۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
==معناى اين كه فرمود: «سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم»== | ==معناى اين كه فرمود: «سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم»== | ||
«'''ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَىُّ الحِْزْبَينِ | «'''ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَىُّ الحِْزْبَينِ أَحْصىَ لِمَا لَبِثُوا أَمَداً'''»: | ||
مراد از | مراد از «بعث» در اين جا، همان بيدار كردن است، نه زنده كردن. به قرينه آيه قبلى كه دلالت داشت بر اين كه در اين مدت در خواب بودند، نه اين كه مُرده باشند. راغب گفته: كلمۀ «حزب»، به معناى جماعت است، اما جماعتى كه يك نوع فشردگى داشته باشند. | ||
و نيز درباره كلمه | و نيز درباره كلمه «أمد» گفته: اين كلمه با كلمه «أبد» در معنا نزديك به هم اند، با اين تفاوت كه «أبد»، مدت زمانى را گويند كه حد محدودى نداشته باشد و مقيد به حدى نشده باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۶ </center> | ||
و لذا هيچ وقت نمى گويند: | و لذا هيچ وقت نمى گويند: «أبد: چند سال»، به خلاف «أمد»، كه به معناى مدت زمانى است كه محدود باشد. اگر حدش در كلام آمده باشد كه معين خواهد بود، ولى اگر به طور مطلق ذكر شده باشد، زمان محدودى است كه حدّش مجهول است. | ||
و فرق ميان | و فرق ميان «أمد» و «زمان»، اين است كه «أمد» به اعتبار آخر زمان و نهايت آن به كار مى رود، ولى زمان عام است. هم در ابتداى مدت استعمال مى شود و هم در آخر آن. و به همين جهت است كه بعضى از علماى لغت گفته اند: «مدى» و «أمد»، قريب المعنای اند. | ||
مراد از | مراد از اين كه فرمود: «لِنَعلَمَ: تا بدانيم»، آن معناى معروف اين كلمه نيست تا كسى بگويد مگر خدا هم جاهل است، بلكه به معناى علم فعلى است. و «علم فعلى»، عبارت است از حضور معلوم و ظهورش با وجود مخصوص به خودش، در نزد خداى سبحان، و در قرآن كريم، علم به اين معنا زياد آمده. مانند آيه: «لِيَعلَمَ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالغَيبِ». و آيه: «لِيَعلَمَ أن قَد أبلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِم». | ||
برگشت توجيه بعضى از | برگشت توجيه بعضى از مفسران هم كه گفته اند: معناى «لِنَعلَمَ» عبارت است از: «تا معلوم خود را اظهار كنيم»، به همين معنايى است كه ما كرديم. | ||
و | و جملۀ «لِنَعلَمَ أىُّ الحِزبَينِ أحصَى...»، تعليل براى بعث است، و «لام» آن، لام غايت و مراد از «دو حزب»، دو طایفه از اصحاب كهف است كه با هم اختلاف كردند. يكى پرسيد: «كَم لَبِثتُم»؟ ديگرى پاسخ داد: «لَبِثنَا يَوماً أو بَعضَ يَومٍ». گفتند: پروردگارتان بهتر مى داند كه چقدر خوابيديد. | ||
جملۀ «وَ كَذَلِكَ بَعَثنَاهُم لِيَتَسَائِلُوا بَينَهُم»، كه در آيات بعدى است همين معنا را تأييد مى كند كه غرض از به خواب كردن اصحاب كهف همين بوده كه وقتى بيدار مى شوند، اختلاف كنند و معلوم شود آيا به ذهن فردى از آنان مى رسد كه چقدر خوابيده اند، يا نه؟ | |||
و اما اين احتمال كه بعضى داده اند كه منظور از | و اما اين احتمال كه بعضى داده اند كه منظور از «دو حزب»، «دو طایفه» از مردم بوده اند كه درباره خواب اصحاب كهف اختلاف كرده اند، كفار به خطا نظر مى دادند، و مؤمنان به صواب، خدا خود اصحاب كهف را بيدار كرد تا حق مطلب را بگويند، و معلوم شود كه كدام طایفه خطا كرده اند»، معناى بعيدى است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۷ </center> | ||
كلمۀ «أحصَى» در جملۀ «أحصَى لِمَا لَبِثُوا أمَداً»، فعل ماضى است كه از باب «إفعال» گرفته شده. و كلمۀ «أمداً»، مفعول آن است و ظاهرا جملۀ «لِمَا لَبِثُوا»، قيد است براى «أمَداً»، و «مَا» در آن مصدريه است، و به آيه چنين معنا مى دهد: كداميك از دو طایفه، مدت مكثشان را شمرده اند. | |||
بعضى ديگر از | بعضى ديگر از مفسران كلمۀ «أحصَى» را، اسم تفضيل از إحصاء دانسته و گفته اند كه كلمه مذكور، اسم تفضيل است كه زوایدش حذف شده، همچنان كه مى گويند: «فُلَانٌ أحصَى لِلمَالِ وَ أفلَس مِن ابنِ المَذلَق». و كلمۀ «أمَداً»، منصوب به فعلى است كه كلمۀ «أحصَى» بر آن دلالت دارد. | ||
ليكن اين طرز معنا | ليكن اين طرز معنا كردن، تكلف و بيهوده به خود زحمت دادن است. البته بعضى ديگر از مفسران، معناى ديگرى كرده اند. | ||
و معناى آيات سه | و معناى آيات سه گانه، يعنى آيه «إذ أوَى الفِتيَةُ... أمَداً» اين است: وقتى جوانان در غار جا گرفتند، از پروردگار خود در همان موقع درخواست كردند كه: پروردگارا! به ما از ناحيه خودت رحمتى عطا كن كه ما را به سوى راه نجاتمان هدايت كند. پس سال هاى معدودى ايشان را در غار بخوابانديم و آنگاه بيدارشان كرديم تا معلوم شود كداميك از دو طایفه، مدت خواب خود را مى داند، و آن را شمرده است. | ||
و اين آيات سه | و اين آيات سه گانه، به طورى كه ملاحظه مى فرماييد، اجمال داستان اصحاب كهف را يادآورى نموده و تنها جهت آيت بودن آن را و غرابت امر ايشان را بيان مى كند. آيه اولى اشاره مى كند كه چگونه به غار درآمدند، و درخواست راه نجات كردند، ودر دومى به خواب رفتن آنان را در سال هايى معدود بيان نموده، در آيه سوم به بيدار شدن و اختلافشان در مقدار زمانى كه خوابيدند، اشاره شده است. | ||
ویرایش