۱۶٬۸۷۵
ویرایش
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
==وجوه دیگر در معنای استثنای در آیه== | ==وجوه دیگر در معنای استثنای در آیه== | ||
البته اين يكى از وجوهى است كه در معناى استثناى مذكور ذكر كرده اند و وجوه ديگرى نيز هست كه صاحب مجمع | البته اين يكى از وجوهى است كه در معناى استثناى مذكور ذكر كرده اند و وجوه ديگرى نيز هست كه صاحب مجمع البيان، آن را تا ده وجه شمرده است، و اينك ما نيز آن ها را نقل نموده، اگر اشكالى دارد، بيان مى كنيم: | ||
وجه | * وجه اول، همان وجهى است كه ما ذكر كرديم. | ||
۲ - | * ۲ - اين كه: | ||
و | استثناء مزبور، مربوط به زيادى عذاب اهل آتش و زيادى نعمت بهشتيان است، و معنايش اين است كه: مگر آن كه خداوند بخواهد عذاب دوزخيان را از اين بيشتر و نعمت بهشتيان را از اين زيادتر كند. | ||
از | و نظير اين تعبير در ميان مردم وجود دارد. مثلا يكى به ديگرى مى گويد: «من از شما هزار تومان، الّا آن دو هزار تومانى كه فلان روز به تو قرض دادم، طلب دارم». زيرا مى بينيم با اين كه دو هزار تومان بيشتر از هزار تومان است و نمى شود از هزار تومان، دو هزار تومان را استثناء كرد، مع ذلك در اين گونه تعبيرات استثناء مى كنند. | ||
اين وجه در صورتى تمام است كه آيه شريفه | از اين جا مى فهميم كه كلمۀ «إلّا» به معناى «سوى» است. يعنى من از شما هزار تومان، سواى آن دو هزار تومان طلب دارم، و در آيه مورد بحث، معناى آن اين است كه: اين سواى آن چيزی است كه خداى تو بخواهد، همچنان كه گفته مى شود: با ما مردى نبود، إلّا زيد، يعنى سواى زيد. | ||
اين وجه در صورتى تمام است كه آيه شريفه: «مَادَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرض»، دوام و ابديت را افاده نكند و گرنه اگر همان طور كه ما گفتيم و خلاف آن را ثابت كرديم بوده باشد، وجه مذكور صحيح نخواهد بود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۹ </center> | ||
۳ - | * ۳ - اين كه: | ||
استثناء مربوط است به توقّف ايشان در محشر. زيرا در آن حال، نه در دوزخ اند و نه در بهشت، همچنان كه در مدّت توقّف در برزخ هم، كه عالَمى است ميان مرگ و زندگى، نه در دوزخ قرار دارند و نه در بهشت، و اگر خداوند اين استثناء را نمى آورد، هر كه آيه را مى شنيد، خيال مى كرد از حين نزول آيه و يا از حين مردن تا ابد، در دوزخ و يا بهشت خواهد بود، و اين استثناء را آورده تا برزخ و محشر را استثناء كرده باشد. | |||
حال اگر كسى اشكال كند و بگويد: لازمۀ اين حرف، اين است كه خداوند، ماقبل از ورود به دوزخ را از مابعد آن استثناء كرده باشد؟ | |||
جواب گوييم: در صورتى كه اين استثناء و اخبار به آن قبل از دخول در آتش باشد - همچنان كه هست - هيچ مانعى ندارد. | |||
اشكال اين وجه، اين است كه: در الفاظ آيه شريفه، دليلى بر آن نيست. علاوه بر اين كه بر حسب ظاهر مبنى بر اين است كه منظور از سعادت و شقاوت در جملۀ «فَمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ»، سعادت و شقاوت جبرى باشد، نه كسبى و اختيارى، و ما قبلا گفتيم كه چنين معنايى را افاده نمى كند. | |||
