گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
<span id='link115'><span>
<span id='link115'><span>
==آيات ۸۱ - ۹۶ سوره مريم ==
==آيات ۸۱ - ۹۶ سوره مريم ==
وَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّيَكُونُوا لهَُمْ عِزًّا(۸۱)
وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لهَُمْ عِزًّا(۸۱)
َكلا سيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِداًّ(۸۲)
 
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسلْنَا الشيَطِينَ عَلى الْكَفِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا(۸۳)
كَلّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِداًّ(۸۲)
 
أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا(۸۳)
 
فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا(۸۴)
فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا(۸۴)
يَوْمَ نحْشرُ الْمُتَّقِينَ إِلى الرَّحْمَنِ وَفْداً(۸۵)
 
وَ نَسوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً(۸۶)
يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلى الرَّحْمَانِ وَفْداً(۸۵)
لا يَمْلِكُونَ الشفَعَةَ إِلا مَنِ اتخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْداً(۸۷)
 
وَ قَالُوا اتخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً(۸۸)
وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً(۸۶)
لَّقَدْ جِئْتُمْ شيْئاً إِدًّا(۸۹)
 
تَكادُ السمَوَت يَتَفَطرْنَ مِنْهُ وَ تَنشقُّ الاَرْض وَ تخِرُّ الجِْبَالُ هَداًّ(۹۰)
لا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَانِ عَهْداً(۸۷)
أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَداً(۹۱)
 
وَ مَا يَنبَغِى لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً(۹۲)
وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَانُ وَلَداً(۸۸)
إِن كلُّ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ إِلا ءَاتى الرَّحْمَنِ عَبْداً(۹۳)
 
لَّقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا(۸۹)
 
تَكادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنََ مِنْهُ وَ تَنشقُّ الاَرْض وَ تَخِرُّ الجِْبَالُ هَداًّ(۹۰)
 
أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَانِ وَلَداً(۹۱)
 
وَ مَا يَنبَغِى لِلرَّحْمَانِ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً(۹۲)
 
إِن كُلُّ مَن فِى السَّمَاوَتِ وَ الاَرْضِ إِلّا آتى الرَّحْمَانِ عَبْداً(۹۳)
 
لَّقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا(۹۴)
لَّقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا(۹۴)
وَ كلُّهُمْ ءَاتِيهِ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فَرْداً(۹۵)
 
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ سيَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا(۹۶)
وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْداً(۹۵)
 
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا(۹۶)


<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


و غير از خدا خدايانى گرفته اند كه مايه عزتشان شود(۸۱)
و غير از خدا، خدايانى گرفته اند كه مايه عزّتشان شود.(۸۱)


هرگز (چنين نيست اين خدايان) از عبادت ايشان بيزارى خواهند جست ، و مخالف آنان خواهند شد (۸۲)
هرگز (چنين نيست، اين خدايان) از عبادت ايشان بيزارى خواهند جست، و مخالف آنان خواهند شد. (۸۲)


مگر نديدى كه ما شيطانها را به سوى كافران فرستاديم تا به سختى تحريكشان كنند (۸۳)
مگر نديدى كه ما شيطان ها را به سوى كافران فرستاديم، تا به سختى تحريكشان كنند. (۸۳)


تو درباره ايشان عجله مكن كه ما براى آنان روز شمارى مى كنيم ، شمار كردنى دقيق (۸۴)
تو درباره ايشان عجله مكن كه ما براى آنان، روزشمارى مى كنيم، شمار كردنى دقيق. (۸۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۷ </center>
روزى كه پرهيزكاران را محشور كنيم كه به پيشگاه خداى رحمان وارد شوند (۸۵)
روزى كه پرهيزكاران را محشور كنيم، كه به پيشگاه خداى رحمان وارد شوند. (۸۵)


و گنهكاران را تشنه به سوى جهنم برانيم (۸۶)
و گنهكاران را، تشنه به سوى جهنم برانيم. (۸۶)


شفاعتى ندارند مگر اينكه از خداى رحمان پيمانى گرفته باشند (۸۷)
شفاعتى ندارند، مگر اين كه از خداى رحمان پيمانى گرفته باشند. (۸۷)


گويند خدا فرزندى (براى خود) برگزيده است (۸۸)
گويند خدا فرزندى (براى خود) برگزيده است. (۸۸)


حقا چيزى زشت و بد آورده ايد (۸۹)
حقا چيزى زشت و بد آورده ايد. (۸۹)


چيزى كه نزديك است آسمانها از هول آن متلاشى گردد و زمين بشكافد و كوهها در هم شكسته ، فرو افتد(۹۰)
چيزى كه نزديك است آسمان ها از هول آن متلاشى گردد و زمين بشكافد و كوه ها در هم شكسته، فرو افتد.(۹۰)


