۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
<span id='link110'><span> | <span id='link110'><span> | ||
==سعادت | ==سعادت و شقاوت هر كس، بسته به مشيّت الهى و بر اساس ایمان و عمل صالح است == | ||
و به هر | و به هر حال، جملۀ «رَبُّكُم أعلَمُ بِكُم إن يَشَأ يَرحَمكُم أو إن يَشَأ يُعَذِّبكُم»، در مقام تعليل امرى است كه قبلا كرده بود، هر چند در آيه قبلى، امر مزبور را تعليل كرده بود، ولى اين تعليل، تعليل دوم است و اين معنا را مى رساند كه: | ||
«خداوند دوست دارد كه مؤمنان از سخن درشت با يكديگر دورى كنند و نسبت به سعادت و شقاوت يكديگر - كه خدا به آن داناتر است - قضاوت نكنند، و مثلا نگويند فلانى چون پيروى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را كرده، «سعيد»، و آن ديگرى كه نكرده، «شقى» است. فلانى اهل بهشت و آن ديگرى اهل جهنم است»، زيرا: | |||
'''كس نمى داند در اين بحر عميق * سنگريزه قرب دارد، يا عقيق ''' | |||
آرى، كسانى كه به خدا ايمان دارند، بايد اين گونه امور را به خدا واگذار نمايند. چون پروردگار شما، شما را بهتر مى شناسد و همانا او به مقتضاى استحقاقى كه از رحمت و يا عذاب او داريد، ميان شما قضاوت و داورى مى كند. اگر خواست، رحم مى كند، (و البته اين ترحم را نمى كند مگر به شرط ايمان و عمل صالح، چون در كلامش مكرر اين شرط شده). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۶۴ </center> | ||
و اگر | و اگر خواست، عذابتان مى كند. و اين را عملى نمى كند، مگر با كفر و فسق، و ما تو را اى پيغمبر، وكيل ايشان قرار نداده و امر ايشان را به تو واگذار نكرده ايم، تا اختيار تام داشته باشى، به هر كه خواستى، بدهى و هر كه را خواستى، محروم كنى. | ||
از همين ها مى توان فهميد كه ترديد در عبارت : | از همين ها مى توان فهميد كه ترديد در عبارت: «اگر خواست بر شما رحم مى كند، و اگر خواست، عذابتان مى كند»، به اعتبار مشيّت هاى مختلف پديد مى آيد و مشيّت هاى مختلف هم، ناشى از ايمان و كفر و عمل صالح و طالح است. | ||
و اين نيز روشن مى گردد كه: جملۀ «وَ مَا أرسَلنَاكَ عَلَيهِم وَكِيلاً»، ردع و تخطئه مؤمنان است از اين كه در نجات خود (از عمل صالح دست بردارند و تنها) به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم) اعتماد كنند و سرنوشت خود را مستند به قبول دين او بدانند. (همان طور كه يهود و نصارا به دين خود دلخوش هستند). | |||
آيه شريفه قرآن هم، همه را تخطئه نموده و مى فرمايد: «لَيسَ بِأمَانِيِّكُم وَ لَا أمَانِىِّ أهلِ الكِتَابِ مَن يَعمَل سُوءً يُجزَ بِهِ». و نيز در تخطئه از همين پندار مى فرمايد: «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَن أمَنَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُم أجرُهُم عِندَ رَبِّهِم»، و همچنين در مواردى ديگر. | |||
البته در تفسير آيه مورد بحث، اقوال ديگرى نيز هست كه از آن جا كه در نقلش فایده اى نديديم، از نقل آن صرف نظر نموديم. | |||
«'''وَ رَبُّك أَعْلَمُ بِمَن فى السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُوراً'''»: | |||
در آيه | صدر آيه، تعليلى را كه در آيه قبلى بود، توسعه داده است. گویى كه مى فرمايد: «چگونه خداوند از شما داناتر نيست؟ و حال آن كه او داناتر است به آنچه در آسمان ها و زمين است، كه شما يكى از آن هایيد». | ||
جمله: «وَ لَقَد فَضَّلنَا بَعضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعضٍ»، به منزله تمهيد و مقدمه است براى جملۀ «وَ آتَينَا دَاوُدَ زَبُوراً»، و روى هم رفته فضيلت داوود و برترى او از ساير انبياء را كه همان داشتن كتاب زبور است، بيان مى كند، و در زبور، احسن كلمات را در حمد و تسبيح خدا به كار برد. | |||
در آيه شريفه، مؤمنان را تحريك مى كند كه ايشان هم در گفتار نيكو، رغبت نموده و در گفت و شنود با مردم، به ادب جميل و زيبا مؤدب گردند. | |||
البته مفسران در تفسير آيه، اقوال ديگرى نيز دارند كه ما از ايرادش خوددارى نموديم. طالبان مى توانند به تفسيرهاى مبسوط و طولانى مراجعه نمايند. | |||
<span id='link111'><span> | <span id='link111'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
در تفسير قمى در ذيل آيه ((لوكان معه آلهة كما يقولون اذا لابتغوا الى ذى العرش سبيلا(( مى گويد: امام (عليه السلام) فرمود: اگر اين بتها اله ومعبود بودند آنطور كه شما پنداشته ايد يقينا به عرش مى رفتند. | در تفسير قمى در ذيل آيه ((لوكان معه آلهة كما يقولون اذا لابتغوا الى ذى العرش سبيلا(( مى گويد: امام (عليه السلام) فرمود: اگر اين بتها اله ومعبود بودند آنطور كه شما پنداشته ايد يقينا به عرش مى رفتند. |
ویرایش