۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
«'''وَ لا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَك بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئكَ كَانَ عَنْهُ مَسئُولاً'''»: | «'''وَ لا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَك بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئكَ كَانَ عَنْهُ مَسئُولاً'''»: | ||
بنابر قرائت معروف: «لَا تَقفُ» - به سكون قاف و ضمّه فاء - از ماده «قَفَا - يَقفُو- قَفواً»، و به معناى متابعت است. قافيه شعر را هم از اين جهت «قافيه» مى گويند كه آخر هر | بنابر قرائت معروف: «لَا تَقفُ» - به سكون قاف و ضمّه فاء - از ماده «قَفَا - يَقفُو- قَفواً»، و به معناى متابعت است. قافيه شعر را هم از اين جهت «قافيه» مى گويند كه آخر هر مصراع، با آخر مصراع هاى قبل از خودش متابعت مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۲۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۲۶ </center> | ||
و بنابر قرائت غير معروف كه «لَا تَقُف» - با ضمّه قاف و سكون فاء - قرائت كرده اند، از مادۀ «قَافَ» گرفته اند، كه به همان معناى متابعت است. و لذا از بعضى اهل لغت نقل شده كه گفته اند: مادۀ دومى از ماده اولى قلب شده، مانند لغت «جَبَذَ»، كه از ماده «جَذَبَ» قلب شده و هر دو، به يك معنا است. لذا علم قيافه شناسى را از اين نظر «قيافه» گفته اند كه دنبال جاى پا را گرفته و به مقصود راهنمایى مى شود. | و بنابر قرائت غير معروف كه «لَا تَقُف» - با ضمّه قاف و سكون فاء - قرائت كرده اند، از مادۀ «قَافَ» گرفته اند، كه به همان معناى متابعت است. و لذا از بعضى اهل لغت نقل شده كه گفته اند: مادۀ دومى از ماده اولى قلب شده، مانند لغت «جَبَذَ»، كه از ماده «جَذَبَ» قلب شده و هر دو، به يك معنا است. لذا علم قيافه شناسى را از اين نظر «قيافه» گفته اند كه دنبال جاى پا را گرفته و به مقصود راهنمایى مى شود. |
ویرایش