گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
==وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكرِى»==
==وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكرِى»==


در معناى جمله ((لذكرى (( اقوال بسيارى است ، بعضى گفته اند: جار و مجرورى است متعلق به كلمه ((اقم ((، كه ما نيز همين را گفتيم . بعضى ديگر گفته اند: متعلق است به كلمه ((صلوه (( بعضى ديگر گفته اند: متعلق است به جمله ((فاعبدنى ((
در معناى جملۀ «لِذِكرِى»، اقوال بسيارى است. بعضى گفته اند: جار و مجرورى است متعلق به كلمۀ «أقِم»، كه ما نيز همين را گفتيم. بعضى ديگر گفته اند: متعلق است به كلمۀ «صَلَوة:. بعضى ديگر گفته اند: متعلق است به جملۀ «فَاعبُدنِى».


ونيز درباره ((لام (( آن ، بعضى گفته اند: لام تعليل است . بعضى آن را لام توقيت دانسته اند، كه معنايش ((نماز بخوان هنگام ذكر من (( و ((يا نماز بخوان هنگامى كه آن را فراموش كردى ، يا از تو فوت شد، و سپس به يادت آمد((، بنابراين نظير ((لام (( در جمله ((اقم الصلوه لدلوك الشمس (( مى باشد.
و نيز درباره «لام» آن، بعضى گفته اند: «لام» تعليل است. بعضى آن را «لام» توقيت دانسته اند، كه معنايش «نماز بخوان هنگام ذكر من». و «يا نماز بخوان، هنگامى كه آن را فراموش كردى، يا از تو فوت شد، و سپس به يادت آمد». بنابراين، نظير «لام» در جملۀ «أقِمِ الصَّلَوة لِدُلُوكِ الشَّمس» مى باشد.


و نيز در معناى ((ذكر((، بعضى گفته اند: مراد از آن ، ذكر لفظى است كه نماز هم مشتمل بر آن است . بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن ذكر قلبى است كه مقارن نماز است ، و با نماز تحقق يافته ، يا مترتب بر آن مى شود، همانطور كه مسبب از سبب پديد مى آيد. بعضى ديگر احتمال داده اند كه مراد از آن ، ذكر قبل از نماز باشد. بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن اعم از ذكر قلبى و قالبى است .
و نيز در معناى «ذِكر»، بعضى گفته اند: مراد از آن، «ذكر لفظى» است، كه نماز هم مشتمل بر آن است.


اختلاف ديگرى در اضافه ذكر به ياى متكلم دارند كه چه نحوه اضافه اى است ؟ بعضى گفته اند: اضافه مصدر به مفعول خودش است . بعضى ديگر گفته اند: اضافه مصدر به فاعل خودش است ،
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، «ذكر قلبى» است، كه مقارن نماز است، و با نماز تحقق يافته، يا مترتب بر آن مى شود. همان طور كه مسبّب از سبب پديد مى آيد.
 
بعضى ديگر احتمال داده اند كه مراد از آن، ذكر قبل از نماز باشد. بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، اعم از ذكر قلبى و قالبى است .
 
اختلاف ديگرى در اضافۀ «ذكر» به «ياى» متكلم دارند، كه چه نحوه اضافه اى است؟
 
بعضى گفته اند: اضافۀ مصدر به مفعول خودش است. بعضى ديگر گفته اند: اضافه مصدر به فاعل خودش است، و مراد اين است كه: «نماز بخوان تا با ثنا و ثواب خود، تو را ياد كنيم»، و يا اين است كه: «نماز بخوان، براى اين كه من نماز را در كتب آسمانی ام، ذكر كرده و بدان دستور داده ام».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۹۶ </center>
و مراد اين است كه نماز بخوان تا با ثنا و ثواب خود، تو را ياد كنيم ، و يا اين است كه ((نماز بخوان براى اينكه من نماز را در كتب آسمانيم ذكر كرده و بدان دستور داده ام ((


بعضى ديگر گفته اند: اين اضافه انحصار اقامه را در ذكر، افاده مى كند، و معنايش اين است كه نماز را تنها و تنها به خاطر ياد من بخوان ، نه به غرض ديگر، از قبيل اميد ثواب و يا ترس عقاب . ولى بعضى ديگر اين افاده را قبول نكرده اند.
بعضى ديگر گفته اند: اين اضافه، انحصار اقامه را در ذكر، افاده مى كند، و معنايش اين است كه: «نماز را تنها و تنها به خاطر ياد من بخوان، نه به غرض ديگر، از قبيل اميد ثواب و يا ترس عقاب». ولى بعضى ديگر اين افاده را قبول نكرده اند.


بعضى ديگر انحصار را قبول كرده و گفته اند:
بعضى ديگر انحصار را قبول كرده و گفته اند:


مضاف را منحصر در مضاف اليه مى كند، و مراد اين است كه نماز را تنها به خاطر ياد من به جاى آر، بدون اينكه به آن رياء كنى ، يا با ياد غير من آميخته اش سازى . بعضى ديگر گفته اند: هر چند اين معنا در جاى خود صحيح است و ليكن لفظ آيه هيچ دلالتى بر آن ندارد.
مضاف را منحصر در مضافٌ إليه مى كند، و مراد اين است كه نماز را تنها به خاطر ياد من به جاى آر، بدون اين كه به آن رياء كنى، يا با ياد غير من آميخته اش سازى. بعضى ديگر گفته اند: هر چند اين معنا در جاى خود صحيح است، وليكن لفظ آيه هيچ دلالتى بر آن ندارد.


بعضى ديگر گفته اند: مراد از ذكر، ذكر خود نماز است ، يعنى نماز را هر وقت بيادت آمد و يا به خاطر اينكه يادت آمد بخوان ، كه بنابراين مضاف در تقدير است ، و اصل آن ((لذكر صلوتى (( بوده ، و يا از آنجايى كه ذكر نماز سبب ذكر خدا است مسبب را آورده و سبب را اراده كرده است . و همچنين وجوه زشت و زيبائى ديگر و آنچه بفهم آدمى تبادر مى كند همان است كه گفتيم .   
بعضى ديگر گفته اند: مراد از «ذكر»، ذكر خود نماز است. يعنى نماز را هر وقت به يادت آمد و يا به خاطر اين كه يادت آمد، بخوان، كه بنابراين، مضاف در تقدير است، و اصل آن «لِذِكرِ صَلَوتِى» بوده، و يا از آن جايى كه ذكر نماز، سبب ذكر خدا است، مسبّب را آورده و سبب را اراده كرده است. و همچنين وجوه زشت و زيبایى ديگر و آنچه به فهم آدمى تبادر مى كند، همان است كه گفتيم.   




۱۶٬۸۸۰

ویرایش