۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
و اين لفظ مشتركى است كه به طورى كه ملاحظه مى كنيد، مردد ميان چند معنا است، و اين بر عهده دانشمند اهل تحقيق است كه در هر مورد كاملا جستجو نموده و معناى اين كلمه را معلوم نمايد. | و اين لفظ مشتركى است كه به طورى كه ملاحظه مى كنيد، مردد ميان چند معنا است، و اين بر عهده دانشمند اهل تحقيق است كه در هر مورد كاملا جستجو نموده و معناى اين كلمه را معلوم نمايد. | ||
<span id='link76'><span> | <span id='link76'><span> | ||
==نهى از | ==نهى از کشتن اولاد، از بيم فقر و گرسنگى == | ||
و در آيه شريفه، از كشتن اولاد به جهت ترس از فقر و احتياج، شديدا نهى شده است. و جملۀ «نَحنُ نَرزُقُهُم وَ إيَّاكُم» تعليل همان نهى، و در مقام مقدمه چينى براى جملۀ بعدى است كه فرمود: «إنَّ قَتلَهُم كَانَ خِطأً كَبِيراً». | |||
و معناى آيه، اين است كه: | |||
فرزندان خود را از ترس اين كه مبادا دچار فقر و هلاكت شويد و به خاطر ايشان تن به ذلت گدایى دهيد، به قتل نرسانيد. و دختران خود را از ترس اين كه گرفتار داماد ناجورى شويد، و يا به جهت ديگرى مايه آبروريزى شما شود، مكشيد. زيرا اين شما نيستيد كه روزى اولادتان را مى دهيد، تا در هنگام فقر و تنگدستى ديگر نتوانيد روزى ايشان را برسانيد، بلكه مایيم كه هم ايشان و هم شما را روزى مى دهيم. آرى، كشتن فرزندان، خطایى است بزرگ. | |||
پس حق مطلب همين است كه | |||
مسأله نهى از فرزندكشى در قرآن كريم مكرر آمده، و اين عمل شنيع، در حالى كه يكى از مصاديق آدم كشى است، چرا فقط اين مصداق ذكر گرديده، مى توان گفت كه: چون فرزندكشى از زشت ترين مصاديق شقاوت و سنگدلى است و جهت ديگرش هم اين است كه اعراب در سرزمينى زندگى مى كردند كه بسيار دچار قحطى مى شدند، و از این جهت، همين كه نشانه هاى قحطى را مى ديدند، اول كارى كه مى كردند، به اصطلاح براى حفظ آبرو و عزّت و احترام خود، فرزندان خود را مى كشتند. | |||
و در كشّاف گفته: مقصود از فرزندكشى، همان دختركشى است كه در عرب مرسوم بوده، وليكن ظاهرا اين حرف صحيح نباشد. زيرا مسأله دختركشى، يك عنوان مستقلى است كه آيات مستقل ديگرى، مخصوص نهى از آن و حرمت آن آمده. مانند آيه: «وَ إذَا المَؤُودَةُ سُئِلَت * بِأىِّ ذَنبٍ قُتِلَت». و آيه: «وَ إذَا بُشِّرَ أحَدُهُم بِالأُنثَى ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَارَى مِنَ القَومِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أيُمسِكُهُ عَلَى هُونٍ أم يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ ألَا سَاءَ مَا يَحكُمُونَ». | |||
و اما آيه مورد بحث و امثال آن، به طور كلّی، از كشتن اولاد از ترس فقر و ندارى نهى مى كند، و داعى نداريم كه «اولاد» را بر خصوص «دختران» حمل كنيم، با اين كه اعم از دختر و پسر است. و نيز هيچ موجبى نيست كه جملۀ «أيُمسِكُهُ عَلَى هُونٍ» را حمل بر ترس از فقر و فاقه كنيم، با اين كه مى دانيم «هون» با فقر در معنا متغايرند. | |||
پس حق مطلب همين است كه بگویيم: از آيه مورد بحث، كشف مى شود كه عرب، غير از مسأله دختركشى (وأد)، يك سنّت ديگرى داشته كه به خيال خود با آن عمل، هون و خوارى خود را حفظ مى كردند و آن، اين بوده است كه از ترس خوارى و فقر و فاقه، فرزند خود را - چه دختر و چه پسر - مى كشته، و آيه مورد بحث و نظایر آن، از اين عمل نهى كرده است. | |||
<span id='link77'><span> | <span id='link77'><span> | ||
==نهى شديد از زناكارى == | ==نهى شديد از زناكارى == | ||
«'''وَ لاتَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فَحِشةً وَ ساءَ سبِيلاً'''»: | «'''وَ لاتَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فَحِشةً وَ ساءَ سبِيلاً'''»: |
ویرایش