* ۴ - اين كه: | |||
استثناء اولى، از آن جایى كه متصل است به جملۀ «لَهُم فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»، تقديرش چنين مى شود: «مگر آنچه كه خدا بخواهد از انواع عذاب هایى كه از اين دو نوع بيرونند»، و هيچ ارتباطى به خلود در آتش ندارد، و استثناء دومى كه مربوط به اهل بهشت است، متّصل است به جمله اى كه در تقدير است و جملۀ «عَطَاءً غَيرَ مَجذُوذ» بر آن دلالت دارد و كأنّه گفته: بهشتيان را در بهشت، نعمت ها است، به غير آن نعمت هاى ديگرى كه اگر خدا بخواهد ارزانى مى دارد. | |||
اين وجه نيز مخدوش است | اين وجه نيز مخدوش است. زيرا بدون هيچ دليلى، وحدت و سياق را بر هم مى زند. علاوه بر اين كه مستلزم آن است كه كلمۀ «إلّا» در آيه اول، به معناى «سواى» گرفته شود، و در آيه دوم به معناى «استثناء». | ||
از اين هم كه | از اين هم كه بگذريم، قرينه اى در كلام وجود ندارد كه دلالت كند بر اين كه «إلّا» ى اولى، متعلق است به جمله: «لَهُم فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»، و اين كه مراد از جمله: «عَطَاءً غَيرَ مَجذُوذ»، آن معنايى است كه گفته شد، بلكه اين جمله دلالت دارد بر دوام عطاء، نه بر تمامى عطاها و يا بعضى از آن. | ||
تازه از اين هم كه | تازه از اين هم كه بگذريم، استثناء بعضى از انواع نعيم و اظهار اين معنا براى شنونده چه فايده اى دارد، با اين كه مقام، مقام تطميع و بشارت و دعوت و ترغيب است، و به همين جهت بايد گفت اين وجه، سخيف ترين وجوه است. | ||
۵ - | * ۵ - اين كه: | ||
كلمۀ «إلّا»، به معناى «واو» است. زيرا اگر به اين معنا نباشد، كلام متناقض مى شود، و معناى جمله چنين است: «ايشان در بهشت به سر مى برند، تا مدتى كه آسمان ها و زمين دوام دارند و تا مدت بيشترى كه خدا بخواهد». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۰ </center> | ||
اشكال اين | اشكال اين وجه، اين است كه: به معناى «واو» بودن كلمۀ «إلّا» ثابت نشده، و اگر از ميان علماى نحو، فرّاء چنين حرفى را زده، ديگران، همۀ گفتار او را تضعيف كرده اند. علاوه بر اين كه تماميّت اين وجه، مبنى بر اين است كه تحديد و تقدير قبل از استثناء دوام را نرساند و حال آن كه مى رساند، همان طور كه از نظر خواننده گذشت. | ||
۶ - | * ۶ - اين كه: | ||
منظور از «الَّذِينَ شَقُوا»، هر دوزخيى است كه اهل توحيد باشد. يعنى كسانى كه به ايمان و طاعتشان، معاصى را ضميمه كردند كه باعث دخول آن ها در آتش مى شود. | |||
خداى سبحان، در اين آيه خبر مى دهد كه چنين كسانى معاقب در آتش اند، مگر آن كه خدا بخواهد از آتش بيرونشان نموده و آن ها را به بهشت ببرد، و ثواب ايمان و اطاعتشان را بدهد. | |||
و آن ايّامى را كه در جهنم | و اما استثناء در آيه دومى، آن نيز استثناء از خلود ايشان است. زيرا وقتى بنا شد كه چنين افرادى از آتش نجات يافته و به بهشت بروند و در آن جا خالد باشند، بايد قرآن كريم از اين معنا هم خبر دهد، و آن ايّامى را كه در جهنم معذّب اند، از خلود در بهشت استثناء مى كند. پس گويا در آيه دومى فرموده: ايشان در بهشت جاودانند، مگر آن مدتى را كه خدا بخواهد در جهنم معذب باشند. | ||