از آن رو كه براى خداى رحمان فرزندى ادعاء كرده اند (۹۱)
از آن رو كه براى خداى رحمان، فرزندى ادعاء كرده اند. (۹۱)


سزاوار نيست كه خداى رحمان فرزندى برگزيند (۹۲)
سزاوار نيست كه خداى رحمان فرزندى برگزيند. (۹۲)


در آسمان ها و زمين هيچ كس نيست مگر آنكه با بندگى به سوى خدا آمدنى است (۹۳)
در آسمان ها و زمين، هيچ كس نيست مگر آن كه با بندگى به سوى خدا آمدنى است. (۹۳)


خدا همه را احصاء كرده و شمارشان كرده است ، آنهم شماره كردنى كامل (۹۴)
خدا همه را احصاء كرده و شمارشان كرده است، آن هم شماره كردنى كامل. (۹۴)


و همگيشان روز قيامت تنها به پيشگاه خدا وارد شوند (۹۵)
و همگی شان، روز قيامت، تنها به پيشگاه خدا وارد شوند. (۹۵)


كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند خداى رحمان براى آنها محبتى قرار خواهد داد (۹۶)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، خداى رحمان براى آن ها محبتى قرار خواهد داد. (۹۶)


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


اين آيات ، فصل سوم از اعتقادات كفار را نقل مى كند، و آن عبارت است از شرك به خدا با برگزيدن خدايانى ديگر، و اينكه گفته اند: ((خدا فرزند گرفته (( و پاسخ از آنها.
اين آيات، فصل سوم از اعتقادات كفار را نقل مى كند، و آن، عبارت است از شرك به خدا، با برگزيدن خدايانى ديگر. و اين كه گفته اند: «خدا فرزند گرفته» و پاسخ از آن ها.


معناى اينكه فرمود: ((مشركين جز خداى آلهه اى گرفتند تا براى آنان عزت باشند((
==معناى اين كه فرمود: «مشركان، جز خداى آلهه اى گرفتند، تا براى آنان عزّت باشند»==
«'''وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لهَُمْ عِزًّا'''»:


«'''وَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّيَكُونُوا لهَُمْ عِزًّا'''»:
منظور از اين آلهه، ملائكه و جنّ و مقدّسين از انسان ها و جبّاران از ملوك است. چون بيشتر مشركان براى ملوك قداستى آسمانى قائل بودند.


منظور از اين آلهه ، ملائكه و جن و مقدسين از انسان ها و جباران از ملوك است ، چون بيشتر مشركين براى ملوك قداستى آسمانى قائل بودند.
و معناى اين كه فرمود تا عزت آنان باشند، اين است كه تا شفيع آنان باشند و به درگاه خدا نزديكشان كنند، و در نتيجه به عزت دنيا برسند، و اين عزت، ايشان را به سوى خيرات كشانده و از شر دور بدارد.  


و معناى اينكه فرمود تا عزت آنان باشند، اين است كه تا شفيع آنان باشند وبه درگاه خدا نزديكشان كنند، و در نتيجه به عزت دنيا برسند، و اين عزت ايشان را به سوى خيرات كشانده و از شر دور بدارد. و بعضى از مفسرين كه منظور از عزت را شفاعت در آخرت براى ايشان دانسته ، از اين مطلب غفلت كرده كه مشركين قائل به قيامت و زندگى ديگر نبودند.
و بعضى از مفسران كه منظور از عزت را شفاعت در آخرت براى ايشان دانسته، از اين مطلب غفلت كرده كه مشركان، قائل به قيامت و زندگى ديگر نبودند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۸ </center>
«'''كلا سيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِداًّ'''»:
«'''كَلّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيهِمْ ضِداًّ'''»:


مقصود آيه : ((كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا((
مقصود آيه : ((كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا((


كلمه ((ضد(( به حسب لغت به معناى منافى اى است كه با هيچ چيز جمع نشود، و از اخفش هم نقل شده كه ضد، هم به واحد اطلاق مى شود و هم به جمع ، مانند ((رسول (( و ((عدو(( ولى بعضى از علماى لغت آن را رد كرده اند، و اطلاق ضد در آيه بر جمع آلهه را با اينكه كلمه ضد مفرد است ، چنين توجيه كرده كه : چون آلهه همگى متفقند در دشمنى با اين مشركين ، و دشمنى با عبادتشان ، پس در نتيجه حكم يك فرد واحد را دارند، و به همين جهت صحيح است مفرد بر آنان اطلاق شود.
كلمۀ «ضدّ»، به حسب لغت، به معناى منافى اى است كه با هيچ چيز جمع نشود. و از اخفش هم نقل شده كه «ضدّ»، هم به واحد اطلاق مى شود و هم به جمع. مانند «رسول» و «عدو»، ولى بعضى از علماى لغت آن را رد كرده اند. و اطلاق «ضدّ» در آيه بر جمع آلهه را با اين كه كلمه «ضدّ» مفرد است، چنين توجيه كرده كه: چون آلهه همگى متفق اند در دشمنى با اين مشركان، و دشمنى با عبادتشان. پس در نتيجه حكم يك فرد واحد را دارند، و به همين جهت صحيح است مفرد بر آنان اطلاق شود.
 
