گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹۱: خط ۹۱:
«'''يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ...'''»:
«'''يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ...'''»:


اين آيه، از دوستى كفار نهى مى كند، هر چند كه كفار پدران و برادران مؤمنان باشند. و سرّ آن هم روشن است. براى اين كه ملاك دوستى نكردن با كفار، يك ملاك عمومى است، و لذا در آيه بعدى، غير پدر و برادر را هم مشمول اين حكم كرده است. چيزى كه هست، ظاهر آيه مورد بحث، نهى از اين دوستى است در صورتى كه پدران و برادران، كفر را بر ايمان ترجيح دهند.
اين آيه، از دوستى كفار نهى مى كند، هر چند كه كفار، پدران و برادران مؤمنان باشند. و سرّ آن هم روشن است. براى اين كه ملاك دوستى نكردن با كفار، يك ملاك عمومى است، و لذا در آيه بعدى، غير پدر و برادر را هم مشمول اين حكم كرده است. چيزى كه هست، ظاهر آيه مورد بحث، نهى از اين دوستى است، در صورتى كه پدران و برادران، كفر را بر ايمان ترجيح دهند.
<span id='link152'><span>
<span id='link152'><span>


و اگر از ميان همه خويشاوندان تنها پدران و برادران را اسم برد، و از زن و فرزند چيزى نگفت ، با اينكه اين دو طائفه و مخصوصا دومى يعنى فرزندان مانند پدران و برادران در نظر پدرهايشان محبوبند، براى اين است كه دوستى و تولى ، شخص محبوب را وادار مى كند به اينكه در امور دوستدارش مداخله و در بعضى شوون حياتى او تصرف كند، و بخاطر همين محذور بوده كه خداوند از دوستى كفار نهى كرده ، و خواسته است كه كفار در امور داخلى مؤ منين مداخله ننموده و بتدريج در دل آنان رخنه نكنند، و در نتيجه مؤ منين را از قيام عليه آنان باز ندارند.
و اگر از ميان همه خويشاوندان، تنها پدران و برادران را اسم برد، و از زن و فرزند چيزى نگفت، با اين كه اين دو طایفه و مخصوصا دومى، يعنى فرزندان مانند پدران و برادران در نظر پدرهايشان محبوب اند، براى اين است كه دوستى و تولّى، شخص محبوب را وادار مى كند به اين كه در امور دوستدارش مداخله و در بعضى شؤون حياتى او تصرف كند، و به خاطر همين محذور بوده كه خداوند از دوستى كفار نهى كرده، و خواسته است كه كفار در امور داخلى مؤمنان مداخله ننموده و بتدريج در دل آنان رخنه نكنند، و در نتيجه مؤمنان را از قيام عليه آنان باز ندارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۷۵ </center>
و اما زن و فرزند، چنين خطرى در باره آن توقع نمى رود، زيرا معمولا در كار پدران و شوهران خود مداخله نمى كنند، مگر اينكه باز كفار آنان را تحريك كنند، و لذا خداى تعالى نهى از دوستى را اختصاص داد به پدران و برادران كافر، آرى اين دو طايفه اند كه ترس آن هست كه در دل فرزندان و برادران مؤ من خود رخنه كرده ، و در پاره اى از شوون زندگى ايشان دخل و تصرف كنند.
و اما زن و فرزند، چنين خطرى در باره آن توقع نمى رود. زيرا معمولا در كار پدران و شوهران خود مداخله نمى كنند، مگر اين كه باز كفار آنان را تحريك كنند، و لذا خداى تعالى، نهى از دوستى را اختصاص داد به پدران و برادران كافر. آرى، اين دو طايفه اند كه ترس آن هست كه در دل فرزندان و برادران مؤمن خود رخنه كرده، و در پاره اى از شؤون زندگى ايشان، دخل و تصرف كنند.


