گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۵}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۶: خط ۱۸:
همه اين حرفها در اول آيات ، آنجا كه خدا اوصاف آنان را مى شمرد جمع و يك جا آمده بود، و آن عبارت بود از انكار توحيد و نبوت و معاد، و اتراف در زندگى دنيا.
همه اين حرفها در اول آيات ، آنجا كه خدا اوصاف آنان را مى شمرد جمع و يك جا آمده بود، و آن عبارت بود از انكار توحيد و نبوت و معاد، و اتراف در زندگى دنيا.
اين را هم بايد دانست اينكه در صدر آيات كه فرمود: «'''و قال الملاء من قومه الّذين كفروا و كذبوا بلقاء الاخرة و اترفناهم '''» جمله : «'''من قومه '''» را بر جمله «'''الّذين كفروا'''» مقدم ذكر كرد، و در داستان سابق كه مى فرمود: «'''و قال الملاء الّذين كفروا من قومه '''» عكس اين را آورد، براى اين جهت است كه ترتيب جمله هاى پشت سر هم ، يعنى «'''كفروا'''» و «'''كذبوا'''» و «'''اترفناهم '''» به هم نخورد، و اگر هم بعد از همه جملات مى آورد فاصله زياد مى شد.
اين را هم بايد دانست اينكه در صدر آيات كه فرمود: «'''و قال الملاء من قومه الّذين كفروا و كذبوا بلقاء الاخرة و اترفناهم '''» جمله : «'''من قومه '''» را بر جمله «'''الّذين كفروا'''» مقدم ذكر كرد، و در داستان سابق كه مى فرمود: «'''و قال الملاء الّذين كفروا من قومه '''» عكس اين را آورد، براى اين جهت است كه ترتيب جمله هاى پشت سر هم ، يعنى «'''كفروا'''» و «'''كذبوا'''» و «'''اترفناهم '''» به هم نخورد، و اگر هم بعد از همه جملات مى آورد فاصله زياد مى شد.
قَالَ رَب انصرْنى بِمَا كَذَّبُونِ
قَالَ رَب انصرْنى بِمَا كَذَّبُونِ
تفسير اين جمله در داستان سابق گذشت .
تفسير اين جمله در داستان سابق گذشت .
قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصبِحُنَّ نَدِمِينَ
قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصبِحُنَّ نَدِمِينَ
اين جمله پاسخ پروردگار به نوح در استجابت دعاى او است . و پشيمان شدن قوم
اين جمله پاسخ پروردگار به نوح در استجابت دعاى او است . و پشيمان شدن قوم
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center>
خط ۲۴: خط ۲۶:
<span id='link32'><span>
<span id='link32'><span>
==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى ==
==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى ==
فَأَخَذَتهُمُ الصيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَهُمْ غُثَاءً فَبُعْداً لِّلْقَوْمِ الظلِمِينَ
فَأَخَذَتهُمُ الصيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَهُمْ غُثَاءً فَبُعْداً لِّلْقَوْمِ الظلِمِينَ
حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالحق '''» براى مصاحبت و معيت است ، و اين جار و مجرور متعلق است به جمله «'''فاخذتهم '''» يعنى : صيحه ايشان را گرفت در حالى كه مصاحب با «'''حق '''» بود. و ممكن هم هست براى سببيت باشد، و كلمه «'''حق '''» وصفى باشد كه در جاى موصوف خود نشسته است ، و موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''فاخذتهم الصيحة '''» بسبب الامر «'''الحق - و يا - قضاء الحق '''» باشد. يعنى : صيحه ايشان را گرفت به سبب امر حق - و يا - قضاء حق . همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''فاذا جاء امر الله قضى بالحق '''»
حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالحق '''» براى مصاحبت و معيت است ، و اين جار و مجرور متعلق است به جمله «'''فاخذتهم '''» يعنى : صيحه ايشان را گرفت در حالى كه مصاحب با «'''حق '''» بود. و ممكن هم هست براى سببيت باشد، و كلمه «'''حق '''» وصفى باشد كه در جاى موصوف خود نشسته است ، و موصوف آن حذف شده ، و تقدير آن «'''فاخذتهم الصيحة '''» بسبب الامر «'''الحق - و يا - قضاء الحق '''» باشد. يعنى : صيحه ايشان را گرفت به سبب امر حق - و يا - قضاء حق . همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''فاذا جاء امر الله قضى بالحق '''»
كلمه «'''غثاء'''» - به ضمه غين كه گاهى «'''ثاء'''» آن مشدد خوانده مى شود - به معناى گياه و برگ و چوب پوسيده است كه با سيل مى آيد. و جمله «'''فبعدا للقوم الظالمين '''» لعنت و دورى ايشان و نفرين بر ايشان است .
