گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۲: خط ۵۲:
مؤلف: ما قبلا هم گفتيم كه آنچه از سياق به دست مى آيد، با همه اين نقل ها مخالف است.
مؤلف: ما قبلا هم گفتيم كه آنچه از سياق به دست مى آيد، با همه اين نقل ها مخالف است.


==رواياتى در ذيل آيه «اتى امر الله فلا تستعجلوه»==
==رواياتى در ذيل آيه: «أتَى أمرُ اللهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ»==


و در تفسير عياشى از هشام بن سالم از بعضى از اصحاب ما از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : از آن جناب از معناى آيه «'''اتى امر الله فلا تستعجلوه '''» پرسيدم ، فرمود: وقتى خدا از امرى به پيامبرش ‍ خبر مى دهد كه واقع خواهد شد، شما ديگر عجله مكنيد تا وقتش فرا رسد. و فرمود: وقتى خدا از چيزى خبر ميدهد (و مى فرمايد) گويا آن را آمده حساب مى كند، و لذا در اين آيه مى فرمايد: «'''امر خدا آمد در آن عجله مكنيد'''».
و در تفسير عياشى، از هشام بن سالم، از بعضى از اصحاب ما، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى آيه «أتَى أمرُ اللهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ» پرسيدم.  


مؤلف : گويا مى خواهد اشاره به اين كند كه تعبير به ماضى براى تحقق وقوع و حتميت آن است .  
فرمود: وقتى خدا از امرى به پيامبرش خبر مى دهد كه واقع خواهد شد، شما ديگر عجله مكنيد تا وقتش فرا رسد. و فرمود: وقتى خدا از چيزى خبر می دهد (و مى فرمايد)، گويا آن را آمده حساب مى كند، و لذا در اين آيه مى فرمايد: «امر خدا آمد، در آن عجله مكنيد».


و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت وقتى «'''اتى امر الله '''» نازل شد اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مضطرب شدند تا جمله «'''فلا تستعجلوه '''» آمد آرام گشتند.
مؤلف: گويا مى خواهد اشاره به اين كند كه تعبير به ماضى، براى تحقق وقوع و حتميت آن است.  


و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر از ابن جريح روايت كرده اند كه گفت : وقتى آيه «اتى امر الله فلا تستعجلوه» نازل شد مردانى از منافقين به يكديگر گفتند: اين مرد مى پندارد كه امر خدا آمد، پس پاره اى از كارها را كه مى كرديد نكنيد تا ببينيم آن امر چيست و وقتى ديدند چيزى نازل نشد و عذابى نيامد گفتند پس براى هميشه خاطرتان جمع باشد كه عذابى در كار نيست . سپس اين آيه نازل شد: «اقترب للناس حسابهم ...»، گفتند: اين مرد همان پندار قبليش را از سر گرفته و چون ديدند عذابى نيامد، گفتند ديگر مطمئن باشيد كه عذابى نخواهد آمد، آنگاه آيه «و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة محدودة...» نازل شد.
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: وقتى «أتَى أمرُ الله» نازل شد، اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مضطرب شدند، تا جمله «فَلَا تَستَعجِلُوهُ» آمد، آرام گشتند.


مؤلف : اين روايت دلالت مى كند بر اينكه قبل از هجرت هم در ميان مسلمانان عده اى منافق بوده اند همچنان كه روايت ديگرى نيز شاهد اين معنا است.
و نيز، در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر، از ابن جريح روايت كرده اند كه گفت: وقتى آيه «أتَى أمرُ اللهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ» نازل شد، مردانى از منافقان به يكديگر گفتند: اين مرد مى پندارد كه امر خدا آمد، پس پاره اى از كارها را كه مى كرديد، نكنيد تا ببينيم آن امر چيست و وقتى ديدند چيزى نازل نشد و عذابى نيامد، گفتند: پس براى هميشه خاطرتان جمع باشد كه عذابى در كار نيست.  


و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) از عقبة ابن عامر روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: قبل از آمدن قيامت ابر سياهى از طرف مغرب مانند سپر به شما روى مى آورد و در آسمان بطور دائم بالارود تا تمامى صفحه آسمان را بپوشاند آنگاه منادى ندا مى كند:
سپس اين آيه نازل شد: «اقتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُم...». گفتند: اين مرد، همان پندار قبلی اش را از سر گرفته، و چون ديدند عذابى نيامد، گفتند: ديگر مطمئن باشيد كه عذابى نخواهد آمد. آنگاه آيه «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودُة...» نازل شد.


يا ايها الناس ! مردم به يكديگر متوجه مى شوند كه من چنين صدايى شنيدم ، شما هم شنيديد؟ بعضى مى گويند آرى شنيدم ، بعضى ديگر شك مى كنند تا آنكه بار ديگر منادى ندا مى كند: يا ايها الناس ! باز از يكديگر مى پرسند، آيا چنين صدايى شنيديد؟ مى گويند: آرى ، آنگاه ندا مى رسد: «ايها الناس اتى امر الله فلا تستعجلوه».
مؤلف: اين روايت دلالت مى كند بر اين كه قبل از هجرت هم در ميان مسلمانان، عده اى منافق بوده اند، همچنان كه روايت ديگرى نيز شاهد اين معنا است.


رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اضافه كردند پس به آن خدايى كه جانم به دست او است اين قدر مهلت نمى دهد كه دو نفر بزاز كه پارچه را باز كرده اند، تا كنند و يا مردى كه حوض را پر مى كند، از آن به كسى يا حيوانى آب دهد، و يا مردى كه شتر خود را مى دوشد، از شيرش ‍ بياشامد و يا هر كس ديگر كه سرگرم كار خويش است از كار دست بكشد.
و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، از عقبة ابن عامر روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: قبل از آمدن قيامت، ابر سياهى از طرف مغرب، مانند سپر به شما روى مى آورد و در آسمان به طور دائم بالا رود تا تمامى صفحه آسمان را بپوشاند. آنگاه منادى ندا مى كند: يا ايّها الناس!
 
مردم به يكديگر متوجه مى شوند كه من چنين صدايى شنيدم، شما هم شنيديد؟ بعضى مى گويند: آرى شنيدم. بعضى ديگر شك مى كنند، تا آن كه بار ديگر منادى ندا مى كند: يا ايّها الناس! باز از يكديگر مى پرسند: آيا چنين صدايى شنيديد؟ مى گويند: آرى. آنگاه ندا مى رسد: «أيُّهَا النَّاسُ أتَى أمرُ اللهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ».
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» اضافه كردند: پس به آن خدايى كه جانم به دست اوست، اين قدر مهلت نمى دهد كه دو نفر بزّاز كه پارچه را باز كرده اند، تا كنند، و يا مردى كه حوض را پُر مى كند، از آن به كسى يا حيوانى آب دهد، و يا مردى كه شتر خود را مى دوشد، از شيرش بياشامد، و يا هر كس ديگر كه سرگرم كار خويش است، از كار دست بكشد.
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>
==نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر ==
==نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر ==
مؤلف بعضى از علماء خواسته اند از اين روايات سه گانه - كه در معناى اين روايات ، روايات ديگرى نيز هست - بفهمند كه مراد از «'''آمدن امر'''»، آمدن روز قيامت است ، و ليكن روايات چنين دلالتى ندارد.
مؤلف بعضى از علماء خواسته اند از اين روايات سه گانه - كه در معناى اين روايات ، روايات ديگرى نيز هست - بفهمند كه مراد از «'''آمدن امر'''»، آمدن روز قيامت است ، و ليكن روايات چنين دلالتى ندارد.
۱۶٬۲۶۳

ویرایش