گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
==وصف حال مشركان، در حال رويارو شدن با مرگ ==
==وصف حال مشركان، در حال رويارو شدن با مرگ ==


«'''حَتى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْت قَالَ رَب ارْجِعُونِ'''»:
«'''حَتى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْت قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ'''»:


كلمه «حتى»، متعلق به ماقبل است كه به خداى تعالى نسبت ها مى دادند، كه منزه از آنها است. يعنى همچنان اين گونه نسبت ها به او مى دهند، و به او شرك مى ورزند و با مال و فرزندان كه به ايشان داده ايم مغرور مى شوند تا مرگشان برسد، و آياتى كه ميان اين غايت «حتى» و آن مغيا (شرك ورزيدن آنان) فاصله شده، جمله هاى معترضه هستند.
كلمه «حتّى»، متعلق به ماقبل است كه به خداى تعالى نسبت ها مى دادند، كه منزه از آن ها است. يعنى همچنان اين گونه نسبت ها به او مى دهند، و به او شرك مى ورزند و با مال و فرزندان كه به ايشان داده ايم، مغرور مى شوند تا مرگشان برسد، و آياتى كه ميان اين غايت «حتّى» و آن مغيا (شرك ورزيدن آنان) فاصله شده، جمله هاى معترضه هستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۹۶ </center>
«'''قاَلَ رَبّ ارجِعُونِ '''» - ظاهرا خطاب در «برگردانيد مرا» به ملائكه موكل بر مرگ است، و كلمه ربّ، استغاثه اى است كه حرف ندايش (اى) حذف شده، و اين استغاثه جمله اى است معترضه كه ميان «قَالَ»، و «ارجِعُونِ» فاصله شده و تقدير آن گفت - در حالى كه به پروردگار خود استغاثه مى كند- برگردانيد مرا مى باشد.
«'''قاَلَ رَبّ ارجِعُونِ '''» - ظاهرا خطاب در «برگردانيد مرا»، به ملائكه موكّل بر مرگ است، و كلمۀ «ربّ»، استغاثه اى است كه حرف ندايش (اى) حذف شده، و اين استغاثه جمله اى است معترضه، كه ميان «قَالَ»، و «ارجِعُونِ» فاصله شده، و تقدير آن «گفت - در حالى كه به پروردگار خود استغاثه مى كند - برگردانيد مرا» مى باشد.


بعضى از مفسرين گفته اند: خطاب «ارجعون» به همان «ربّ» است، و اگر آن را جمع آورده و گفته: «برگردانيد» از باب تعظيم است، همچنان كه همسر فرعون بنا به حكايت قرآن كريم به شوهر خود فرعون گفت: «قرة عين لى و لك لا تقتلوه - نور چشم من و تو باشد و او را نكشيد».
بعضى از مفسران گفته اند: خطاب «ارجِعُون»، به همان «ربّ» است، و اگر آن را جمع آورده و گفته: «برگردانيد»، از باب تعظيم است، همچنان كه همسر فرعون، بنا به حكايت قرآن كريم، به شوهر خود فرعون گفت: «قُرَّةُ عَينٍ لِى وَ لَكَ لَا تَقتُلُوهُ: نور چشم من و تو باشد و او را نكشيد».


بعضى ديگر گفته اند: اين از باب جمع فعل است نه جمع فاعل، به اين معنا كه مى رساند چند مرتبه مى گويد «پروردگارا ارجعنى ارجعنى ارجعنى»، مرا برگردان برگردان، برگردان ، همچنان كه بعضى در معناى شعر زير همين را گفته اند:
بعضى ديگر گفته اند: اين از باب جمع فعل است، نه جمع فاعل، به اين معنا كه مى رساند چند مرتبه مى گويد: «پروردگارا! ارجِعنِى ارجِعنِى ارجِعنِى»: مرا برگردان، برگردان، برگردان، همچنان كه بعضى در معناى شعر زير، همين را گفته اند:


قفانبك من ذكرى حبيب و منزل  *  بسقط اللوى بين الدخول فحومل
قفانبك مِن ذِكرِى حبيب و منزل  *  بِسقط اللّوى بَينَ الدُّخُول فحومل


«برخيزيد، برخيزيد تا گريه كنيم از ياد محبوب و منزل واقع در سقط اللوى بين دخول و حومل» كه معناى قفا (كه صيغه تثنيه و دو نفرى است) «قف، قف» است.
«برخيزيد، برخيزيد تا گريه كنيم از ياد محبوب و منزل واقع در سقط اللوى بين دخول و حومل»، كه معناى قفا (كه صيغه تثنيه و دو نفرى است) «قف، قف» است.


ولى اين دو وجه شاذ و در محاورات عرب نادر است ، هم جمع آوردن به منظور تعظيم و هم به منظور جمع فعل، و نبايد كلام فصيح خداى را بر چنين معانى حمل كرد.
ولى اين دو وجه، شاذ و در محاورات عرب نادر است. هم جمع آوردن به منظور تعظيم و هم به منظور جمع فعل، و نبايد كلام فصيح خداى را بر چنين معانى حمل كرد.


