى «'''ثاء'''» آن مشدد خوانده مى شود - به معناى گياه و برگ و چوب پوسيده است كه با سيل مى آيد. و جمله «'''فبعدا للقوم الظالمين '''» لعنت و دورى ايشان و نفرين بر ايشان است . | كلمه «'''غثاء'''» - به ضمه غين كه گاهى «'''ثاء'''» آن مشدد خوانده مى شود - به معناى گياه و برگ و چوب پوسيده است كه با سيل مى آيد. و جمله «'''فبعدا للقوم الظالمين '''» لعنت و دورى ايشان و نفرين بر ايشان است . | ||
خط ۳۰: | خط ۳۲: | ||
قرآن كريم نامى از اين قوم كه خداوند بعد از نوح به وجودشان آورده و سپس هلاكشان كرده ، و نيز نامى از رسول ايشان نبرده . و بعيد نيست كه مراد همان ثمود، قوم صالح باشند، چون خداى تعالى در چند جا داستان ايشان را آورده و فرموده كه اين قوم بعد از نوح مى زيستند و با بلاى صيحه نابود شدند. | قرآن كريم نامى از اين قوم كه خداوند بعد از نوح به وجودشان آورده و سپس هلاكشان كرده ، و نيز نامى از رسول ايشان نبرده . و بعيد نيست كه مراد همان ثمود، قوم صالح باشند، چون خداى تعالى در چند جا داستان ايشان را آورده و فرموده كه اين قوم بعد از نوح مى زيستند و با بلاى صيحه نابود شدند. | ||
«'''ثم انشانا من بعدهم قرونا آخرين ما تسبق من امة اجلها و ما يستاءخرون '''» توضيح معناى اين آيه مكرر گذشت . | «'''ثم انشانا من بعدهم قرونا آخرين ما تسبق من امة اجلها و ما يستاءخرون '''» توضيح معناى اين آيه مكرر گذشت . | ||
ثمَّ أَرْسلْنَا رُسلَنَا تَترَا كلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسولهَُا كَذَّبُوهُ... | |||
فرستادن رسولان به صورت «'''تترى '''» به معناى فرستادن يكى پس از ديگرى است . | فرستادن رسولان به صورت «'''تترى '''» به معناى فرستادن يكى پس از ديگرى است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵ </center> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
<span id='link34'><span> | <span id='link34'><span> | ||
==اشاره اى به رسالت موسى و هارون == | ==اشاره اى به رسالت موسى و هارون == | ||
ثمَّ أَرْسلْنَا مُوسى وَ أَخَاهُ هَرُونَ بِئَايَتِنَا وَ سلْطنٍ مُّبِينٍ | |||
مقصود از اين آيات همان عصاويد بيضاء، و ساير معجزاتى است كه موسى به فرعون و قومش نشان داد. و مقصود از «'''سلطان مبين '''» حجتهاى واضح است . و اينكه | مقصود از اين آيات همان عصاويد بيضاء، و ساير معجزاتى است كه موسى به فرعون و قومش نشان داد. و مقصود از «'''سلطان مبين '''» حجتهاى واضح است . و اينكه | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۶ </center> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
مراد از بشر بودن آن دو (موسى و هارون ) و همانند بودنشان با آنان اين است كه اين دو فضيلتى بر ما ندارند، و چطور مى توانند فضيلتى داشته باشند و حال آنكه دودمانشان بردگان مايند؟ پس ما همانطور كه بر قوم آن دو برترى داريم ، بر خود آن دو نيز برترى داريم . و چون برترى داريم ، آن دو نيز بايد ما را بپرستند، همانطور كه قومشان ما را مى پرستند، نه اينكه ما به آن دو ايمان بياوريم ، همچنان كه خود فرعون به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''» خداى تعالى اين قصه را با جمله «'''فكذبوهما فكانوا من المهلكين '''» | مراد از بشر بودن آن دو (موسى و هارون ) و همانند بودنشان با آنان اين است كه اين دو فضيلتى بر ما ندارند، و چطور مى توانند فضيلتى داشته باشند و حال آنكه دودمانشان بردگان مايند؟ پس ما همانطور كه بر قوم آن دو برترى داريم ، بر خود آن دو نيز برترى داريم . و چون برترى داريم ، آن دو نيز بايد ما را بپرستند، همانطور كه قومشان ما را مى پرستند، نه اينكه ما به آن دو ايمان بياوريم ، همچنان كه خود فرعون به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''» خداى تعالى اين قصه را با جمله «'''فكذبوهما فكانوا من المهلكين '''» | ||
