گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
<span id='link377'><span>
<span id='link377'><span>
==در عالَم وجود، بطلان و نيستى راه ندارد ==
==در عالَم وجود، بطلان و نيستى راه ندارد ==
يكى از آن لطايفى كه آيه شريفه از حقايق قرآنى دارد، بر مى آيد كه به طور كلّى، بطلان
يكى از آن لطايفى كه آيه شريفه از حقايق قرآنى دارد، بر مى آيد كه به طور كلّى، بطلان و نیستی
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵۱ </center>
و نيستى در عالم وجود راه ندارد، بلكه آنچه را كه خداى تعالى براى اولين بار هستى داده، به زودى با اعاده به سوى او بر مى گردد. و اگر به چشم خود مى بينيم كه موجوداتى معدوم مى شوند، ما آن را فقدان و نيستى بعد از هستى مى بينيم، و گرنه در واقع چنين نيست، بلكه - همان طور كه گفتيم - براى ما فقدان است.
در عالَم وجود راه ندارد، بلكه آنچه را كه خداى تعالى براى اولين بار هستى داده، به زودى با اعاده به سوى او بر مى گردد. و اگر به چشم خود مى بينيم كه موجوداتى معدوم مى شوند، ما آن را فقدان و نيستى بعد از هستى مى بينيم، و گرنه در واقع چنين نيست، بلكه - همان طور كه گفتيم - براى ما فقدان است.


و اما اين كه علماى كلام اتفاق كرده اند بر اين كه «إعاده معدوم» در بعضى موجودات، مانند عَرَض ها (يعنى هر چيزى كه اگر بخواهد موجود باشد، محتاج به محلى است تا در آن خودنمايى كند، مانند رنگ ها و هيئت ها و كيفيت ها و امثال آن)، محال است و در بعضى موجودات ديگر، مانند جواهر (هر چيزى كه در هستى اش، محتاج به موضوعى نيست، مانند اجسام)، اختلاف كرده اند، ربطى به مسأله مورد بحث ما نيست.  
و اما اين كه علماى كلام اتفاق كرده اند بر اين كه «إعاده معدوم» در بعضى موجودات، مانند عَرَض ها (يعنى هر چيزى كه اگر بخواهد موجود باشد، محتاج به محلى است تا در آن خودنمايى كند، مانند رنگ ها و هيئت ها و كيفيت ها و امثال آن)، محال است و در بعضى موجودات ديگر، مانند جواهر (هر چيزى كه در هستى اش، محتاج به موضوعى نيست، مانند اجسام)، اختلاف كرده اند، ربطى به مسأله مورد بحث ما نيست.  
خط ۳۰: خط ۳۰:


<span id='link378'><span>
<span id='link378'><span>
==نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان ==
==نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان ==
«'''قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين '''» - خداى تعالى در آيات و جملات قبل ، فصولى در خلقت عمومى عالم و تدبير آنها، با اشاره به ارتباط تدبير بعضى با تدبير بعض ديگر و ارتباط و به هم پيوستگى همه با خلقت ، ذكر فرمود و در نتيجه معلوم شد كه خلقت و تدبير در سراسر عالم امرى است واحد و مستند به او و قائم به او، (و وقتى ثابت كند كه تدبير، همان خلقت است با در نظر گرفتن اينكه مشركين اعتراف دارند كه خلقت تنها مستند به خداست ناگزيرند اعتراف كنند كه تدبير نيز مستند به خدا به تنهايى است ) پس ثابت شد كه خداى تبارك و تعالى تنها رب تمامى موجودات است و شريكى ندارد و لازمه اين بحث اين است كه الوهيت آلهه اى كه مشركين به جاى خدا مى خوانند باطل باشد.
«'''قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين '''» - خداى تعالى در آيات و جملات قبل ، فصولى در خلقت عمومى عالم و تدبير آنها، با اشاره به ارتباط تدبير بعضى با تدبير بعض ديگر و ارتباط و به هم پيوستگى همه با خلقت ، ذكر فرمود و در نتيجه معلوم شد كه خلقت و تدبير در سراسر عالم امرى است واحد و مستند به او و قائم به او، (و وقتى ثابت كند كه تدبير، همان خلقت است با در نظر گرفتن اينكه مشركين اعتراف دارند كه خلقت تنها مستند به خداست ناگزيرند اعتراف كنند كه تدبير نيز مستند به خدا به تنهايى است ) پس ثابت شد كه خداى تبارك و تعالى تنها رب تمامى موجودات است و شريكى ندارد و لازمه اين بحث اين است كه الوهيت آلهه اى كه مشركين به جاى خدا مى خوانند باطل باشد.
۱۶٬۳۴۰

ویرایش