۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
<span id='link379'><span> | <span id='link379'><span> | ||
==برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه | ==برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركان == | ||
«'''قُل لا يَعْلَمُ مَن فى | «'''قُل لا يَعْلَمُ مَن فى السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ الْغَيْب إِلّا اللَّهُ وَ مَا يَشعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ'''»: | ||
در آيه قبلى - گفتيم - بعد از | در آيه قبلى - گفتيم - بعد از آن كه الوهيت آلهۀ مشركان را ابطال نمود و ثابت كرد كه «خلقت» و «تدبير» همۀ عالَم از خداى تعالى به تنهايى است، به آن جناب دستور داد تا از مشركان بخواهد تا بر خدايى آلهۀ خود اقامه برهان كنند. | ||
و اينك در اين آيه، براى نوبت دوم دستورش مى دهد تا با برهان ديگرى، بر بطلان الوهيت آنان با ايشان روبرو شود، و آن برهان، اين است كه: | |||
و | خدايان آنان، علمى به غيب و به قيامت ندارند، و نمى دانند كه در چه زمانى مبعوث مى شوند. درست است كه هيچ كس از موجودات زمينى و آسمانى علمى بدان ندارد، ولى شأن «معبود»، اين است كه امر پرستندگان خود را تدبير كند، و يكى از امور خلق، همانا مسأله جزاء در روز بعث است، كه بايد آن را نيز تدبير كند، و در نتيجه، روز و تاريخ آن را بداند و حال آن كه آلهۀ ايشان، چه ملائكه و چه جن و چه قديسين از بشر، هيچ يك از روز بعث اطلاعى ندارند، پس إله و معبود نيستند. | ||
پس | با اين بيان، روشن مى شود كه جملۀ «لَا يَعلَمُ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الأرضَ الغَيبَ إلَّا اللّه»، برهان مستقلى است بر ابطال الوهيت آلهۀ مشركان، و اختصاص الوهيت به خداى تعالى به تنهايى، و اين كه جملۀ «وَ مَا يَشعُرُونَ أيَّان يُبعَثُون»، از قبيل عطف روشن ترين فرد غيب است بر آن. چون گفتيم مهمترين چيزى كه «معبود» بايد به آن داشته علم باشد و آن را تدبير كند، مسأله جزا در روز بعث است. | ||
و نيز، اين معنا روشن گرديد كه دو ضمير جمع در «يَشعُرُونَ» و «يُبعَثُونَ»، به «مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الأرض» بر مى گردد. چون بيان قبلى بدون اين جمله و تتمه، تمام نمى شود. | |||
پس اين كه بعضى گفته اند: «دو ضمير مذكور به مشركان بر مى گردد، هر چند كه بی اطلاعی از | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۳ </center> | ||
روز قيامت مختص به آلهه نيست و عمومى است، وليكن به خاطر اين كه بين اين دو ضمير جمع، با ضميرهاى آينده تفكيك نشود، - چون ضمائر آينده به طور قطع، همه به مشركان بر مى گردد - بناچار اين نيز بايد به آنان برگردد، تا تفكيك نشود»، حرف صحيحى نيست. | |||
براى اين كه مخالف با بيانى است كه سياق آيه، براى افاده آن است. چون همان طور كه گفتيم، آيه شريفه مى خواهد برهانى ديگر اقامه كند، كه جز با برگشتن ضميرها به «مَن فِى السَّمَاوَات: هر كس كه در آسمان ها و زمين است»، تمام نمى شود و با وجود چنين قرينه اى روشن، تفكيك در ضميرها عيبى ندارد. | |||
<span id='link380'><span> | <span id='link380'><span> | ||
==توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت == | ==توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت == | ||
«'''بَلِ ادَّرَك عِلْمُهُمْ فى الاَخِرَةِ بَلْ هُمْ فى شكٍ مِّنهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ'''»: | «'''بَلِ ادَّرَك عِلْمُهُمْ فى الاَخِرَةِ بَلْ هُمْ فى شكٍ مِّنهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ'''»: |
ویرایش