۱۶٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
در مجمع البيان مى گويد: از امام باقر | در مجمع البيان مى گويد: از امام باقر «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هنوز مأمور به قتال و مأذون به آن نشده بود كه آيه «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأنَّهُم ظُلِمُوا» نازل، و جبرئيل شخصا شمشير بر كمر آن جناب ببست. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۵۹ </center> | ||
و در همان كتاب مى گويد: | و در همان كتاب مى گويد: مشركان، مسلمانان را اذيت مى كردند و هر روز و هر ساعتى با سر شكسته، و يا كتك خورده نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به شكايت مى آمدند و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مى فرمود: صبر كنيد، زيرا من هنوز مأمور به جنگ نشده ام، تا آن كه از مكه به مدينه مهاجرت فرمود. آن وقت، اين آيه در مدينه نازل شد و اين، اولين آيه اى است كه درباره قتال نازل شد. | ||
مؤلف: در الدرالمنثور هم، از جمع كثيرى از صاحبان جامع، از ابن عباس و ديگران روايت شده كه: اين آيه، اولين آيه در قتال است كه نازل شد. | |||
چيزى كه هست، در بعضى از اين روايات آمده كه آيه درباره مهاجران از اصحاب رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نازل شده، و اين روايات به فرضى هم كه صحيح باشد، اين فقره آن، اجتهاد خود راوى آن بوده. چون قبلا هم گفتيم كه آيه مطلق است، و اصلا معقول نيست كه فرمان جهاد با اين كه حكمى است عمومى، متوجه طايفه خاصى از امت شود. | |||
نظير اين حرف، در جملۀ «الَّذِينَ إن مَكَّنَّاهُم فِى الأرض...»، و بلكه در جملۀ «الَّذِينَ أُخرِجُوا مِن دِيَاِرِهِم بِغَيرِ حَقٍّ...» به بيانى كه گذشت، جريان دارد. | |||
باز در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «الَّذِينَ أُخرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ...»، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: درباره مهاجران نازل شده، ولى مصداق بارزش، آل محمّد «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هستند كه از وطن خود بيرون رانده شدند و همواره در ترس بودند. | |||
و نيز همچنين است آنچه كه در مجمع | مؤلف: روايتى هم كه در مناقب، از آن جناب در ذيل جملۀ مذكور آمده كه فرموده: «ماييم و در حق ما نازل گرديده است»، و نيز روايتى كه در روضه كافى، از آن جناب رسيده كه فرموده: «آيه در حق حسين - عليه السلام - جارى شد»، همه بر اين معنا كه گفتيم حمل مى شود. | ||
و نيز، همچنين است آنچه كه در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «وَ امُرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنكَر»، از آن حضرت روايت آورده كه فرمود: آن هايى كه چنين اند، ما هستيم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۶۰ </center> | ||
روايتى كه در كافى | و نیز، روايتى كه در كافى و معانى و كمال الدين، از امام صادق و كاظم «عليهما السلام» رسيده كه در تفسير «وَ بِئرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصرٍ مَشِيد» فرمودند: «بِئرِ مُعَطَّلة»، امامى است كه سكوت كرده و «قَصرٍ مَشِيد»، امام ناطق است. | ||
و در الدرالمنثور است كه حكيم ترمذى - در نوادر الاصول - و | و در الدرالمنثور است كه حكيم ترمذى - در نوادر الاصول - و ابونصر سجزى، در كتاب ابانه، و بيهقى، در كتاب شعب الايمان، و ديلمى، در مسند فردوس، از عبداللّه بن جراد روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا فرمود: آن كس كه چشمش نبيند، كور نيست، بلكه كور كسى است كه بصيرتش از كار افتاده باشد. | ||
و در | و در كافى، به سند خود، از زراره، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در حديثى فرمود: «نبى»، كسى است كه فرشته وحى را در خواب مى بيند و صوت را مى شنود، ولى در بيدارى مَلَك را نمى بيند و «رسول»، كسى است كه هم صوت را مى شنود و هم در خواب مى بيند و هم در بيدارى فرشته را مشاهده مى كند. | ||
مؤلف: و در اين معنا روايات ديگرى است. و مراد از معاينه و مشاهده مَلَك - به طورى كه در روايات ديگر آمده - نازل شدن ملك و ظهورش براى رسول و سخن گفتنش با او و رساندن وحى است به او، كه ما بعضى از اين روايات را در ابحاث نبوت، در جلد دوم اين كتاب نقل كرديم. | |||
<span id='link385'><span> | <span id='link385'><span> | ||
==روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد == | ==روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد == | ||
و در الدرالمنثور است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه به سندى صحيح از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) سوره ((و النجم اذا هوى (( را در مكه خواند تا اين آيه : ((افرايتم اللات و العزى ، و مناه الثالثه الاخرى (( همين كه اين آيه را خواند شيطان به زبانش انداخت و گفت : ((و غرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى (( گفتند: تاكنون خدايان ما را به نيكى ياد نكرده بود و او خودش به سجده افتاد مردم هم سجده كردند. | و در الدرالمنثور است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه به سندى صحيح از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) سوره ((و النجم اذا هوى (( را در مكه خواند تا اين آيه : ((افرايتم اللات و العزى ، و مناه الثالثه الاخرى (( همين كه اين آيه را خواند شيطان به زبانش انداخت و گفت : ((و غرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى (( گفتند: تاكنون خدايان ما را به نيكى ياد نكرده بود و او خودش به سجده افتاد مردم هم سجده كردند. |
ویرایش