گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
بعضى اشكال كرده اند كه:  
بعضى اشكال كرده اند كه:  


اراده و مشيّت، به امر عدمى (نپرستيدن) تعلق نمى گيرد و معنا ندارد كه مشيّت، به عدم پرستيدن تعلق گيرد. لذا بايد يك امر وجودى براى مشيّت در تقدير بگيريم كه آن امر وجودى، ملازم با نپرستيدن باشد. مثلا بگوييم: اگر خدا مى خواست كه ما موحد باشيم و يا اين كه تنها او را بپرستيم، غير او را نمى پرستيديم، و استدلال كرده اند به حديث: «مَا شَاءَ اللهُ كَانَ وَ مَا لَم يَشَأ لَم يَكُن: آنچه خدا بخواهد، شدنى است و آنچه نخواهد، شدنى نيست». زيرا در اين حديث، عدم وجود را معلق بر عدم مشيّت كرده، نه بر مشيّت.
اراده و مشيّت، به امر عدمى (نپرستيدن) تعلق نمى گيرد و معنا ندارد كه مشيّت، به عدم پرستيدن تعلق گيرد. لذا بايد يك امر وجودى براى مشيّت در تقدير بگيريم كه آن امر وجودى، ملازم با نپرستيدن باشد.  
 
مثلا بگوييم: اگر خدا مى خواست كه ما موحد باشيم و يا اين كه تنها او را بپرستيم، غير او را نمى پرستيديم، و استدلال كرده اند به حديث: «مَا شَاءَ اللهُ كَانَ وَ مَا لَم يَشَأ لَم يَكُن: آنچه خدا بخواهد، شدنى است و آنچه نخواهد، شدنى نيست». زيرا در اين حديث، عدم وجود را معلق بر عدم مشيّت كرده، نه بر مشيّت.


ليكن اين اشكال وارد نيست، هر چند اصل حرف، در جاى خود صحيح است، ولى عنايات لفظى و مجازات كلام، دائر مدار حقايق كونى و نظريات فلسفى نيست.  
ليكن اين اشكال وارد نيست، هر چند اصل حرف، در جاى خود صحيح است، ولى عنايات لفظى و مجازات كلام، دائر مدار حقايق كونى و نظريات فلسفى نيست.  


آرى سطح افكار عموم مردم كه بت پرستان هم از همان ها بودند و افكار عالى ترى نداشتند، همان طور كه ترتب امور وجودى را بر مشيّت جایز مى دانند، ترتب امور عدمى را نيز بر مشيّت جايز و ممكن مى شمارند. كلام رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هم، بر اين عنايات لفظى جارى شده، همچنان كه در كلام ديگرش، خطاب به خداى تعالى عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إن شِئتَ أن لَا ُتعبَد، لَم تُعبَد: پروردگارا! اگر بخواهى پرستش نشوى، تو را پرستش نمى كنند».
آرى سطح افكار عموم مردم كه بت پرستان هم از همان ها بودند و افكار عالى ترى نداشتند، همان طور كه ترتب امور وجودى را بر مشيّت جایز مى دانند، ترتب امور عدمى را نيز بر مشيّت جايز و ممكن مى شمارند. كلام رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هم، بر اين عنايات لفظى جارى شده، همچنان كه در كلام ديگرش، خطاب به خداى تعالى عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إن شِئتَ أن لَا تُعبَد، لَم تُعبَد: پروردگارا! اگر بخواهى پرستش نشوى، تو را پرستش نمى كنند».




۱۶٬۹۰۷

ویرایش