كه خبر از هلاكت آنان مى دهد، خاتمه داده ، سپس فرموده : «'''و لقد آتينا موسى الكتاب لعلّهم يهتدون '''» كه مراد از ضمير «'''هم '''» بنى اسرائيل است ، چون تورات بعد از هلاك شدن فرعون و قومش نازل شد. | كه خبر از هلاكت آنان مى دهد، خاتمه داده ، سپس فرموده : «'''و لقد آتينا موسى الكتاب لعلّهم يهتدون '''» كه مراد از ضمير «'''هم '''» بنى اسرائيل است ، چون تورات بعد از هلاك شدن فرعون و قومش نازل شد. | ||
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ وَ | وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةً وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ | ||
قبلا در داستان مسيح (عليه السلام ) گذشت كه مقصود از آيت ، همان ولادت خارق العاده آن جناب است ، و چون اين آيت ، قائم به مسيح و مريم (عليه السلام ) بوده لذا هر دو را به عنوان يك آيت شمرده است . | قبلا در داستان مسيح (عليه السلام ) گذشت كه مقصود از آيت ، همان ولادت خارق العاده آن جناب است ، و چون اين آيت ، قائم به مسيح و مريم (عليه السلام ) بوده لذا هر دو را به عنوان يك آيت شمرده است . | ||
كلمه «'''آوينا'''» از مصدر «'''ايواء'''» و ايواء كه باب افعال است ، از «'''اوى '''» است كه در اصل به معناى بازگشت بوده ، سپس در بازگشت انسان به خانه و مسكن استعمال شد. و جمله «'''آواه الى مكان كذا'''» به معناى اين است كه او را در فلان مكان جاى داد، و كلمه «'''ربوه '''» به معناى مكان و بلند و هموار و وسيع است ، و كلمه «'''معين '''» به معناى آب جارى است . | كلمه «'''آوينا'''» از مصدر «'''ايواء'''» و ايواء كه باب افعال است ، از «'''اوى '''» است كه در اصل به معناى بازگشت بوده ، سپس در بازگشت انسان به خانه و مسكن استعمال شد. و جمله «'''آواه الى مكان كذا'''» به معناى اين است كه او را در فلان مكان جاى داد، و كلمه «'''ربوه '''» به معناى مكان و بلند و هموار و وسيع است ، و كلمه «'''معين '''» به معناى آب جارى است . | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
<span id='link35'><span> | <span id='link35'><span> | ||
==خطابى از خداوند به عموم پيامبران == | ==خطابى از خداوند به عموم پيامبران == | ||
يَأَيهَا | يَأَيهَا الرُّسلُ كلُوا مِنَ الطيِّبَتِ وَ اعْمَلُوا صلِحاً إِنى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ | ||
خطابى است به عموم پيامبران ، به اينكه از طيبات بخورند و گويا مراد از خوردن از طعامهاى پاكيزه ارتزاق و تصرف در آن باشد، حال چه به خوردن باشد و يا به هر تصرف ديگر. و استعمال كلمه «'''خوردن '''» در انحاى تصرفات استعمالى است شايع . | خطابى است به عموم پيامبران ، به اينكه از طيبات بخورند و گويا مراد از خوردن از طعامهاى پاكيزه ارتزاق و تصرف در آن باشد، حال چه به خوردن باشد و يا به هر تصرف ديگر. و استعمال كلمه «'''خوردن '''» در انحاى تصرفات استعمالى است شايع . | ||
سياق آيات شهادت مى دهند به اينكه جمله «'''كلوا من الطيّبات '''» در مقام منت نهادن بر انبياء است ، در نتيجه جمله بعدى هم كه مى فرمايد «'''و اعملوا صالحا'''» در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منت و شكرگزارى از آن ، عمل صالح انجام دهند، و در اينكه با جمله «'''انى بما تعملون عليم '''» تعليلش كرد، تحذيرى است به ايشان از مخالفت امر، و تحريكى است به اينكه ملازم تقوى باشند. | سياق آيات شهادت مى دهند به اينكه جمله «'''كلوا من الطيّبات '''» در مقام منت نهادن بر انبياء است ، در نتيجه جمله بعدى هم كه مى فرمايد «'''و اعملوا صالحا'''» در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منت و شكرگزارى از آن ، عمل صالح انجام دهند، و در اينكه با جمله «'''انى بما تعملون عليم '''» تعليلش كرد، تحذيرى است به ايشان از مخالفت امر، و تحريكى است به اينكه ملازم تقوى باشند. | ||
