۱۶٬۸۹۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
«'''لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ'''»: | «'''لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ'''»: | ||
اين جمله انذار را عموميت مى دهد به همه بشر. چه آن ها كه ايمان بياورند و چه آن ها كه نياورند. و جمله «لِمَن شَاءَ»، بَدَل است از كلمه «بَشَر». و جمله «أن يَتَقَدّم...»، مفعول كلمه «شَاءَ» است، و منظور از «تَقَدّم»، پيروى كردن از حق است كه مصداق خارجی اش، ايمان و اطاعت است. و منظور از «تَأخّر»، پيروى نكردن است، كه مصداقش كفر و معصيت است و معنايش اين است كه: از اين جهت از بزرگترين آيات الهى است، كه «نذير» است براى همه بشر. چه آن هايى از شما كه حق را پيروى مى كنند، و چه آن هايى از شما كه حق را پيروى نمى كنند، و احدى نيست كه بى رابطه با قرآن باشد. | اين جمله انذار را عموميت مى دهد به همه بشر. چه آن ها كه ايمان بياورند و چه آن ها كه نياورند. و جمله «لِمَن شَاءَ»، بَدَل است از كلمه «بَشَر». و جمله «أن يَتَقَدّم...»، مفعول كلمه «شَاءَ» است، و منظور از «تَقَدّم»، پيروى كردن از حق است كه مصداق خارجی اش، ايمان و اطاعت است. | ||
و منظور از «تَأخّر»، پيروى نكردن است، كه مصداقش كفر و معصيت است و معنايش اين است كه: از اين جهت از بزرگترين آيات الهى است، كه «نذير» است براى همه بشر. چه آن هايى از شما كه حق را پيروى مى كنند، و چه آن هايى از شما كه حق را پيروى نمى كنند، و احدى نيست كه بى رابطه با قرآن باشد. | |||
بعضى گفته اند: جمله «أن يَتَقَدّم» در موضع رفع است تا مبتدا باشد، و جمله «لِمَن شَاءَ» خبر آن است. و مثل اين است كه بگويى: «لِمَن تَوَضَّأ أن يُصَلّى: كسى كه وضو گرفته، مى تواند نماز بخواند». پس معنى مطلق است، يعنى «كسى كه تقدم را بخواهد، مى تواند متقدّم شود، و كسى كه تأخّر را بخواهد، مى تواند متأخّر باشد». و يا مثل كلام خداى تعالى است كه در جاى ديگر فرموده: «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكفُر»، و مراد از تقدم و تأخّر، سبقت گرفتن و نگرفتن به سوى خير است. | بعضى گفته اند: جمله «أن يَتَقَدّم» در موضع رفع است تا مبتدا باشد، و جمله «لِمَن شَاءَ» خبر آن است. و مثل اين است كه بگويى: «لِمَن تَوَضَّأ أن يُصَلّى: كسى كه وضو گرفته، مى تواند نماز بخواند». پس معنى مطلق است، يعنى «كسى كه تقدم را بخواهد، مى تواند متقدّم شود، و كسى كه تأخّر را بخواهد، مى تواند متأخّر باشد». و يا مثل كلام خداى تعالى است كه در جاى ديگر فرموده: «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكفُر»، و مراد از تقدم و تأخّر، سبقت گرفتن و نگرفتن به سوى خير است. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۳: | ||
==آيات ۴۹ - ۵۶ سوره مدثّر == | ==آيات ۴۹ - ۵۶ سوره مدثّر == | ||
فَمَا لهَُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ(۴۹) | فَمَا لهَُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ(۴۹) | ||
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّستَنفِرَةٌ(۵۰) | كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّستَنفِرَةٌ(۵۰) | ||
فَرَّت مِن قَسوَرَةِ(۵۱) | فَرَّت مِن قَسوَرَةِ(۵۱) | ||
بَلْ يُرِيدُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُؤْتى صُحُفاً مُّنَشرَةً(۵۲) | بَلْ يُرِيدُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُؤْتى صُحُفاً مُّنَشرَةً(۵۲) | ||
كَلّا بَل لا يخَافُونَ الآخِرَةَ(۵۳) | |||
كَلّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ(۵۴) | كَلّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ(۵۴) | ||
فَمَن شَاءَ ذَكرَهُ(۵۵) | فَمَن شَاءَ ذَكرَهُ(۵۵) | ||
وَ مَا يَذْكُرُونَ إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ المَْغْفِرَةِ(۵۶) | وَ مَا يَذْكُرُونَ إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ المَْغْفِرَةِ(۵۶) | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۸۸: | ||
يعنى: هر كه بخواهد، از آن پند مى گيرد. چرا كه دعوت و موعظه قرآن اجبارى نيست و در ظرف اختيار و آزادى اراده، دعوت مى كند. | يعنى: هر كه بخواهد، از آن پند مى گيرد. چرا كه دعوت و موعظه قرآن اجبارى نيست و در ظرف اختيار و آزادى اراده، دعوت مى كند. | ||
<span id='link103'><span> | <span id='link103'><span> | ||
==تحقق فعل اختيارى نسبت به انسان، «ممكن» و نسبت به خدا، «ضرورى» است == | ==تحقق فعل اختيارى نسبت به انسان، «ممكن» و نسبت به خدا، «ضرورى» است == | ||
«'''وَ مَا يَذْكُرُونَ إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ المَْغْفِرَةِ'''»: | |||
اين آيه توهمى را دفع مى كند كه ممكن است از جمله «فَمَن شَاءَ ذَكَره» به ذهن كسانى بيايد و خيال كنند اختيار، به دست خودشان است و خود، مستقل در اراده اند. و اگر نخواستند متذكر شوند، بر خدا غالب گشته، و او را در به كرسى نشاندن اراده خود عاجز ساخته اند. او خواسته بود اينان متذكر بشوند، و اينان خواستند نشوند و نشدند. | اين آيه توهمى را دفع مى كند كه ممكن است از جمله «فَمَن شَاءَ ذَكَره» به ذهن كسانى بيايد و خيال كنند اختيار، به دست خودشان است و خود، مستقل در اراده اند. و اگر نخواستند متذكر شوند، بر خدا غالب گشته، و او را در به كرسى نشاندن اراده خود عاجز ساخته اند. او خواسته بود اينان متذكر بشوند، و اينان خواستند نشوند و نشدند. | ||
ویرایش