۱۶٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
مؤلف: در اين معنا، روايات ديگرى نيز هست و اين روايت، با مدلول آيات، به شرح و توضيحى كه داديم، موافقت دارد. | مؤلف: در اين معنا، روايات ديگرى نيز هست و اين روايت، با مدلول آيات، به شرح و توضيحى كه داديم، موافقت دارد. | ||
و در تفسير عياشى، از زراره و حمران، از ابى جعفر و ابى عبداللّه «عليهما السلام» روايت كرده كه از آن دو بزرگوار، معناى آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح» را پرسيدند. در جواب فرمودند: خداى تبارك و تعالى، «أحد» و «صمد» است و «صمد»، عبارت است از: هر چيز بدون جوف. پس «روح»، خلقى است از خلائق او، كه داراى چشم و نيرو و تأييد است، و خداوند آن را در دل هاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى دهد. | و در تفسير عياشى، از زراره و حمران، از ابى جعفر و ابى عبداللّه «عليهما السلام» روايت كرده كه از آن دو بزرگوار، معناى آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح» را پرسيدند. | ||
در جواب فرمودند: خداى تبارك و تعالى، «أحد» و «صمد» است و «صمد»، عبارت است از: هر چيز بدون جوف. پس «روح»، خلقى است از خلائق او، كه داراى چشم و نيرو و تأييد است، و خداوند آن را در دل هاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى دهد. | |||
مؤلف: اگر در صدر اين روايت، متعرض معناى «صمد» شدند، براى اين بوده كه خواسته اند از توهمى كه ممكن است از تعبير «وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُوحِى: از روح خود در او دميدم» به ذهن در آيد، جلوگيرى كرده باشند. چون آدمى از تعبير نامبرده، در اين توهم مى شود كه خداوند نيز، مانند ما، داراى جوفى و بدنى و روحى دميده در بدن است. | مؤلف: اگر در صدر اين روايت، متعرض معناى «صمد» شدند، براى اين بوده كه خواسته اند از توهمى كه ممكن است از تعبير «وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُوحِى: از روح خود در او دميدم» به ذهن در آيد، جلوگيرى كرده باشند. چون آدمى از تعبير نامبرده، در اين توهم مى شود كه خداوند نيز، مانند ما، داراى جوفى و بدنى و روحى دميده در بدن است. |
ویرایش