صاحبان اين | صاحبان اين وجه، اضافه كرده اند كه: | ||
اشكال اين | بنابر اين وجه، مقصود از «الَّذِينَ شَقُوا»، عينا همان «الَّذِينَ سُعِدُوا» هستند، و اگر يك طايفه را هم به وصف شقاوت توصيف فرموده و هم به وصف سعادت، درست بوده. زيرا همين يك طايفه، وقتى داخل دوزخ مى شوند و عذاب مى بينند، در آن حال اهل شقاوت اند، و چون داخل بهشت شوند و در آن جايگزين گردند، اهل سعادت اند. آنگاه اين گفتار را، به ابن عباس و جابر بن عبداللّه و ابى سعيد خدرى، كه همه از صحابه اند و نيز به جمعى از تابعين، نسبت داده اند. | ||
اشكال اين وجه، اين است كه: با سياق آيه سازگار نيست. زيرا خداى تعالى، بعد از آن كه درباره صفت روز قيامت فرمود: «روزى است كه همه مردم يك جا جمع مى شوند»، اهل جمع را به دو قسمت تقسيم كرد. يكى شقى و يكى سعيد، و بسيار روشن است كه جملۀ «فَأمَّا الَّذِينَ شَقُوا...»، و جملۀ «وَ أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا»، كه هر دو به كلمۀ «أمّا» ى تفصيلى ابتداء شده اند، مى خواهند همان اعمال شقى و سعيد را تفصيل دهند، و لازمۀ اين معنا، اين است كه: مقصود از «الَّذِينَ شَقُوا»، تمامى اهل آتش باشند. نه يك طايفه مخصوص از ايشان، و همچنين مقصود از «الَّذِينَ سُعِدُوا»، همگى اهل بهشت باشند، نه خصوص آن عدّه اى كه از آتش نجات يافته و داخل بهشت شده اند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۱ </center> | ||
مگر آن كه كسى بگويد منظور از همان اجمال هم كه فرموده : | مگر آن كه كسى بگويد: منظور از همان اجمال هم كه فرموده: «فمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ»، همان طايفه مخصوصى از بهشتيان و دوزخيان است، همچنان كه منظور از تفصيل، يعنى «الَّذِينَ شَقُوا - الَّذِينَ سُعِدُوا»، طايفه مخصوصى است. | ||
و معنايش اين است كه پاره اى از اهل جمع هم | و معنايش اين است كه: پاره اى از اهل جمع هم شقی اند و هم سعيد، و ايشان آن كسانى هستند كه بايد داخل آتش شوند و در آن جا به طور جاودانه بمانند، مگر آن كه خدا بخواهد و بيرونشان آورده، به بهشت ببرد و بدين وسيله سعادتمند شوند و تا زمين و آسمان پابرجا است، جاودانه در بهشت بمانند، مگر همان مدتى كه در جهنّم جزو اشقياء بودند و هنوز داخل بهشت نشده بودند. | ||
اگر | اگر اين طور توجيه كنيم، آن اشكال كه به جملۀ «أمَّا الَّذِينَ شَقُوا» و «أمّا الَّذِينَ سُعِدُوا» وارد مى شد، نسبت به آن بر طرف مى شود، وليكن متوجه جملۀ «فَمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ» شده، مى گوييم: | ||
اين معنايى كه براى اين جمله كرديد، با سياق آيه سازگار نيست | اين معنايى كه براى اين جمله كرديد، با سياق آيه سازگار نيست. زيرا ظاهر سياق حكايت مى كند كه جملۀ مذكور، در وصف تمامى اهل محشر است، نه طايفه مخصوصى از ايشان. زيرا سياق آيه چنين است كه نخست اهل جمع را به طور اجمال به دو قسم «سعيد» و «شقى» تقسيم نموده، به صورت دو موضوع كه هر يك موضوع حكمى جداگانه اند، درآورده و حكم هر يك را به دوام آسمان ها و زمين تحديد نموده و در آخر براى هر يك استثنايى آورده است. | ||