نهى از دوستى كفار در چند جاى قرآن كريم آمده ، كه بعضى از آنها در سوره «مائده»، «آل عمران»، «نساء» و «اعراف» گذشت، و در آنها تهديد شديدى هم شده بود، مثلا در سوره «مائده» آيه «۵۱» فرموده: «و من يتولهم منكم فانه منهم: و هر كه از شما ايشان را دوست بدارد او خود از ايشان است».  
نهى از دوستى كفار در چند جاى قرآن كريم آمده، كه بعضى از آن ها در سوره «مائده»، «آل عمران»، «نساء» و «اعراف» گذشت، و در آن ها تهديد شديدى هم شده بود. مثلا در سوره «مائده»، آيه «۵۱» فرموده: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإنَّهُ مِنهُم: و هر كه از شما ايشان را دوست بدارد، او، خود از ايشان است».  


و در سوره «آل عمران» آيه «۲۸» فرموده: «و يحذركم الله نفسه - خدا شما را از خودش بيم مى دهد». و در همين آيه فرموده: «و من يفعل ذلك فليس من الله فى شئ - و كسى كه چنين كند در هيچ مامنى از خدا قرار ندارد». و در سوره «نساء» آيه «۱۴۴» فرموده: «اتريدون ان تجعلوا الله عليكم سلطانا مبينا»: آيا مى خواهيد براى خدا عليه خود حجتى واضح درست كنيد، (دست خدا را در عذاب به روى خود باز كنيد).
و در سوره «آل عمران»، آيه «۲۸» فرموده: «وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفسَهُ: خدا شما را از خودش بيم مى دهد». و در همين آيه فرموده: «وَ مَن يَفعَل ذَلِكَ فَلَيسَ مِنَ اللهِ فِى شَئ: و كسى كه چنين كند، در هيچ مأمنى از خدا قرار ندارد».  


و اگر در آيه مورد بحث فرمود: «و من يتولهم منكم فاولئك هم الظالمون» و نفرمود: «و من يتولهم منكم فانه منهم» براى اين است كه ممكن بود بعضى از همين مؤ منينى كه پدر و برادر كافر دارند خيال كنند معناى آيه اين است كه هر كس از شما پدر و برادر كافر خود را دوست بدارد خيلى مقصر نيست چون او خودش از خانواده ايشان است ، آنوقت آيه شريفه در تهديد، اثر جديدى ندارد كه مؤمنين را از دوستى ايشان باز بدارند.
و در سوره «نساء»، آيه «۱۴۴» فرموده: «أتُرِيدُونَ أن تَجعَلُوا اللهَ عَلَيكُم سُلطَاناً مُبِيناً»: آيا مى خواهيد براى خدا عليه خود حجتى واضح درست كنيد، (دست خدا را در عذاب به روى خود باز كنيد).


و بهر حال ، جمله «و من يتولهم منكم فاولئك هم الظالمون» از جهت اينكه جمله ايست اسمى و حرف لام هم بر سر خبرش درآمده ، و ضمير فصل در آن بكار رفته ، و همه اينها مفيد تاكيدند، لذا ظلم ايشان را بطور تحقيق و قطع اثبات نموده و مى رساند كه در ظلمشان پايدارند، بهمين جهت در بسيارى از آيات قرآن آمده كه: «ان الله لا يهدى القوم الظالمين» و در سوره مائده در آيه اى كه راجع به مساله مورد بحث است همين معنا را نيز اضافه كرده و فرموده: «و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لا يهدى القوم الظالمين».
و اگر در آيه مورد بحث فرمود: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»، و نفرمود: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإنَّهُ مِنهُم»، براى اين است كه: ممكن بود بعضى از همين مؤمنانى كه پدر و برادر كافر دارند، خيال كنند معناى آيه اين است كه هر كس از شما پدر و برادر كافر خود را دوست بدارد، خيلى مقصر نيست. چون او خودش از خانواده ايشان است. آن وقت آيه شريفه در تهديد، اثر جديدى ندارد كه مؤمنان را از دوستى ايشان باز بدارند.