كلمه «'''غثاء'''» - به ضمه غين كه گاهى «'''ثاء'''» آن مشدد خوانده مى شود - به معناى گياه و برگ و چوب پوسيده است كه با سيل مى آيد. و جمله «'''فبعدا للقوم الظالمين '''» لعنت و دورى ايشان و نفرين بر ايشان است .
خط ۳۰: خط ۳۲:
قرآن كريم نامى از اين قوم كه خداوند بعد از نوح به وجودشان آورده و سپس هلاكشان كرده ، و نيز نامى از رسول ايشان نبرده . و بعيد نيست كه مراد همان ثمود، قوم صالح باشند، چون خداى تعالى در چند جا داستان ايشان را آورده و فرموده كه اين قوم بعد از نوح مى زيستند و با بلاى صيحه نابود شدند.
قرآن كريم نامى از اين قوم كه خداوند بعد از نوح به وجودشان آورده و سپس هلاكشان كرده ، و نيز نامى از رسول ايشان نبرده . و بعيد نيست كه مراد همان ثمود، قوم صالح باشند، چون خداى تعالى در چند جا داستان ايشان را آورده و فرموده كه اين قوم بعد از نوح مى زيستند و با بلاى صيحه نابود شدند.
«'''ثم انشانا من بعدهم قرونا آخرين ما تسبق من امة اجلها و ما يستاءخرون '''» توضيح معناى اين آيه مكرر گذشت .
«'''ثم انشانا من بعدهم قرونا آخرين ما تسبق من امة اجلها و ما يستاءخرون '''» توضيح معناى اين آيه مكرر گذشت .
ثمَّ أَرْسلْنَا رُسلَنَا تَترَا كلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسولهَُا كَذَّبُوهُ...
ثمَّ أَرْسلْنَا رُسلَنَا تَترَا كلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسولهَُا كَذَّبُوهُ...
فرستادن رسولان به صورت «'''تترى '''» به معناى فرستادن يكى پس ‍ از ديگرى است .
فرستادن رسولان به صورت «'''تترى '''» به معناى فرستادن يكى پس ‍ از ديگرى است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵ </center>
خط ۴۳: خط ۴۵:
<span id='link34'><span>
<span id='link34'><span>
==اشاره اى به رسالت موسى و هارون ==
==اشاره اى به رسالت موسى و هارون ==
ثمَّ أَرْسلْنَا مُوسى وَ أَخَاهُ هَرُونَ بِئَايَتِنَا وَ سلْطنٍ مُّبِينٍ
ثمَّ أَرْسلْنَا مُوسى وَ أَخَاهُ هَرُونَ بِئَايَتِنَا وَ سلْطنٍ مُّبِينٍ
مقصود از اين آيات همان عصاويد بيضاء، و ساير معجزاتى است كه موسى به فرعون و قومش نشان داد. و مقصود از «'''سلطان مبين '''» حجتهاى واضح است . و اينكه
مقصود از اين آيات همان عصاويد بيضاء، و ساير معجزاتى است كه موسى به فرعون و قومش نشان داد. و مقصود از «'''سلطان مبين '''» حجتهاى واضح است . و اينكه
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۶ </center>
خط ۵۳: خط ۵۵:
مراد از بشر بودن آن دو (موسى و هارون ) و همانند بودنشان با آنان اين است كه اين دو فضيلتى بر ما ندارند، و چطور مى توانند فضيلتى داشته باشند و حال آنكه دودمانشان بردگان مايند؟ پس ما همانطور كه بر قوم آن دو برترى داريم ، بر خود آن دو نيز برترى داريم . و چون برترى داريم ، آن دو نيز بايد ما را بپرستند، همانطور كه قومشان ما را مى پرستند، نه اينكه ما به آن دو ايمان بياوريم ، همچنان كه خود فرعون به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''» خداى تعالى اين قصه را با جمله «'''فكذبوهما فكانوا من المهلكين '''»
مراد از بشر بودن آن دو (موسى و هارون ) و همانند بودنشان با آنان اين است كه اين دو فضيلتى بر ما ندارند، و چطور مى توانند فضيلتى داشته باشند و حال آنكه دودمانشان بردگان مايند؟ پس ما همانطور كه بر قوم آن دو برترى داريم ، بر خود آن دو نيز برترى داريم . و چون برترى داريم ، آن دو نيز بايد ما را بپرستند، همانطور كه قومشان ما را مى پرستند، نه اينكه ما به آن دو ايمان بياوريم ، همچنان كه خود فرعون به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''» خداى تعالى اين قصه را با جمله «'''فكذبوهما فكانوا من المهلكين '''»
كه خبر از هلاكت آنان مى دهد، خاتمه داده ، سپس فرموده : «'''و لقد آتينا موسى الكتاب لعلّهم يهتدون '''» كه مراد از ضمير «'''هم '''» بنى اسرائيل است ، چون تورات بعد از هلاك شدن فرعون و قومش نازل شد.