از ظاهر سياق بر مى آيد كه دو ضمير «سَيَكفُرُونَ» و «يَكُونُونَ» به آلهه بر مى گردد، و دو ضمير «بِعِبَادَتِهِم» و «عَلَيهِم» به مشركان كه آن آلهه را براى خود اتخاذ كردند، و معناى آيه چنين است:


از ظاهر سياق بر مى آيد كه دو ضمير ((سيكفرون (( و ((يكونون (( به آلهه بر مى گردد، و دو ضمير ((بعبادتهم (( و ((عليهم (( به مشركين كه آن آلهه را براى خود اتخاذ كردند، و معناى آيه چنين است:
به زودى آلهه به عبادت اين مشركان كفر مى ورزند، و همين آلهه ضد و بر عليه ايشان مى شوند، نه طرفدارشان، بلكه به دشمنی شان بر مى خيزند، و اگر آن طور كه مشركان خيال مى كردند مايه عزت آن ها خواهند شد، بايد هميشه مايه عزتشان باشند، ولى نيستند.


به زودى آلهه به عبادت اين مشركين كفر مى ورزند، و همين آلهه ضد و بر عليه ايشان مى شوند، نه طرفدارشان ، بلكه به دشمنيشان برمى خيزند، و اگر آنطور كه مشركين خيال مى كردند مايه عزت آنها خواهند شد، بايد هميشه مايه عزتشان باشند، ولى نيستند، نظير اين بيان در آيه ((و اذا راى الذين اشركوا شركائهم ، قالوا ربناه ولاء شركاءنا الذين كنا ندعوا من دونك ، فالقوا اليهم القول انكم لكاذبون (( آمده ، و از آن روشن تر در آيه ((و الذين تدعون من دونه ما يملكون من قطمير، ان تدعوهم لا ى سمعوا دعاءكم ، و لو سمعوا ما استجابوا لكم ، و يوم القيمه يكفرون بشرككم (( آمده است .
نظير اين بيان، در آيه «وَ إذَا رَأى الَّذِينَ أشرَكُوا شُرَكَائَهُم قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاء شُرَكَائُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدعُوا مِن دُونِكَ فَألقَوا إلَيهِمُ القَولَ إنَّكُم لَكَاذِبُون» آمده. و از آن روشن تر در آيه «وَ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَملِكُونَ مِن قِطمِير * إن تَدعُوهُم لَا یَسمَعُوا دُعَاءَكُم وَ لَو سَمِعُوا مَا استَجَابُوا لَكُم وَ يَومَ القِيَامَةِ يَكفُرُونَ بِشِركِكُم» آمده است.


و چه بسا بعضى از مفسرين عكس اين معنا را احتمال داده باشند، و ضمير ((هم (( رابه آلهه برگردانده باشند، كه بنا بر آن معناى آيه اين مى شود: به زودى مشركين به پرستش آلهه كفر مى ورزند، و ضد آنها مى شوند، همچنانكه نظير اين معنا در آيه ((ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و اللّه ربنا ما كنا مشركين (( آمده است .
و چه بسا بعضى از مفسران، عكس اين معنا را احتمال داده باشند، و ضمير «هُم» را به آلهه برگردانده باشند، كه بنابر آن، معناى آيه اين مى شود: به زودى مشركان به پرستش آلهه كفر مى ورزند، و ضد آن ها مى شوند، همچنان كه نظير اين معنا در آيه «ثُمّ لَم تَكُن فِتنَتَهُم إلّا أن قَالُوا وَ اللّهِ رَبِّنَا مَا كُنّا مُشرِكِين» آمده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۹ </center>
ولى ظاهر سياق ، اين معنا را بعيد مى دارد، براى اينكه از ظاهر سياق بر مى آيد كه كلمه ((ضدا(( كه در مقابل كلمه ((عزا(( قرار گرفته ، وصف آلهه باشد، نه مشركين ، و لازمه اين آن است كه آلهه كه ضد مشركين مى شوند عبادت مشركين را كافر گردند، ترتيبى كه در ضمائر آيه است اين معنا را مى رساند، نه عكس آن را.
ولى ظاهر سياق، اين معنا را بعيد مى دارد. براى اين كه از ظاهر سياق بر مى آيد كه كلمۀ «ضِدّاً» كه در مقابل كلمۀ «عِزّاً» قرار گرفته، وصف آلهه باشد، نه مشركان، و لازمه اين، آن است كه آلهه كه ضد مشركان مى شوند، عبادت مشركان را كافر گردند، ترتيبى كه در ضمائر آيه است، اين معنا را مى رساند، نه عكس آن را.
 