وَ | وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكمْ أُمَّةً وَحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكمْ فَاتَّقُونِ | ||
تفسير اين آيه در تفسير نظير آن در سوره انبياء گذشت . | تفسير اين آيه در تفسير نظير آن در سوره انبياء گذشت . | ||
فَتَقَطعُوا أَمْرَهُم بَيْنهُمْ زُبُراً | فَتَقَطعُوا أَمْرَهُم بَيْنهُمْ زُبُراً كلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيهِمْ فَرِحُونَ | ||
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''تقطع '''» و كلمه «'''تقطيع '''» هر دو به معناى پاره پاره شدن است و كلمه «'''زبر'''» - به ضم زاء، و باء - جمع «'''زبور'''» و به معناى كتاب ها است آيه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است ، و معنايش اين است كه : خداوند رسولان خود را يكى پس از ديگرى به سوى ايشان فرستاد و همه آنها امتى واحد و داراى ربى واحدند ايشان را به سوى تقوى دعوت كردند، و ليكن بشر به امر ايشان عمل نكرد، در نتيجه امر آنان بين ايشان پاره پاره شد و آن را به صورت كتابهايى در آورده ، هر جمعيتى كتابى را به خود اختصاص دادند، و هر حزبى به آنچه داشتند دلخوش گشتند. | در مجمع البيان گفته : كلمه «'''تقطع '''» و كلمه «'''تقطيع '''» هر دو به معناى پاره پاره شدن است و كلمه «'''زبر'''» - به ضم زاء، و باء - جمع «'''زبور'''» و به معناى كتاب ها است آيه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است ، و معنايش اين است كه : خداوند رسولان خود را يكى پس از ديگرى به سوى ايشان فرستاد و همه آنها امتى واحد و داراى ربى واحدند ايشان را به سوى تقوى دعوت كردند، و ليكن بشر به امر ايشان عمل نكرد، در نتيجه امر آنان بين ايشان پاره پاره شد و آن را به صورت كتابهايى در آورده ، هر جمعيتى كتابى را به خود اختصاص دادند، و هر حزبى به آنچه داشتند دلخوش گشتند. | ||
در قرائت ابن عامر «'''زبرا'''» - به ضمه زاء و فتحه باء - آمده كه جمع «'''زبره '''» و به معناى فرقه است . بنابراين قرائت ، معنايش اين مى شود كه : در امر انبياء متفرق شده ، جمعيت هاى گوناگون شدند، و هر حزبى به آنچه داشت دلخوش گشت . و اين قرائت راجح تر است . | در قرائت ابن عامر «'''زبرا'''» - به ضمه زاء و فتحه باء - آمده كه جمع «'''زبره '''» و به معناى فرقه است . بنابراين قرائت ، معنايش اين مى شود كه : در امر انبياء متفرق شده ، جمعيت هاى گوناگون شدند، و هر حزبى به آنچه داشت دلخوش گشت . و اين قرائت راجح تر است . | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
<span id='link37'><span> | <span id='link37'><span> | ||
==آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون == | ==آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون == | ||
أَ يحْسبُونَ | أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ(۵۵) | ||
نُسارِعُ لهَُمْ فى | نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ(۵۶) | ||
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ(۵۷) | |||
وَ | وَ الَّذِينَ هُم بِئَايَتِ رَبهِمْ يُؤْمِنُونَ(۵۸) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُم بِرَبهِمْ لا يُشرِكُونَ(۵۹) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا ءَاتَوا وَّ قُلُوبهُمْ وَجِلَةٌ أَنهُمْ إِلى رَبهِمْ رَجِعُونَ(۶۰) | ||
أُولَئك يُسرِعُونَ فى | أُولَئك يُسرِعُونَ فى الخَْيرَتِ وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ(۶۱) | ||
وَ لا | وَ لا نُكلِّف نَفْساً إِلا وُسعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَبٌ يَنطِقُ بِالحَْقِّ وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ(۶۲) | ||
