گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
==سه نكته درباره شخصيت يعقوب «ع»، سجده براى يوسف «ع» ==
==سه نكته درباره شخصيت يعقوب «ع»، سجده براى يوسف «ع» ==


دقت در آنچه گذشت چند نكته را دست مى دهد:
دقت در آنچه گذشت، چند نكته را دست مى دهد:
يكى اينكه ، يعقوب هم مانند يوسف از مخلصين بوده ، و خدا وى را نيز تاءويل احاديث آموخته ، به دليل اينكه در اين آيه يعقوب خبر مى دهد به يوسف كه سرانجام كار تو چيست ، و خوابت چه تاءويل ى دارد، و قطعا آنچه گفته از باب گمان و تخمين نبوده بلكه به تعليم خدايى بوده است.


علاوه ، در آنجا كه به حكايت قرآن فرزندان خود را نصيحت كرده چنين فرموده : «'''يا بنى لا تدخلوا من باب واحد و ادخلوا من ابواب متفرقه ...'''» و دنبالش خداى تعالى در حقش فرموده : «'''و انه لذو علم لما علّمناه ولكن اكثر الناس لا يعلمون - و او به خاطر اينكه ما تعليمش ‍ كرده بوديم صاحب علمى بود و ليكن بيشتر مردم نمى دانند'''».
يكى اين كه: يعقوب هم مانند يوسف، از مُخلَصين بوده، و خدا وى را نيز تأويل احاديث آموخته، به دليل اين كه در اين آيه يعقوب خبر مى دهد به يوسف كه سرانجام كار تو چيست، و خوابت چه تأويلى دارد، و قطعا آنچه گفته، از باب گمان و تخمين نبوده، بلكه به تعليم خدايى بوده است.


دليل ديگر اين مدعى اين است كه يوسف - به حكايت قرآن - بعد از آنكه به رفقاى زندانيش فرمود: «لا ياتيكما طعام ترزقانه الا نباتكما بتأويله قبل ان ياتيكما ذلكما ممّا علّمنى ربى» اين تعليم الهى را چنين تعليل كرده: «انى تركت مله قوم لا يؤ منون باللّه و هم بالاخرة هم كافرون و اتبعت مله آبائى ابراهيم و اسحق و يعقوب ما كان لنا ان نشرك باللّه من شى ء...» و در آن چنين فهمانيد كه اگر من تاءويل هر چيز را مى دانم براى اين است كه «'''مخلص '''» - به فتح لام - براى خدايم ، و اگر براى خدا مخلصم اين صفت را بدان سبب دارم كه پيرو پدرانى چون ابراهيم و اسحاق و يعقوبم كه پيغمبرانى نقى الوجود و سليم القلب بودند، وجودشان پاك و دلهايشان به تمام معنا سالم از شرك بود. و چون همين علّت كه باعث شد وى داراى علم به تاءويل احاديث باشد در پدرانش نيز بوده اشتراك در علّت ما را ناگزير مى سازد كه بگوييم پدران بزرگوارش ، ابراهيم و اسحاق و يعقوب نيز مخلص بودند، و علم به تاءويل احاديث را داشتند.
علاوه، در آن جا كه به حكايت قرآن، فرزندان خود را نصيحت كرده، چنين فرموده: «يَا بُنَىَّ لَا تَدخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادخُلُوا مِن أبوَابٍ مُتِفَرِّقَة...»، و دنبالش خداى تعالى در حقش فرموده: «وَ إنَّهُ لَذُو عِلمٍ لِمَا عَلَّمنَاهُ وَلَكِنَّ أكثَرَ النَّاسِ لَا يَعلَمُونَ: و او به خاطر اين كه ما تعليمش كرده بوديم، صاحب علمى بود، وليكن بيشتر مردم نمى دانند».
 
دليل ديگر اين مدعا، اين است كه: يوسف - به حكايت قرآن - بعد از آن كه به رفقاى زندانی اش فرمود:  
 
«لَا يَأتِيكُمَا طَعَامٌ تُرزَقَانِهِ إلَّا نَبّأتُكُمَا بِتَأوِيلِهِ قَبلَ أن يَأتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِى رَبِّى»، اين تعليم الهى را چنين تعليل كرده: «إنِّى تَرَكتُ مِلَّةَ قَومٍ لَا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم كَافِرُونَ وَ اتَّبَعتُ مِلَّةَ آبَائِى إبرَاهِيمَ وَ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أن نَشرِكَ بِاللّهِ مِن شَئٍ...».
 
و در آن چنين فهمانيد كه اگر من تأويل هر چيز را مى دانم، براى اين است كه «مُخلَص» - به فتح لام - براى خدايم، و اگر براى خدا مُخلَصم، اين صفت را بدان سبب دارم كه پيرو پدرانى، چون ابراهيم و اسحاق و يعقوبم، كه پيغمبرانى نقى الوجود و سليم القلب بودند. وجودشان پاك و دل هايشان به تمام معنا سالم از شرك بود.  
 
و چون همين علّت كه باعث شد وى داراى علم به تأويل احاديث باشد، در پدرانش نيز بوده، اشتراك در علّت ما را ناگزير مى سازد كه بگوييم: پدران بزرگوارش، ابراهيم و اسحاق و يعقوب نيز مُخلَص بودند، و علم به تأويل احاديث را داشتند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۱۳ </center>
آيه شريفه «'''و اذكر عبادنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولى الايدى و الابصار انا اخلصناهم بخالصه ذكرى الدار'''» نيز مؤ يّد اين مدعى است ، چون اين معنا را دست مى دهد كه مساءله علم به تاءويل احاديث از نتايج و فروع اخلاص براى خداى سبحان است .
آيه شريفه «وَ اذكُر عِبَادَنَا إبرَاهِيمَ وَ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ أُولِى الأيدِى وَ الأبصَار * إنَّا أخلَصنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكرَى الدَّار» نيز، مؤيّد اين مدعى است. چون اين معنا را دست مى دهد كه مسأله علم به تأويل احاديث از نتايج و فروع اخلاص براى خداى سبحان است.
<span id='link76'><span>
<span id='link76'><span>
==يعقوب «ع» و فرزندانش، در حقيقت به خدا سجده كرده اند ==
==يعقوب «ع» و فرزندانش، در حقيقت به خدا سجده كرده اند ==
دوم اينكه ، آنچه كه يعقوب (عليه السلام ) خبر داد درست مطابق با روياى يوسف بود، براى اين كه سجده كردن ايشان براى يوسف با اينكه يكى از آنان خود يعقوب (عليه السلام ) است كه از مخلصين است و جز براى خداى واحد سجده نمى كند خود كاشف از اين است كه ايشان در برابر يوسف ، خدا را سجده كرده اند نه اينكه يوسف را سجده كرده باشند، و در حقيقت يوسف را نظير كعبه قبله خود قرار داده اند.  
دوم اينكه ، آنچه كه يعقوب (عليه السلام ) خبر داد درست مطابق با روياى يوسف بود، براى اين كه سجده كردن ايشان براى يوسف با اينكه يكى از آنان خود يعقوب (عليه السلام ) است كه از مخلصين است و جز براى خداى واحد سجده نمى كند خود كاشف از اين است كه ايشان در برابر يوسف ، خدا را سجده كرده اند نه اينكه يوسف را سجده كرده باشند، و در حقيقت يوسف را نظير كعبه قبله خود قرار داده اند.  
۱۶٬۲۸۸

ویرایش