گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
«'''وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِنَ الطيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلى كثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً'''»:
«'''وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِنَ الطيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلى كثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً'''»:


اين آيه، در سياق منت نهادن است. البته منتى آميخته با عتاب، گویى خداى تعالى، پس از آن كه فراوانى نعمت و تواتر فضل و كرم خود را نسبت به انسان ذكر نمود و او را براى به دست آوردن آن نعمت ها و رزق ها و براى اين كه زندگی اش در خشكى به خوبى اداره شود، سوار بر كشتيش كرد. و او، پروردگار خود را فراموش نموده و از وى رو گردانيد، و از او چيزى نخواست، و بعد از نجات از دريا، باز هم روش نخست خود را از سر گرفت، با اين كه همواره در ميان نعمت هاى او غوطه ور بوده. اينك، در اين آيه، خلاصه اى از كرامت ها و فضل خود را مى شمارد، باشد كه انسان بفهمد پروردگارش نسبت به وى عنايت بیشترى دارد، و مع الاسف، انسان اين عنايت را نيز مانند همه نعمت هاى الهى كفران مى كند.
اين آيه، در سياق منت نهادن است. البته منتى آميخته با عتاب، گویى خداى تعالى، پس از آن كه فراوانى نعمت و تواتر فضل و كرم خود را نسبت به انسان ذكر نمود و او را براى به دست آوردن آن نعمت ها و رزق ها و براى اين كه زندگی اش در خشكى به خوبى اداره شود، سوار بر كشتيش كرد. و او، پروردگار خود را فراموش نموده و از وى رو گردانيد، و از او چيزى نخواست، و بعد از نجات از دريا، باز هم روش نخست خود را از سر گرفت، با اين كه همواره در ميان نعمت هاى او غوطه ور بوده.  
 
اينك، در اين آيه، خلاصه اى از كرامت ها و فضل خود را مى شمارد، باشد كه انسان بفهمد پروردگارش نسبت به وى عنايت بیشترى دارد، و مع الاسف، انسان اين عنايت را نيز مانند همه نعمت هاى الهى كفران مى كند.


از همین جا معلوم مى شود كه مراد از آيه، بيان حال جنس بشر است، صرف نظر از كرامت هاى خاص و فضائل روحى و معنوى كه به عده اى اختصاص داده. بنابراين، اين آيه مشركان و كفار و فاسقان را زير نظر دارد، چه اگر نمى داشت و مقصود از آن، انسان هاى خوب و مطيع بود، معناى امتنان و عتاب درست در نمى آمد.
از همین جا معلوم مى شود كه مراد از آيه، بيان حال جنس بشر است، صرف نظر از كرامت هاى خاص و فضائل روحى و معنوى كه به عده اى اختصاص داده. بنابراين، اين آيه مشركان و كفار و فاسقان را زير نظر دارد، چه اگر نمى داشت و مقصود از آن، انسان هاى خوب و مطيع بود، معناى امتنان و عتاب درست در نمى آمد.


پس اين كه فرمود: «وََ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم»، مقصود از تكريم، اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به خصوصيتى است كه در ديگران نباشد، و با همين خصوصيت است كه معناى «تكريم»، با «تفضيل» فرق پيدا مى كند. چون «تكريم»، معنایى است نفسى و در تكريم كارى به غير نيست، بلكه تنها شخص مورد تكريم، مورد نظر است كه داراى شرافتى و كرامتى بشود. به خلاف «تفضيل»، كه منظور از آن، اين است كه شخص مورد تفضيل از ديگران برترى يابد، در حالى كه او با ديگران در اصل آن عطيه شركت دارد.
پس اين كه فرمود: «وََ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم»، مقصود از تكريم، اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به خصوصيتى است كه در ديگران نباشد، و با همين خصوصيت است كه معناى «تكريم»، با «تفضيل» فرق پيدا مى كند.  
 
چون «تكريم»، معنایى است نفسى و در تكريم كارى به غير نيست، بلكه تنها شخص مورد تكريم، مورد نظر است كه داراى شرافتى و كرامتى بشود. به خلاف «تفضيل»، كه منظور از آن، اين است كه شخص مورد تفضيل از ديگران برترى يابد، در حالى كه او با ديگران در اصل آن عطيه شركت دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۵ </center>
<span id='link142'><span>
<span id='link142'><span>
۱۶٬۸۸۰

ویرایش