علاوه بر اين، اگر عكس بود، بايد مى فرمود «سَيَكفُرُونَ بِهِم: به زودى به آن ها كافر مى شوند»، نه اين كه بفرمايد «سَيَكفُرُونَ بِعِبَادَتِهِم». چون كه آلهه مشركان را عبادت نكردند تا مشركان به عبادت آن ها كافر گردند.


علاوه بر اين اگر عكس بود بايد مى فرمود ((سيكفرون بهم - به زودى به آنها كافر مى شوند(( نه اينكه بفرمايد ((سيكفرون بعبادتهم (( چونكه آلهه مشركين را عبادت نكردند تا مشركين به عبادت آنها كافر گردند.
و منظور از كفر آلهه در روز قيامت نسبت به عبادت مشركان، و ضدّ ايشان شدن، اين است كه آن روز، حقيقت امر بر مشركان ظاهر مى گردد. چون شأن قيامت همين است كه حقايق در آن روز روشن شود، نه اين كه حقايق آن روز موجود شوند، و اگر اين حقايق آن روز موجود شوند، يعنى در دنيا آلهه نسبت به عبادت مشركان كافر نبوده باشند، و آن روز كافر شوند، استدلال آيه تمام نمى شود (دقت فرمایيد).  


و منظور از كفر آلهه در روز قيامت نسبت به عبادت مشركين ، و ضد ايشان شدن ، اين است كه آن روز حقيقت امر بر مشركين ظاهر مى گردد، چون شاءن قيامت همين است كه حقايق در آن روز روشن شود، نه اينكه حقايق آن روز موجود شوند، و اگر اين حقايق آن روز موجود شوند، يعنى در دنيا آلهه نسبت به عبادت مشركين كافر نبوده باشند، و آن روز كافر شوند، استدلال آيه تمام نمى شود (دقت فرمائيد) و بنابراين معنا، جمله ((الم تر(( به خوبى مترتب مى شود بر جمله ((كلا سيكفرون ....((
و بنابر اين معنا، جملۀ «ألَم تَرَ»به خوبى مترتب مى شود بر جملۀ «كَلّا سَيَكفُرُون...».


«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسلْنَا الشيَاطِينَ عَلى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا'''»:
«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسلْنَا الشيَاطِينَ عَلى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا'''»:
خط ۱۷۶: خط ۱۹۶:
و اما منتهى شدن وجود موجودات تنها، به خداى تعالى كه آيه اولى متضمن آن است ، از مسائلى است كه براى معتقدين به صانع جاى هيچ ترديد نيست ، حال چه معتقد به توحيد صانع باشد و چه مشرك باشد، همه در آن اتفاق دارند، تنها اختلافى كه هست در اين است كه بعضى به معبودهاى بيشترى قائلند، و بعضى آن را يكى مى دانند، بعضى رب زيادى ، يعنى مدبر بسيارى قبول دارند، كه يا خدا امر تدبير را به آنها واگذار كرده ، و يا خود مستقل در تدبيرند، و بعضى مدبر را هم يكى مى دانند.
و اما منتهى شدن وجود موجودات تنها، به خداى تعالى كه آيه اولى متضمن آن است ، از مسائلى است كه براى معتقدين به صانع جاى هيچ ترديد نيست ، حال چه معتقد به توحيد صانع باشد و چه مشرك باشد، همه در آن اتفاق دارند، تنها اختلافى كه هست در اين است كه بعضى به معبودهاى بيشترى قائلند، و بعضى آن را يكى مى دانند، بعضى رب زيادى ، يعنى مدبر بسيارى قبول دارند، كه يا خدا امر تدبير را به آنها واگذار كرده ، و يا خود مستقل در تدبيرند، و بعضى مدبر را هم يكى مى دانند.
<span id='link120'><span>
<span id='link120'><span>
==مراد از اين كه: خداوند براى مؤمنان صالح العمل، مودتى در دل ها قرار مى دهد؟ ==
==مراد از اين كه: خداوند براى مؤمنان صالح العمل، مودتى در دل ها قرار مى دهد؟ ==
«'''إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ سيَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ سيَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا'''»:
۱۷٬۰۵۲

ویرایش