كه خبر از هلاكت آنان مى دهد، خاتمه داده ، سپس فرموده : «'''و لقد آتينا موسى الكتاب لعلّهم يهتدون '''» كه مراد از ضمير «'''هم '''» بنى اسرائيل است ، چون تورات بعد از هلاك شدن فرعون و قومش نازل شد.
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةً وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةً وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ
قبلا در داستان مسيح (عليه السلام ) گذشت كه مقصود از آيت ، همان ولادت خارق العاده آن جناب است ، و چون اين آيت ، قائم به مسيح و مريم (عليه السلام ) بوده لذا هر دو را به عنوان يك آيت شمرده است .
قبلا در داستان مسيح (عليه السلام ) گذشت كه مقصود از آيت ، همان ولادت خارق العاده آن جناب است ، و چون اين آيت ، قائم به مسيح و مريم (عليه السلام ) بوده لذا هر دو را به عنوان يك آيت شمرده است .
كلمه «'''آوينا'''» از مصدر «'''ايواء'''» و ايواء كه باب افعال است ، از «'''اوى '''» است كه در اصل به معناى بازگشت بوده ، سپس در بازگشت انسان به خانه و مسكن استعمال شد. و جمله «'''آواه الى مكان كذا'''» به معناى اين است كه او را در فلان مكان جاى داد، و كلمه «'''ربوه '''» به معناى مكان و بلند و هموار و وسيع است ، و كلمه «'''معين '''» به معناى آب جارى است .
كلمه «'''آوينا'''» از مصدر «'''ايواء'''» و ايواء كه باب افعال است ، از «'''اوى '''» است كه در اصل به معناى بازگشت بوده ، سپس در بازگشت انسان به خانه و مسكن استعمال شد. و جمله «'''آواه الى مكان كذا'''» به معناى اين است كه او را در فلان مكان جاى داد، و كلمه «'''ربوه '''» به معناى مكان و بلند و هموار و وسيع است ، و كلمه «'''معين '''» به معناى آب جارى است .
خط ۶۰: خط ۶۲:
<span id='link35'><span>
<span id='link35'><span>
==خطابى از خداوند به عموم پيامبران ==
==خطابى از خداوند به عموم پيامبران ==
يَأَيهَا الرُّسلُ كلُوا مِنَ الطيِّبَتِ وَ اعْمَلُوا صلِحاً إِنى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
يَأَيهَا الرُّسلُ كلُوا مِنَ الطيِّبَتِ وَ اعْمَلُوا صلِحاً إِنى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
خطابى است به عموم پيامبران ، به اينكه از طيبات بخورند و گويا مراد از خوردن از طعامهاى پاكيزه ارتزاق و تصرف در آن باشد، حال چه به خوردن باشد و يا به هر تصرف ديگر. و استعمال كلمه «'''خوردن '''» در انحاى تصرفات استعمالى است شايع .
خطابى است به عموم پيامبران ، به اينكه از طيبات بخورند و گويا مراد از خوردن از طعامهاى پاكيزه ارتزاق و تصرف در آن باشد، حال چه به خوردن باشد و يا به هر تصرف ديگر. و استعمال كلمه «'''خوردن '''» در انحاى تصرفات استعمالى است شايع .
سياق آيات شهادت مى دهند به اينكه جمله «'''كلوا من الطيّبات '''» در مقام منت نهادن بر انبياء است ، در نتيجه جمله بعدى هم كه مى فرمايد «'''و اعملوا صالحا'''» در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منت و شكرگزارى از آن ، عمل صالح انجام دهند، و در اينكه با جمله «'''انى بما تعملون عليم '''» تعليلش كرد، تحذيرى است به ايشان از مخالفت امر، و تحريكى است به اينكه ملازم تقوى باشند.