بَلْ قُلُوبهُمْ فى غَمْرَةٍ | بَلْ قُلُوبهُمْ فى غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَ لهَُمْ أَعْمَلٌ مِّن دُونِ ذَلِك هُمْ لَهَا عَمِلُونَ(۶۳) | ||
حَتى إِذَا أَخَذْنَا مُترَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يجْئَرُونَ(۶۴) | حَتى إِذَا أَخَذْنَا مُترَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يجْئَرُونَ(۶۴) | ||
لا تجْئَرُوا الْيَوْمَ | لا تجْئَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكم مِّنَّا لا تُنصرُونَ(۶۵) | ||
قَدْ كانَت ءَايَتى تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلى أَعْقَبِكمْ تَنكِصونَ(۶۶) | قَدْ كانَت ءَايَتى تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلى أَعْقَبِكمْ تَنكِصونَ(۶۶) | ||
مُستَكْبرِينَ بِهِ سمِراً تَهْجُرُونَ(۶۷) | مُستَكْبرِينَ بِهِ سمِراً تَهْجُرُونَ(۶۷) | ||
أَ فَلَمْ | أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ ءَابَاءَهُمُ الاَوَّلِينَ(۶۸) | ||
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسولهَُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ(۶۹) | أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسولهَُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ(۶۹) | ||
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ | أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةُ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَ أَكثرُهُمْ لِلْحَقِّ كَرِهُونَ(۷۰) | ||
وَ لَوِ | وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسدَتِ السمَوَت وَ الاَرْض وَ مَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَهُم بِذِكرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضونَ(۷۱) | ||
أَمْ تَسئَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ | أَمْ تَسئَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ رَبِّك خَيرٌ وَ هُوَ خَيرُ الرَّزِقِينَ(۷۲) | ||
وَ | وَ إِنَّك لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِيمٍ(۷۳) | ||
وَ | وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ عَنِ الصرَطِ لَنَكِبُونَ(۷۴) | ||
* وَ لَوْ رَحِمْنَهُمْ وَ كَشفْنَا مَا بِهِم | * وَ لَوْ رَحِمْنَهُمْ وَ كَشفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجُّوا فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ(۷۵) | ||
وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا استَكانُوا لِرَبهِمْ وَ مَا | وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا استَكانُوا لِرَبهِمْ وَ مَا يَتَضرَّعُونَ(۷۶) | ||
حَتى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۷) | حَتى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۷) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱ </center> | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۱: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۳ </center> | ||
بياورند كه رسول را نشناختيم ، و يا رسول مجنون بود، و كلماتش مختل و پريشان بود، و نه ممكن است بگويند كه رسول از ما خرجى مى خواست ، هيچ يك از اين عذرها را ندارند، تنها دردشان اين بود كه اهل عناد و لجاج بودند و به حق ايمان نمى آوردند، تا عذاب حتمى ايشان را بگيرد. | بياورند كه رسول را نشناختيم ، و يا رسول مجنون بود، و كلماتش مختل و پريشان بود، و نه ممكن است بگويند كه رسول از ما خرجى مى خواست ، هيچ يك از اين عذرها را ندارند، تنها دردشان اين بود كه اهل عناد و لجاج بودند و به حق ايمان نمى آوردند، تا عذاب حتمى ايشان را بگيرد. | ||
