۱۶٬۲۹۰
ویرایش
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پس «وَجس»، عبارت است از» آن حالت نفسانى كه بعد از «هاجس» پيدا مى شود. چون «هاجس» مبدأ ايجاد فكر است، و «واجس»، آن خاطره اى است كه به دل خطور مى كند. | پس «وَجس»، عبارت است از» آن حالت نفسانى كه بعد از «هاجس» پيدا مى شود. چون «هاجس» مبدأ ايجاد فكر است، و «واجس»، آن خاطره اى است كه به دل خطور مى كند. | ||
==وجوه گفته شده درباره مقصود از | ==وجوه گفته شده درباره مقصود از نگرانی موسى «ع»، بعد از مشاهده سحر ساحران== | ||
پس بنا به گفته راغب : ايجاس خيفه در نفس ، احساس آن است ، البته آن احساسى كه خفيف و پنهانى باشد، يعنى آثارش در رنگ پوست آدمى بروز نكند، و بدنبال پيدايش آن در نفس به طور ناخودآگاه خاطره هاى سوئى در دل پيدا مى شود، بدون اينكه توجهى به تحذر و تحرز از آن داشته باشد، زيرا اگر پروا و ترسى در او حاصل شود به طور قطع اثرش در قيافه و پوست و نيز در رفتار آدمى ظاهر مى شود، و اينكه مى بينيم كلمه ((خيفه (( را نكره آورده به اين معنا اشاره دارد، گويا فرموده : در نفس خود نوعى ترس احساس نمود كه خيلى قابل اعتناء نبود | پس بنا به گفته راغب : ايجاس خيفه در نفس ، احساس آن است ، البته آن احساسى كه خفيف و پنهانى باشد، يعنى آثارش در رنگ پوست آدمى بروز نكند، و بدنبال پيدايش آن در نفس به طور ناخودآگاه خاطره هاى سوئى در دل پيدا مى شود، بدون اينكه توجهى به تحذر و تحرز از آن داشته باشد، زيرا اگر پروا و ترسى در او حاصل شود به طور قطع اثرش در قيافه و پوست و نيز در رفتار آدمى ظاهر مى شود، و اينكه مى بينيم كلمه ((خيفه (( را نكره آورده به اين معنا اشاره دارد، گويا فرموده : در نفس خود نوعى ترس احساس نمود كه خيلى قابل اعتناء نبود |
ویرایش