سياق آيات شهادت مى دهند به اينكه جمله «'''كلوا من الطيّبات '''» در مقام منت نهادن بر انبياء است ، در نتيجه جمله بعدى هم كه مى فرمايد «'''و اعملوا صالحا'''» در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منت و شكرگزارى از آن ، عمل صالح انجام دهند، و در اينكه با جمله «'''انى بما تعملون عليم '''» تعليلش كرد، تحذيرى است به ايشان از مخالفت امر، و تحريكى است به اينكه ملازم تقوى باشند.
وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكمْ أُمَّةً وَحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكمْ فَاتَّقُونِ
وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكمْ أُمَّةً وَحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكمْ فَاتَّقُونِ
تفسير اين آيه در تفسير نظير آن در سوره انبياء گذشت .
تفسير اين آيه در تفسير نظير آن در سوره انبياء گذشت .
فَتَقَطعُوا أَمْرَهُم بَيْنهُمْ زُبُراً كلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيهِمْ فَرِحُونَ
فَتَقَطعُوا أَمْرَهُم بَيْنهُمْ زُبُراً كلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيهِمْ فَرِحُونَ
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''تقطع '''» و كلمه «'''تقطيع '''» هر دو به معناى پاره پاره شدن است و كلمه «'''زبر'''» - به ضم زاء، و باء - جمع «'''زبور'''» و به معناى كتاب ها است آيه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است ، و معنايش اين است كه : خداوند رسولان خود را يكى پس از ديگرى به سوى ايشان فرستاد و همه آنها امتى واحد و داراى ربى واحدند ايشان را به سوى تقوى دعوت كردند، و ليكن بشر به امر ايشان عمل نكرد، در نتيجه امر آنان بين ايشان پاره پاره شد و آن را به صورت كتابهايى در آورده ، هر جمعيتى كتابى را به خود اختصاص دادند، و هر حزبى به آنچه داشتند دلخوش گشتند.
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''تقطع '''» و كلمه «'''تقطيع '''» هر دو به معناى پاره پاره شدن است و كلمه «'''زبر'''» - به ضم زاء، و باء - جمع «'''زبور'''» و به معناى كتاب ها است آيه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است ، و معنايش اين است كه : خداوند رسولان خود را يكى پس از ديگرى به سوى ايشان فرستاد و همه آنها امتى واحد و داراى ربى واحدند ايشان را به سوى تقوى دعوت كردند، و ليكن بشر به امر ايشان عمل نكرد، در نتيجه امر آنان بين ايشان پاره پاره شد و آن را به صورت كتابهايى در آورده ، هر جمعيتى كتابى را به خود اختصاص دادند، و هر حزبى به آنچه داشتند دلخوش گشتند.
در قرائت ابن عامر «'''زبرا'''» - به ضمه زاء و فتحه باء - آمده كه جمع «'''زبره '''» و به معناى فرقه است . بنابراين قرائت ، معنايش اين مى شود كه : در امر انبياء متفرق شده ، جمعيت هاى گوناگون شدند، و هر حزبى به آنچه داشت دلخوش گشت . و اين قرائت راجح تر است .
در قرائت ابن عامر «'''زبرا'''» - به ضمه زاء و فتحه باء - آمده كه جمع «'''زبره '''» و به معناى فرقه است . بنابراين قرائت ، معنايش اين مى شود كه : در امر انبياء متفرق شده ، جمعيت هاى گوناگون شدند، و هر حزبى به آنچه داشت دلخوش گشت . و اين قرائت راجح تر است .
