گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
اين جمله به طور اجمال، آنچه را كه در جملۀ «و مَا أدريك مَا لَيلةُ القَدر» بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى كند و مى فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.
اين جمله به طور اجمال، آنچه را كه در جملۀ «و مَا أدريك مَا لَيلةُ القَدر» بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى كند و مى فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.


و منظور از بهتر بودنش از هزار شب، به طورى كه مفسّران تفسير كرده اند، بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است. و مناسب با غرض قرآن هم، همين معناست. چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيلۀ عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت، بهتر است از عبادت هزار شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سور «دخان» نيز استفاده كرد. چون در آن جا، شب قدر را پر بركت خوانده و فرموده: «إنَّا أنزلناهُ فى ليلة مباركة». البته در اين ميان، معناى ديگرى نيز هست، كه إن شاء اللّه در بحث روايتى آينده خواهد آمد.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب، به طورى كه مفسّران تفسير كرده اند، بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است. و مناسب با غرض قرآن هم، همين معناست. چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيلۀ عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت، بهتر است از عبادت هزار شب.  
 
و ممكن است همين معنا را از آيه سور «دخان» نيز استفاده كرد. چون در آن جا، شب قدر را پر بركت خوانده و فرموده: «إنَّا أنزَلنَاهُ فِى لَيلَةٍ مُبَارَكَة». البته در اين ميان، معناى ديگرى نيز هست، كه إن شاء اللّه در بحث روايتى آينده خواهد آمد.


«'''تَنزَّلُ الْمَلَائكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ'''»:
«'''تَنزَّلُ الْمَلَائكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ'''»:


كلمه «تَنَزَّل» در اصل، تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از «روح» آن روحى است كه از عالَم امر است و خداى تعالى در باره اش فرموده: «قُل الرُّوح من أمر رَبّى»، و اذن در هر چيز، به معناى رخصت دادن در آن است. و يا به عبارت ديگر، اعلام اين معناست كه مانعى از اين كار نيست.
كلمه «تَنَزَّل» در اصل، تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از «روح» آن روحى است كه از عالَم امر است و خداى تعالى در باره اش فرموده: «قُل الرُّوحُ مِن أمرِ رَبّى»، و اذن در هر چيز، به معناى رخصت دادن در آن است. و يا به عبارت ديگر، اعلام اين معناست كه مانعى از اين كار نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۴ </center>
و كلمه «مِن» در جملۀ «مِن كُلّ أمر» به گفته بعضى از مفسّران، به معناى باء است. بعضى ديگر گفته اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيّت را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: «ملائكه و روح در آن شب، به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى شوند».
و كلمه «مِن» در جملۀ «مِن كُلّ أمر» به گفته بعضى از مفسّران، به معناى باء است. بعضى ديگر گفته اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيّت را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: «ملائكه و روح در آن شب، به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى شوند».


بعضى ديگر گفته اند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است: «ملائكه و روح در آن شب، به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اين كه هر امرى را تدبير كنند».
بعضى ديگر گفته اند: «باء» براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است: «ملائكه و روح در آن شب، به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اين كه هر امرى را تدبير كنند».
 
ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه «أنَّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُون» تفسيرش كرده، حرف «مِن» براى ابتدا خواهد بود و در عين حال، سببيّت را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد:


ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه «أنّما أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كُن فَيَكُون» تفسيرش كرده، حرف «مِن» براى ابتدا خواهد بود و در عين حال، سببيّت را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد:
«ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند».
«ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند».


خط ۱۹۹: خط ۲۰۲:
در مفردات گفته: كلمۀ «سلام» و «سلامت» به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.
در مفردات گفته: كلمۀ «سلام» و «سلامت» به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.


پس جملۀ «سَلام هِىَ» اشاره است به اين كه: عنايت الهى تعلّق گرفته است به اين كه رحمتش شامل همۀ آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى آورند. و نيز به اين كه در خصوص «شب قدر»، باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمۀ اين معنا آن است كه طبعا در آن شب، كيد شيطان ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از روايات هم به اين معنا اشاره رفته است.
پس جملۀ «سَلام هِىَ» اشاره است به اين كه: عنايت الهى تعلّق گرفته است به اين كه رحمتش شامل همۀ آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى آورند. و نيز به اين كه در خصوص «شب قدر»، باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد.  
 