و اگر مقصود يك طايفه معيّنى مى | و اگر مقصود يك طايفه معيّنى مى بود، اين تقسيم اجمالى و بيان تفصيلى و مخصوصا آن استثناء هيچ فايده اى نداشت، جز اين كه باعث اشتباه شنونده و سرگيجه او شود و نظم كلام را دچار تعقيد و ناهموارى كند. | ||
ممكن هم هست همين وجه ششم را طورى بيان كنيم كه هم استثناء معنا شود، و هم عموميت مستفاد از سياق محفوظ بماند، به | ممكن هم هست همين وجه ششم را طورى بيان كنيم كه هم استثناء معنا شود، و هم عموميت مستفاد از سياق محفوظ بماند، به اين كه بگوييم: مراد از جملۀ «فَمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعیيدٌ»، تقسيم عموم اهل جمع به دو طايفه شقى و سعيد است. | ||
و منظور از | و منظور از جملۀ «أمَّا الَّذِينَ شَقُوا»، عموم اهل آتش و منظور از «أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا»، عموم اهل بهشت است، و اما استثناء در هر دوى آن ها، مخصوص حال گنهكاران اهل توحيد است، كه خداوند، هم در دوزخشان مى برد و هم بيرون آورده، داخل بهشتشان مى كند. و بنابراين توجيه، تمامى اشكالاتى كه بر وجه ششم وارد مى شد، برطرف مى شود. | ||
۷ - | * ۷ - اين كه: | ||
اگر مستثناء را معلق كرد به مشيّت خدا، منظور اين است كه خلود اهل عذاب و اهل بهشت را تأكيد كند و بيرون شدن هر طايفه را از آنچه كه در آنند، بعيد جلوه دهد و خلاصه بفهماند كه خداوند نمى خواهد مگر خلود ايشان را. پس در حقيقت يك امر نشدنى را به يك امر نشدنى ديگر معلق كرده است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۲ </center> | ||
اين وجه با وجه اوّل در اين ادعا كه استثناء در هر دو آيه مربوط به نقض | اين وجه با وجه اوّل در اين ادعا كه استثناء در هر دو آيه مربوط به نقض خلود نيست، شركت دارد، با اين تفاوت كه وجه اول، تنها ادعا مى كرد كه منظور از استثناء، بيان اطلاق قدرت الهى است، ولى اين وجه اختصاص دارد به بيان اين ادعا كه استثناء براى اين است كه خلود به هيچ سببى از اسباب نقض نمى شود، مگر اين كه خدا بخواهد، و خدا هرگز چنين چيزى نمى خواهد. | ||
و همين معنا، دليل ضعف اين وجه است. زيرا هيچ دليلى بر اين دعوى نيست و به فرضى هم كه در آيه دومى، جملۀ «عَطَاءً غَيرَ مَجذُوذ»، چنين دلالتى داشته باشد، در آيه اولى جملۀ «إنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيد»، هيچ گونه دلالت و بلكه إشعارى بر اين معنا ندارد، همچنان كه از ظاهرش برمى آيد. | |||
* ۸ - اين كه: | |||
و اما اشكال اين قول: ظاهر | مقصود از اين استثناء، آن قطعه زمانى است كه بعضى از اين دو طايفه (اهل دوزخ و بهشت)، زودتر از بعضى ديگر داخل شده اند. چون قرآن كريم درباره اين دو طايفه فرموده بود: دسته دسته وارد مى شوند. درباره اهل جهنّم فرموده است: «وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إلَى جَهَنَّمَ زُمَراً»، و درباره اهل بهشت فرموده است: «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوا إلَى الجَنَّةِ زُمَراً». | ||