أَ يحْسبُونَ | أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ | ||
كلمه «'''نمدهم '''» - به ضمه نون - از «'''امداد'''» است . امداد و «'''مد'''» به يك معنا است و آن اين است كه : نقص چيزى را تكميل و تتميم كنى و آن را از اينكه پاره و يا نابود شود حفظ نمايى . راغب در مفردات گفته : بيشتر موارد استعمال كلمه «'''امداد'''» در چيرهاى دوست داشتنى و مد در مكروهات است پس جمله «'''نمدهم '''» از امداد است كه بر خلاف استعمال مشهور، در مكروه به كار رفته و مسارعت در خيرات افاضه خيرات است به سرعت ، به خاطر احترامى كه براى خود خيال كرده اند، پس خيرات به خيال ايشان مال و فرزند است كه به سرعت بدان رسيده اند. و معناى آيه اين است :آيا اينان گمان مى كنند كه اگر در مدت مهلت ، مال و فرزندان به ايشان داديم ، از اين جهت بوده كه دوستشان داشته ايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواسته ايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم ؟. نه ، بلكه نمى فهمند، يعنى مطلب به عكس است ، ولى آنان حقيقت امر را درك نمى كنند، زيرا حقيقت امر اين است كه ما ايشان را املاء و استدراج كرده ايم ، يعنى اگر از مال و فرزند بيشتر به ايشان مى دهيم ، مى خواهيم در طغيان بيشترى فرو روند. و اين همان مضمونى است كه خداى تعالى در سوره اعراف آورده و مى فرمايد: «'''سنستدرجهم من حيث لا يعلمون ، و املى لهم ان كيدى متين '''» | كلمه «'''نمدهم '''» - به ضمه نون - از «'''امداد'''» است . امداد و «'''مد'''» به يك معنا است و آن اين است كه : نقص چيزى را تكميل و تتميم كنى و آن را از اينكه پاره و يا نابود شود حفظ نمايى . راغب در مفردات گفته : بيشتر موارد استعمال كلمه «'''امداد'''» در چيرهاى دوست داشتنى و مد در مكروهات است پس جمله «'''نمدهم '''» از امداد است كه بر خلاف استعمال مشهور، در مكروه به كار رفته و مسارعت در خيرات افاضه خيرات است به سرعت ، به خاطر احترامى كه براى خود خيال كرده اند، پس خيرات به خيال ايشان مال و فرزند است كه به سرعت بدان رسيده اند. و معناى آيه اين است :آيا اينان گمان مى كنند كه اگر در مدت مهلت ، مال و فرزندان به ايشان داديم ، از اين جهت بوده كه دوستشان داشته ايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواسته ايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم ؟. نه ، بلكه نمى فهمند، يعنى مطلب به عكس است ، ولى آنان حقيقت امر را درك نمى كنند، زيرا حقيقت امر اين است كه ما ايشان را املاء و استدراج كرده ايم ، يعنى اگر از مال و فرزند بيشتر به ايشان مى دهيم ، مى خواهيم در طغيان بيشترى فرو روند. و اين همان مضمونى است كه خداى تعالى در سوره اعراف آورده و مى فرمايد: «'''سنستدرجهم من حيث لا يعلمون ، و املى لهم ان كيدى متين '''» | ||
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ...وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ | |||
خداى تعالى در اين آيات پنجگانه با كمك آيات گذشته اين معنا را بيان مى كند كه : اين كفار كه پنداشته اند مال و اولاد خير ايشان است و خيراتى است كه ما زودتر به ايشان | خداى تعالى در اين آيات پنجگانه با كمك آيات گذشته اين معنا را بيان مى كند كه : اين كفار كه پنداشته اند مال و اولاد خير ايشان است و خيراتى است كه ما زودتر به ايشان | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۴ </center> | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۶: | ||
چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است ، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد. | چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است ، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۵}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش