۱۷٬۰۴۳
ویرایش
خط ۲۷۱: | خط ۲۷۱: | ||
«اتباع» به معناى لاحق شدن است. يعنى ملحق به سببى شد. و به عبارتى ديگر: وصله و وسيله اى تهيه كرد كه با آن به طرف مغرب آفتاب سير كند و كرد. | «اتباع» به معناى لاحق شدن است. يعنى ملحق به سببى شد. و به عبارتى ديگر: وصله و وسيله اى تهيه كرد كه با آن به طرف مغرب آفتاب سير كند و كرد. | ||
==معناى «عين حمئة» و بيان موقعيت جغرافيایى آن== | |||
«'''حَتّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً'''»: | «'''حَتّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً'''»: | ||
كلمۀ «حتّى» دلالت مى كند بر اين كه فعلى در تقدير است و تقدير كلام «فَسَارَ حَتّى إذَا بَلَغَ: و سير كرد تا به مغرب آفتاب رسيد» مى باشد. و مراد از مغرب آفتاب، آخر معموره آن روز از ناحيه غرب است، به دليل اين كه مى فرمايد: «نزد آن مردمى را يافت». | كلمۀ «حتّى» دلالت مى كند بر اين كه فعلى در تقدير است و تقدير كلام «فَسَارَ حَتّى إذَا بَلَغَ: و سير كرد تا به مغرب آفتاب رسيد» مى باشد. و مراد از مغرب آفتاب، آخر معموره آن روز از ناحيه غرب است، به دليل اين كه مى فرمايد: «نزد آن مردمى را يافت». |
ویرایش