و معلوم است كه وقتى يك گروه زودتر از گروه ديگر وارد شوند، زمان اقامت گروه ها متفاوت خواهد شد و همين تفاوت زمانى است كه خداوند با استثناء «إلّا مَا شَاءَ رَبُّك»، بدان اشاره نموده است - اين وجه را از سلام بن مستنير بصرى نقل كرده اند. | |||
و اما اشكال اين قول: ظاهر جملۀ «فَفِى النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاواتُ وَ الأرضُ»، و همچنين ظاهر جملۀ «فَفِى الجَنَّةِ خَالِدِينَ»، اين است كه وصف مذكور، ناظر است به انتهاى مدت اقامت در بهشت و دوزخ، نه به ابتداى آن. | |||
علاوه بر | علاوه بر اين كه مبدا استقرار در آتش و يا بهشت، به هر حال روز قيامت است، و صرف اين كه در آن روز، عده اى بعد از عده اى ديگر وارد مى شوند، و در نتيجه تفاوت زمانى پيدا مى شود، مضر به اين جهت نيست. | ||
۹ - | * ۹ - اين كه: | ||
صاحب مجمع | معناى خلود در آتش، اين است كه: كفار تا مدتى كه در قبور هستند، معذب اند. يعنى تا زمانى كه آسمان ها و زمين، به حال خود و بر جاى خود برقرار باشند و اما در روز قيامت، كه آسمان ها و زمين از بين مى روند، عذاب ايشان هم تمام مى شود. چون ديگر قبرى در كار نيست و همه براى حساب محشور مى شوند. و اين كه فرموده: «إلّا مَا شَاءَ رَبُّك»، به منظور همين است كه وضع قيامت را استثناء كند. | ||
صاحب مجمع البيان، اين وجه را، از تفسير شيخ ابى جعفر طوسى، و او، از تفاسير جمعى از علماى اماميّه نقل كرده است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۳ </center> | ||
و اين | و اين وجه، هر چند با وجه دوم از نظر بيان مختلف است، وليكن از اين جهت كه كلمۀ «إلّا» را به معناى «سوى» گرفته، با وجه دوم شركت داشته و همان اشكال كه در وجه دوم ايراد شده است، بر اين نيز وارد است. | ||
* ۱۰ - اين كه: | |||
منظور از جمله «الا ما شاء ربك» اين است كه خداوند از ايشان درگذرد و داخل آتششان نكند. پس استثناء مربوط به ضميرى است كه به جمله «الذين شقوا» بر مى گردد، و تقديرش اين است: | |||
كسانى كه شقاوتمند شدند در آتش خواهند بود مگر آن كس كه خدايت بخواهد. و ظاهرا قائل به اين وجه همين حرف را در ناحيه استثناى بعدى مربوط به اهل بهشت مى زند و مى گويد معناى و «اما الذين سعدوا - تا جمله - الا ما شاء ربك» اين است كه سعداء در بهشت جاويدانند، مگر آن عدّه از اهل توحيد كه مرتكب فسق شده اند كه مدتى در آتش معذب شده سپس بيرون آمده داخل بهشت مى شوند. اين وجه را به ابى مجلز نسبت داده اند. | كسانى كه شقاوتمند شدند در آتش خواهند بود مگر آن كس كه خدايت بخواهد. و ظاهرا قائل به اين وجه همين حرف را در ناحيه استثناى بعدى مربوط به اهل بهشت مى زند و مى گويد معناى و «اما الذين سعدوا - تا جمله - الا ما شاء ربك» اين است كه سعداء در بهشت جاويدانند، مگر آن عدّه از اهل توحيد كه مرتكب فسق شده اند كه مدتى در آتش معذب شده سپس بيرون آمده داخل بهشت مى شوند. اين وجه را به ابى مجلز نسبت داده اند. |
ویرایش