خط ۸۵: خط ۸۷:
<span id='link37'><span>
<span id='link37'><span>
==آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون ==
==آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون ==
أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ(۵۵)
أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ(۵۵)
نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ(۵۶)
نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ(۵۶)
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ(۵۷)
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ(۵۷)
وَ الَّذِينَ هُم بِئَايَتِ رَبهِمْ يُؤْمِنُونَ(۵۸)
وَ الَّذِينَ هُم بِئَايَتِ رَبهِمْ يُؤْمِنُونَ(۵۸)
وَ الَّذِينَ هُم بِرَبهِمْ لا يُشرِكُونَ(۵۹)
وَ الَّذِينَ هُم بِرَبهِمْ لا يُشرِكُونَ(۵۹)
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا ءَاتَوا وَّ قُلُوبهُمْ وَجِلَةٌ أَنهُمْ إِلى رَبهِمْ رَجِعُونَ(۶۰)
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا ءَاتَوا وَّ قُلُوبهُمْ وَجِلَةٌ أَنهُمْ إِلى رَبهِمْ رَجِعُونَ(۶۰)
أُولَئك يُسرِعُونَ فى الخَْيرَتِ وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ(۶۱)
أُولَئك يُسرِعُونَ فى الخَْيرَتِ وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ(۶۱)
وَ لا نُكلِّف نَفْساً إِلا وُسعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَبٌ يَنطِقُ بِالحَْقِّ وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ(۶۲)
وَ لا نُكلِّف نَفْساً إِلا وُسعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَبٌ يَنطِقُ بِالحَْقِّ وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ(۶۲)
بَلْ قُلُوبهُمْ فى غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَ لهَُمْ أَعْمَلٌ مِّن دُونِ ذَلِك هُمْ لَهَا عَمِلُونَ(۶۳)
بَلْ قُلُوبهُمْ فى غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَ لهَُمْ أَعْمَلٌ مِّن دُونِ ذَلِك هُمْ لَهَا عَمِلُونَ(۶۳)
حَتى إِذَا أَخَذْنَا مُترَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يجْئَرُونَ(۶۴)
حَتى إِذَا أَخَذْنَا مُترَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يجْئَرُونَ(۶۴)
لا تجْئَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكم مِّنَّا لا تُنصرُونَ(۶۵)
لا تجْئَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكم مِّنَّا لا تُنصرُونَ(۶۵)
قَدْ كانَت ءَايَتى تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلى أَعْقَبِكمْ تَنكِصونَ(۶۶)
قَدْ كانَت ءَايَتى تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلى أَعْقَبِكمْ تَنكِصونَ(۶۶)
مُستَكْبرِينَ بِهِ سمِراً تَهْجُرُونَ(۶۷)
مُستَكْبرِينَ بِهِ سمِراً تَهْجُرُونَ(۶۷)
أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ ءَابَاءَهُمُ الاَوَّلِينَ(۶۸)
أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ ءَابَاءَهُمُ الاَوَّلِينَ(۶۸)
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسولهَُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ(۶۹)
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسولهَُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ(۶۹)
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةُ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَ أَكثرُهُمْ لِلْحَقِّ كَرِهُونَ(۷۰)
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةُ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَ أَكثرُهُمْ لِلْحَقِّ كَرِهُونَ(۷۰)
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسدَتِ السمَوَت وَ الاَرْض وَ مَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَهُم بِذِكرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضونَ(۷۱)
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسدَتِ السمَوَت وَ الاَرْض وَ مَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَهُم بِذِكرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضونَ(۷۱)
أَمْ تَسئَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ رَبِّك خَيرٌ وَ هُوَ خَيرُ الرَّزِقِينَ(۷۲)
أَمْ تَسئَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ رَبِّك خَيرٌ وَ هُوَ خَيرُ الرَّزِقِينَ(۷۲)
وَ إِنَّك لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِيمٍ(۷۳)
وَ إِنَّك لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِيمٍ(۷۳)
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ عَنِ الصرَطِ لَنَكِبُونَ(۷۴)
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ عَنِ الصرَطِ لَنَكِبُونَ(۷۴)
* وَ لَوْ رَحِمْنَهُمْ وَ كَشفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجُّوا فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ(۷۵)
* وَ لَوْ رَحِمْنَهُمْ وَ كَشفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجُّوا فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ(۷۵)
وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا استَكانُوا لِرَبهِمْ وَ مَا يَتَضرَّعُونَ(۷۶)
وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا استَكانُوا لِرَبهِمْ وَ مَا يَتَضرَّعُونَ(۷۶)
حَتى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۷)
حَتى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۷)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱ </center>
خط ۱۳۹: خط ۱۴۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۳ </center>
بياورند كه رسول را نشناختيم ، و يا رسول مجنون بود، و كلماتش مختل و پريشان بود، و نه ممكن است بگويند كه رسول از ما خرجى مى خواست ، هيچ يك از اين عذرها را ندارند، تنها دردشان اين بود كه اهل عناد و لجاج بودند و به حق ايمان نمى آوردند، تا عذاب حتمى ايشان را بگيرد.
