۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
و شايد جهت اين كه فرمود: «هوايش را پيروى كرد»، و نفرمود: «پيروى مى كند»، با اين كه كلمۀ مضارع «فَتَردَى» را به آن عطف كرد، اين بوده كه بفهماند پيروى هوا، علت عدم ايمان است. | و شايد جهت اين كه فرمود: «هوايش را پيروى كرد»، و نفرمود: «پيروى مى كند»، با اين كه كلمۀ مضارع «فَتَردَى» را به آن عطف كرد، اين بوده كه بفهماند پيروى هوا، علت عدم ايمان است. | ||
== | ==آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»== | ||
«'''وَ مَا تِلْك بِيَمِينِك يَا مُوسى'''»: | «'''وَ مَا تِلْك بِيَمِينِك يَا مُوسى'''»: | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
«عصا»، معنايش معروف است، و از نظر لغت در حكم مؤنث است و كلمۀ «أتَوَكَّؤُ» از مصدر «تَوَكّى» است، كه به معناى اعتماد و تكيه دادن است. و كلمۀ «هشّ»، به معناى چوب زدن به درخت براى ريختن برگ آن است تا گوسفندان آن را بخورند. و كلمه «مَآرِب»، جمع «مأربه» است، كه «راء» آن با هر سه صدا خوانده مى شود، و به معناى احتياج است. و مراد از اين كه گفت: مرا در آن مآربى (حوائجى) ديگر است، اين است كه اين عصا، حوائجى ديگر از من بر مى دارد. و معناى آيه روشن است. | «عصا»، معنايش معروف است، و از نظر لغت در حكم مؤنث است و كلمۀ «أتَوَكَّؤُ» از مصدر «تَوَكّى» است، كه به معناى اعتماد و تكيه دادن است. و كلمۀ «هشّ»، به معناى چوب زدن به درخت براى ريختن برگ آن است تا گوسفندان آن را بخورند. و كلمه «مَآرِب»، جمع «مأربه» است، كه «راء» آن با هر سه صدا خوانده مى شود، و به معناى احتياج است. و مراد از اين كه گفت: مرا در آن مآربى (حوائجى) ديگر است، اين است كه اين عصا، حوائجى ديگر از من بر مى دارد. و معناى آيه روشن است. | ||
<span id='link155'><span> | <span id='link155'><span> | ||
==وجه پرگوئى موسى (ع ) در پاسخ خداوند == | ==وجه پرگوئى موسى (ع ) در پاسخ خداوند == | ||
و اگر موسى در پاسخ خداى تعالى پرگويى كرد، و به ذكر اوصاف و خواص عصايش پرداخت ، مى گويند بدين جهت بود كه مقام اقتضاى آن را داشت ، چون مقام خلوت و راز دل گفتن با محبوب است ، و با محبوب سخن گفتن لذيذ است ، لذا نخست جواب داد كه اين عصاى من است ، سپس منافع عمومى آن را بر آن مترتب كرد، نكته اينكه گفت ((اين عصاى من است (( هم همين بوده . | و اگر موسى در پاسخ خداى تعالى پرگويى كرد، و به ذكر اوصاف و خواص عصايش پرداخت ، مى گويند بدين جهت بود كه مقام اقتضاى آن را داشت ، چون مقام خلوت و راز دل گفتن با محبوب است ، و با محبوب سخن گفتن لذيذ است ، لذا نخست جواب داد كه اين عصاى من است ، سپس منافع عمومى آن را بر آن مترتب كرد، نكته اينكه گفت ((اين عصاى من است (( هم همين بوده . |
ویرایش