«'''لَعَلى أَعْمَلُ صالِحاً فِيمَا تَرَكْتَ كلا إِنَّهَا كلِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا'''»:
«'''لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلّا إِنَّهَا كلِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا'''»:


كلمه «لعل»، براى اميدوارى است و در اين جا وقتى عذاب خداى را مى بينند كه مشرف بر ايشان شده اظهار چنين اميدى مى كنند كه اگر برگردند، عمل صالح كنند، همچنان كه در جاى ديگر قرآن وعده صريح به عمل صالح مى دهند و مى گويند: «فارجعنا نعمل صالحا». و در جاى ديگر همين معنا را با تعبير تمنى ذكر كرده، كه مى گويند: «'يا ليتنا نرد و لا نكذب بايات ربّنا».
كلمۀ «لعلّ»، براى اميدوارى است و در اين جا، وقتى عذاب خداى را مى بينند كه مشرف بر ايشان شده، اظهار چنين اميدى مى كنند كه اگر برگردند، عمل صالح كنند. همچنان كه در جاى ديگر قرآن، وعده صريح به عمل صالح مى دهند و مى گويند: «فَارجِعنَا نَعمَل صَالِحاً».  
 
و در جاى ديگر، همين معنا را با تعبير تمنّى ذكر كرده، كه مى گويند: «يَا لَيتَنَا نُرَدُّ وَ لَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا».


«'''اعمل صالحا فيما تركت '''» - يعنى «اعمل عملا صالحا»: تا به جاى آورم عملى صالح
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۹۷ </center>
در آنچه كه (از اموال) از خود به جاى گذاشته ام. يعنى آن اموال را در راه خير و احسان و هر راهى كه مايه رضاى خدا است، خرج كنم.
«'''أعمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكتُ '''» - يعنى «أعمَلُ عَمَلاً صَالِحاً»: تا به جاى آورم عملى صالح در آنچه كه (از اموال) از خود به جاى گذاشته ام. يعنى آن اموال را در راه خير و احسان و هر راهى كه مايه رضاى خدا است، خرج كنم.


بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «ما تركت»، دنيا است كه با مردن تركش كردند. و مراد از عمل صالح، تنها انفاق مالى نيست، بلكه همه عبادات مالى و غير مالى از قبيل نماز، روزه، حج و غيره است.
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «مَا تَرَكتُ»، دنيا است كه با مُردن، تركش كردند. و مراد از عمل صالح، تنها انفاق مالى نيست، بلكه همه عبادات مالى و غير مالى از قبيل نماز، روزه، حج و غيره است.
گفتار اين مفسر بد نيست، ولى احتمال اولى با ظاهر آيه بهتر وفق مى دهد.
گفتار اين مفسّر، بد نيست، ولى احتمال اولى با ظاهر آيه، بهتر وفق مى دهد.


«'''كلاّ انها كلمة هو قائلها'''» - يعنى هرگز، او به دنيا برنمى گردد، و اين سخن (مرا برگردانيد باشد كه در آنچه به جاى نهاده ام عملى صالح كنم)، تنها سخنى است كه او مى گويد: يعنى سخنى است بى اثر، و اين كنايه است از اجابت نشدن آن.
«'''كَلّا إنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا'''» - يعنى هرگز، او به دنيا بر نمى گردد، و اين سخن (مرا برگردانيد باشد كه در آنچه به جاى نهاده ام، عملى صالح كنم)، تنها سخنى است كه او مى گويد: يعنى سخنى است بى اثر، و اين كنايه است از اجابت نشدن آن.


==معناى «برزخ» و مراد از: «و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون»==
«'''وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون...'''»
«'''وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون...'''»
معناى «برزخ» و مراد از: «و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون»


كلمه «برزخ»، به معناى حائل در ميان دو چيز است، همچنان كه در آيه «بينهما برزخ لا يبغيان»، به اين معنا آمده. و مراد از اين كه فرمود: برزخ در ماوراى ايشان است، اين است كه اين برزخ در پيش روى ايشان قرار دارد، و محيط به ايشان است. و اگر آينده ايشان را وراى ايشان خوانده، به اين عنايت است كه برزخ در طلب ايشان است، همان طور كه زمان آينده امام و پيش روى انسان است و در عين حال گفته مى شود: «وَرَائَكَ يَومُ كَذَا». معنايش اين است كه چنين روزى به دنبال تو است و اين تعبير به اين عنايت است كه زمان طالب آدمى است، يعنى منتظر است كه آدمى از آن عبور كند.  
كلمه «برزخ»، به معناى حائل در ميان دو چيز است، همچنان كه در آيه «بينهما برزخ لا يبغيان»، به اين معنا آمده. و مراد از اين كه فرمود: برزخ در ماوراى ايشان است، اين است كه اين برزخ در پيش روى ايشان قرار دارد، و محيط به ايشان است. و اگر آينده ايشان را وراى ايشان خوانده، به اين عنايت است كه برزخ در طلب ايشان است، همان طور كه زمان آينده امام و پيش روى انسان است و در عين حال گفته مى شود: «وَرَائَكَ يَومُ كَذَا». معنايش اين است كه چنين روزى به دنبال تو است و اين تعبير به اين عنايت است كه زمان طالب آدمى است، يعنى منتظر است كه آدمى از آن عبور كند.  
۱۶٬۲۶۹

ویرایش