بياورند كه رسول را نشناختيم ، و يا رسول مجنون بود، و كلماتش مختل و پريشان بود، و نه ممكن است بگويند كه رسول از ما خرجى مى خواست ، هيچ يك از اين عذرها را ندارند، تنها دردشان اين بود كه اهل عناد و لجاج بودند و به حق ايمان نمى آوردند، تا عذاب حتمى ايشان را بگيرد.
أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ
أَ يحْسبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لهَُمْ فى الخَْيرَتِ بَل لا يَشعُرُونَ
كلمه «'''نمدهم '''» - به ضمه نون - از «'''امداد'''» است . امداد و «'''مد'''» به يك معنا است و آن اين است كه : نقص چيزى را تكميل و تتميم كنى و آن را از اينكه پاره و يا نابود شود حفظ نمايى . راغب در مفردات گفته : بيشتر موارد استعمال كلمه «'''امداد'''» در چيرهاى دوست داشتنى و مد در مكروهات است پس جمله «'''نمدهم '''» از امداد است كه بر خلاف استعمال مشهور، در مكروه به كار رفته و مسارعت در خيرات افاضه خيرات است به سرعت ، به خاطر احترامى كه براى خود خيال كرده اند، پس خيرات به خيال ايشان مال و فرزند است كه به سرعت بدان رسيده اند. و معناى آيه اين است :آيا اينان گمان مى كنند كه اگر در مدت مهلت ، مال و فرزندان به ايشان داديم ، از اين جهت بوده كه دوستشان داشته ايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواسته ايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم ؟. نه ، بلكه نمى فهمند، يعنى مطلب به عكس است ، ولى آنان حقيقت امر را درك نمى كنند، زيرا حقيقت امر اين است كه ما ايشان را املاء و استدراج كرده ايم ، يعنى اگر از مال و فرزند بيشتر به ايشان مى دهيم ، مى خواهيم در طغيان بيشترى فرو روند. و اين همان مضمونى است كه خداى تعالى در سوره اعراف آورده و مى فرمايد: «'''سنستدرجهم من حيث لا يعلمون ، و املى لهم ان كيدى متين '''»
كلمه «'''نمدهم '''» - به ضمه نون - از «'''امداد'''» است . امداد و «'''مد'''» به يك معنا است و آن اين است كه : نقص چيزى را تكميل و تتميم كنى و آن را از اينكه پاره و يا نابود شود حفظ نمايى . راغب در مفردات گفته : بيشتر موارد استعمال كلمه «'''امداد'''» در چيرهاى دوست داشتنى و مد در مكروهات است پس جمله «'''نمدهم '''» از امداد است كه بر خلاف استعمال مشهور، در مكروه به كار رفته و مسارعت در خيرات افاضه خيرات است به سرعت ، به خاطر احترامى كه براى خود خيال كرده اند، پس خيرات به خيال ايشان مال و فرزند است كه به سرعت بدان رسيده اند. و معناى آيه اين است :آيا اينان گمان مى كنند كه اگر در مدت مهلت ، مال و فرزندان به ايشان داديم ، از اين جهت بوده كه دوستشان داشته ايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواسته ايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم ؟. نه ، بلكه نمى فهمند، يعنى مطلب به عكس است ، ولى آنان حقيقت امر را درك نمى كنند، زيرا حقيقت امر اين است كه ما ايشان را املاء و استدراج كرده ايم ، يعنى اگر از مال و فرزند بيشتر به ايشان مى دهيم ، مى خواهيم در طغيان بيشترى فرو روند. و اين همان مضمونى است كه خداى تعالى در سوره اعراف آورده و مى فرمايد: «'''سنستدرجهم من حيث لا يعلمون ، و املى لهم ان كيدى متين '''»
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ...وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشيَةِ رَبهِم مُّشفِقُونَ...وَ هُمْ لهََا سبِقُونَ
خداى تعالى در اين آيات پنجگانه با كمك آيات گذشته اين معنا را بيان مى كند كه : اين كفار كه پنداشته اند مال و اولاد خير ايشان است و خيراتى است كه ما زودتر به ايشان
خداى تعالى در اين آيات پنجگانه با كمك آيات گذشته اين معنا را بيان مى كند كه : اين كفار كه پنداشته اند مال و اولاد خير ايشان است و خيراتى است كه ما زودتر به ايشان
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۴ </center>
خط ۱۵۴: خط ۱۵۶:
چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است ، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد.
چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است ، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش