۱۷٬۰۶۹
ویرایش
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
«'''مَثَلُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكبُوتِ اتخَذَت بَيْتاً ...'''»: | «'''مَثَلُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكبُوتِ اتخَذَت بَيْتاً ...'''»: | ||
كلمه | كلمه «عنكبوت»، معنايش معلوم است. اين كلمه، هم بر يك عدد از آن حشره اطلاق مى شود، و هم بر جمع آن. هم در مذكر به اين صورت مى آيد، و هم در مؤنث. يعنى عنكبوت ماده را هم عنكبوت مى گويند. | ||
از | |||
از آن جايى كه در جملۀ «مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا»، عنايت همه در اين است كه مشركان به غير از خدا اوليايى براى خود گرفته اند، لذا همين معنا را در قالب صله و موصول آورد، و نفرمود: مَثَل مشركان، مَثَل عنكبوت است، بلكه فرمود: مَثَل كسانى كه به غير از خدا اولياء مى گيرند، مَثَل عنكبوت است، كه براى خود خانه مى گيرد. | |||
همچنان كه در جملۀ «كَمَثَلِ العَنكَبُوتِ اتَّخَذَت بَيتاً»، نيز عنايت در اتخاذ عنكبوت بيت مزبور است. در نتيجه برگشت معنا به اين مى شود كه صفت مشركان در گرفتن اوليايى به غير از خدا، چون صفت عنكبوت است در گرفتن خانه اى كه چنين و چنان است. و كلمۀ «بَيتاً» را نكره آورد، تا دلالت كند بر اين كه خانه عنكبوت، خبرى درباره اش هست، و آن خبر را بعدا خواهيم گفت. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۹۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۹۴ </center> | ||
آن | آن وقت، جملۀ «وَ إنَّ أوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُ العَنكَبُوت»، بيان آن خبر، و صفت آن بيت است. و اگر نفرمود: «وَ إنَّ أوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُهَا: سست ترين خانه ها، خانۀ اوست»، براى اين است كه خواست جملۀ مذكور را به عنوان يك مَثَل رايج به كار برده باشد، و مَثَل را كسى تغيير نمى دهد. | ||
و معناى آيه، اين است كه: اتخاذ مشركان اوليايى به غير از خدا، مَثَل اتخاذ عنكبوت است خانه اى را. خانه اى كه سست ترين خانه ها است. چون هيچ يك از آثار خانه، به جز اسم بر آن صادق نيست. زيرا خانه را براى اين مى سازند كه صاحبش را از سرما و گرما حفظ كند، و چيزى كه اين خواص را ندارد و صاحبش را از هيچ مكروهى حفظ نمى كند، خانه نيست. | |||
اوليايى هم كه مشركان براى خود گرفته اند، تنها از ولايت، اسمى دارند. براى اين كه نه نفعى مى رسانند و نه ضررى. نه مالك مرگى هستند و نه حياتى، و نه نشورى. | |||
مورد مَثَل، همان مسأله اتخاذ آلهه است. پس اگر در آيه مورد بحث، به جاى كلمۀ آلهه اولياء را آورد، براى اين است كه بفهماند كه اصولا داعى مشركان در پرستش خدايان، مسأله ولايت است. زيرا مشركان مى پنداشتند كه بت ها در كار آنان ولايت دارند، و امور آنان را تدبير مى كنند. خير را به سوى آنان جلب نموده و شر را از ايشان دور مى سازند، و درباره آنان شفاعت مى كنند. | |||
و | در آيه مورد بحث، علاوه بر نكته اى كه گذشت، نكته ديگرى هست و آن، اين است كه: با اطلاقى كه دارد، تمامى اقسام شرك را شامل مى شود، و روى سخنش با تمامى كسانى خواهد بود كه حتى در يك امرى از امور خود، به غير از خدا، وليىّ بگيرند و به آن تكيه كنند، و آن را مستقل در اثر خود بدانند. البته آن اثرى كه از وى توقعش را دارد، هر چند كه آن ولىّ، بت نباشد. | ||
بلكه آيه شريفه شامل ولايت كسى نمى شود كه برگشت ولايتش به ولايت خدا باشد، مانند ولايت رسول، و امام و مؤمنان. چون اگر كسى رسول و يا امام و يا مؤمنى را ولىّ خود بداند، در حقيقت خدا را، ولىّ خود خوانده. براى اين كه ولايت آنان، در طول ولايت خدا است و خود خدا، ايشان را ولايت داده، و آيه «وَ مَا يُؤمِنُ أكثَرُهُم بِاللهِ إلّا وَ هُم مُشرِكُون»، اين اطلاق را تأييد مى كند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۹۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۹۵ </center> | ||
«''' | «'''لَو كَانُوا يَعلَمُون'''» - بعضى گفته اند: «يعنى اگر مى دانستند كه مَثَل شان در گرفتن اولياء، مَثَل عنكبوت است». | ||
==معنى و مفاد آيه شريفه: «ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شئ...»== | ==معنى و مفاد آيه شريفه: «ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شئ...»== |
ویرایش