و لازمۀ اين معنا آن است كه طبعا در آن شب، كيد شيطان ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از روايات هم به اين معنا اشاره رفته است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۵ </center>
ولى بعضى از مفسّران گفته اند: مراد از كلمۀ «سَلام» اين است كه: در آن شب، ملائكه از هر مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى دهند. برگشت اين معنا هم، به همان معناى اول است و اين دو آيه، يعنى آيه: «تَنزّلُ الملائِكَةُ و الرّوح» تا آخر سوره، در معناى تفسيرى است براى آيه قبلى كه مى فرمود: «ليلةُ القدر خير من ألف شهر».
ولى بعضى از مفسّران گفته اند: مراد از كلمۀ «سَلام» اين است كه: در آن شب، ملائكه از هر مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى دهند. برگشت اين معنا هم، به همان معناى اول است و اين دو آيه، يعنى آيه: «تَنزّلُ الملائِكَةُ و الرّوح» تا آخر سوره، در معناى تفسيرى است براى آيه قبلى كه مى فرمود: «ليلةُ القدر خَيرٌ مِن ألفِ شَهر».


<center> «'''بحث روایی'''» </center>
==بحث روایی==


در تفسير برهان، از شيخ طوسى، از ابوذر روايت آورده كه گفت: به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» عرضه داشتم: يا رسول اللّه! آيا شب قدر، شبى است كه در عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است؟ فرمود: «نه، بلكه شب قدر تا قيامت هست».
در تفسير برهان، از شيخ طوسى، از ابوذر روايت آورده كه گفت: به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» عرضه داشتم: يا رسول اللّه! آيا شب قدر، شبى است كه در عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است؟ فرمود: «نه، بلكه شب قدر تا قيامت هست».
خط ۲۱۱: خط ۲۱۶:
و در مجمع البيان است كه از حمّاد بن عثمان، از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، از شب قدر پرسيدم. فرمود: در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش ‍ كن.
و در مجمع البيان است كه از حمّاد بن عثمان، از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، از شب قدر پرسيدم. فرمود: در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش ‍ كن.


مؤلّف: در معناى اين روايات، رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده؛ يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم. مانند روايتى كه عياشى، از عبدالواحد، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده. و از رواياتى ديگر استفاده مى شود كه: شب قدر، خصوص ‍ بيست و سوم است. و اگر مُعيّنش نكرده اند، به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا، با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند.
مؤلّف: در معناى اين روايات، رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده؛ يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم. مانند روايتى كه عياشى، از عبدالواحد، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده.  


و نيز در تفسير عياشى، در روايت عبد اللّه بن بكير، از زراره، از يكى از دو امام باقر و صادق «عليهماالسلام» آمده كه فرمود: شب بيست و سوم، همان «شب جُهَنى» است. و حديث جُهَنى اين است كه گفت: به رسول خدا«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» عرضه داشتم: منزل من از مدينه دور است، دستورم بده در شب معيّنى داخل مدينه شوم. فرمود: شب بيست و سوم داخل شو.
و از رواياتى ديگر استفاده مى شود كه: شب قدر، خصوص بيست و سوم است. و اگر مُعيّنش نكرده اند، به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا، با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند.
 
و نيز در تفسير عياشى، در روايت عبد اللّه بن بكير، از زراره، از يكى از دو امام باقر و صادق «عليهما السلام» آمده كه فرمود: شب بيست و سوم، همان «شب جُهَنى» است. و حديث جُهَنى اين است كه گفت: به رسول خدا«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» عرضه داشتم: منزل من از مدينه دور است، دستورم بده در شب معيّنى داخل مدينه شوم. فرمود: شب بيست و سوم داخل شو.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۶ </center>
مؤلّف: حديث جُهَنى - كه نامش عبد اللّه بن انيس انصارى بود - از طرق اهل سنّت نيز روايت شده، و سيوطى آن را در الدرّ المنثور، از مالك و بيهقى نقل كرده.
مؤلّف: حديث جُهَنى - كه نامش عبد اللّه بن انيس انصارى بود - از طرق اهل سنّت نيز روايت شده، و سيوطى آن را در الدرّ المنثور، از مالك و بيهقى نقل كرده.


و در كافى، به سند خود، از زراره روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است.
و در كافى، به سند خود، از زراره روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است.
مؤلّف: در اين معنا هم، روايات ديگرى هست.
مؤلّف: در اين معنا هم، روايات ديگرى هست.


۱۷٬۰۴۴

ویرایش