پس نتيجه مى گيريم كه چنين كسانى از نعمت الهى محرومند، و هيچ يك از اعمال صالح و حسناتشان در جلب سعادت و رستگارى اثر ندارد.
و به هر حال، جملۀ «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُون»، از جهت اين كه جمله ای است اسمى و حرف «لام» هم بر سر خبرش در آمده، و ضمير فصل در آن به كار رفته، و همه اين ها مفيد تأكيدند، لذا ظلم ايشان را به طور تحقيق و قطع اثبات نموده و مى رساند كه در ظلمشان پايدارند. به همين جهت در بسيارى از آيات قرآن آمده كه: «إنَّ اللهَ لَا يَهدِى القَومَ الظَّالِمِينَ»، و در سوره «مائده»، در آيه اى كه راجع به مسأله مورد بحث است، همين معنا را نيز اضافه كرده و فرموده: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإنَّهُ مِنهُم إنَّ اللهَ لَا يَهدِى القَومَ الظَّالِمِينَ».


«'''قُلْ إِن كانَ ءَابَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكمْ وَ إِخْوَانُكُمْ ...'''»:
پس نتيجه مى گيريم كه: چنين كسانى از نعمت الهى محرومند، و هيچ يك از اعمال صالح و حسناتشان در جلب سعادت و رستگارى اثر ندارد.


آيه قبلى خطاب به مؤ منين بود و اين آيه خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، و اين اشاره است به اعراض از مؤ منين مورد بحث در آيه قبلى ، و اينكه خداى تعالى از دلهاى آنان خبردار است، و مى داند كه دلهايشان آنچنان مشغول است كه نهى او سبب نمى شود از دوستى پدران و برادران كافر خود دست بردارند، و در دلهايشان ايجاد داعى نمى كند بر اينكه بعدها گوش بفرمان خدا شوند، و بخاطر امر خدا با كفار هر چند پدران و برادرانشان باشند بجنگند.
«'''قُلْ إِن كانَ آبَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكمْ وَ إِخْوَانُكُمْ ...'''»:
 
آيه قبلى خطاب به مؤمنان بود و اين آيه، خطاب به رسول خدا «صلى الله عليه و آله» است، و اين اشاره است به اعراض از مؤ منين مورد بحث در آيه قبلى ، و اينكه خداى تعالى از دلهاى آنان خبردار است، و مى داند كه دلهايشان آنچنان مشغول است كه نهى او سبب نمى شود از دوستى پدران و برادران كافر خود دست بردارند، و در دلهايشان ايجاد داعى نمى كند بر اينكه بعدها گوش بفرمان خدا شوند، و بخاطر امر خدا با كفار هر چند پدران و برادرانشان باشند بجنگند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۷۶ </center>
و مانع ايشان از اين كار محبتى است كه بغير خدا و رسول و جهاد در راه خدا دارند، لذا خداى تعالى در اين آيه اصول لذاتى كه علاقه نفوس را به خود جلب مى كند برمى شمارد، و آن اصول عبارتست از پدران، برادران ، همسران و قوم و قبيله ، و اينها كسانى هستند كه طبيعت جامعه به قرابت نسبى نزديك و يا دور و يا قرابت سببى در بينشان رابطه برقرار كرده ، و جمعشان مى كند. و اموالى كه بدست آورده و جمع كرده اند و تجارتى كه از كساديش هراسناك مى شوند، و منزلهائى كه خوش آيندشان است ، و اينها اصول ديگرى است كه قوام جامعه در رتبه دوم بر آنهاست.
و مانع ايشان از اين كار محبتى است كه بغير خدا و رسول و جهاد در راه خدا دارند، لذا خداى تعالى در اين آيه اصول لذاتى كه علاقه نفوس را به خود جلب مى كند برمى شمارد، و آن اصول عبارتست از پدران، برادران ، همسران و قوم و قبيله ، و اينها كسانى هستند كه طبيعت جامعه به قرابت نسبى نزديك و يا دور و يا قرابت سببى در بينشان رابطه برقرار كرده ، و جمعشان مى كند. و اموالى كه بدست آورده و جمع كرده اند و تجارتى كه از كساديش هراسناك مى شوند، و منزلهائى كه خوش آيندشان است ، و اينها اصول ديگرى است كه قوام جامعه در رتبه دوم بر آنهاست.
۱۶٬۹۹۹

ویرایش