گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>
==آيات ۲۹ - ۴۲  سوره قصص ==
==آيات ۲۹ - ۴۲  سوره قصص ==
فَلَمَّا قَضى مُوسى الاَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ ءَانَس مِن جَانِبِ الطورِ نَاراً قَالَ لاَهْلِهِ امْكُثُوا إِنى ءَانَست نَاراً لَّعَلى ءَاتِيكُم مِّنْهَا بخَبرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصطلُونَ(۲۹)
فَلَمَّا قَضى مُوسى الاَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَس مِن جَانِبِ الطورِ نَاراً قَالَ لاَهْلِهِ امْكُثُوا إِنّى آنَستُ نَاراً لَّعَلى آتِيكُم مِّنْهَا بخَبرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصطلُونَ(۲۹)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِى مِن شطِى الْوَادِ الاَيْمَنِ فى الْبُقْعَةِ الْمُبَرَكةِ مِنَ الشجَرَةِ أَن يَمُوسى إِنى أَنَا اللَّهُ رَب الْعَلَمِينَ(۳۰)
 
وَ أَنْ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا رَءَاهَا تهْتزُّ كَأَنهَا جَانُّ وَلى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّب يَمُوسى أَقْبِلْ وَ لا تخَف إِنَّك مِنَ الاَمِنِينَ(۳۱)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِى مِن شاطِى الْوَادِ الاَيْمَنِ فى الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكةِ مِنَ الشجَرَةِ أَن يَا مُوسى إِنى أَنَا اللَّهُ رَبّ الْعَالَمِينَ(۳۰)
اسلُك يَدَك فى جَيْبِك تخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيرِ سوءٍ وَ اضمُمْ إِلَيْك جَنَاحَك مِنَ الرَّهْبِ فَذَنِك بُرْهَنَانِ مِن رَّبِّك إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلايهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فَسِقِينَ(۳۲)
 
قَالَ رَب إِنى قَتَلْت مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَاف أَن يَقْتُلُونِ(۳۳)
وَ أَنْ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا رَآهَا تهْتزُّ كَأَنهَا جَانُّ وَلى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّب يَا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تخَف إِنَّك مِنَ الآمِنِينَ(۳۱)
وَ أَخِى هَرُونُ هُوَ أَفْصحُ مِنى لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءاً يُصدِّقُنى إِنى أَخَاف أَن يُكَذِّبُونِ(۳۴)
 
قَالَ سنَشدُّ عَضدَك بِأَخِيك وَ نجْعَلُ لَكُمَا سلْطناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِئَايَتِنَا أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَلِبُونَ(۳۵)
اسلُك يَدَك فى جَيْبِك تخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيرِ سوءٍ وَ اضمُمْ إِلَيْك جَنَاحَك مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِك بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّك إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلايهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ(۳۲)
فَلَمَّا جَاءَهُم مُّوسى بِئَايَتِنَا بَيِّنَتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلا سِحْرٌ مُّفْترًى وَ مَا سمِعْنَا بِهَذَا فى ءَابَائنَا الاَوَّلِينَ(۳۶)
 
وَ قَالَ مُوسى رَبى أَعْلَمُ بِمَن جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَ مَن تَكُونُ لَهُ عَقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظلِمُونَ(۳۷)
قَالَ رَبّ إِنّى قَتَلْت مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَاف أَن يَقْتُلُونِ(۳۳)
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَأَيُّهَا الْمَلاُ مَا عَلِمْت لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرِى فَأَوْقِدْ لى يَهَمَنُ عَلى الطينِ فَاجْعَل لى صرْحاً لَّعَلى أَطلِعُ إِلى إِلَهِ مُوسى وَ إِنى لاَظنُّهُ مِنَ الْكَذِبِينَ(۳۸)
 
وَ أَخِى هَارُونُ هُوَ أَفْصحُ مِنى لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءاً يُصدِّقُنى إِنى أَخَاف أَن يُكَذِّبُونِ(۳۴)
 
قَالَ سنَشدُّ عَضدَك بِأَخِيك وَ نجْعَلُ لَكُمَا سلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ(۳۵)
 
فَلَمَّا جَاءَهُم مُّوسى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلا سِحْرٌ مُّفْترًى وَ مَا سمِعْنَا بِهَذَا فى آبَائنَا الاَوَّلِينَ(۳۶)
 
وَ قَالَ مُوسى رَبى أَعْلَمُ بِمَن جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَ مَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظالِمُونَ(۳۷)
 
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلاُ مَا عَلِمْت لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرِى فَأَوْقِدْ لى يَا هَامَانُ عَلى الطينِ فَاجْعَل لى صرْحاً لَّعَلى أَطلِعُ إِلى إِلَهِ مُوسى وَ إِنّى لاَظنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ(۳۸)
 
وَ استَكْبرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ وَ ظنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لا يُرْجَعُونَ(۳۹)
وَ استَكْبرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ وَ ظنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لا يُرْجَعُونَ(۳۹)
فَأَخَذْنَهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَهُمْ فى الْيَمِّ فَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ الظلِمِينَ(۴۰)
 
وَ جَعَلْنَهُمْ أَئمَّةً يَدْعُونَ إِلى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ لا يُنصرُونَ(۴۱)
فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فى الْيَمِّ فَانظرْ كَيْف كانَ عَاقِبَةُ الظالِمِينَ(۴۰)
وَ أَتْبَعْنَهُمْ فى هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ(۴۲)
 
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً يَدْعُونَ إِلى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنصرُونَ(۴۱)
 
وَ أَتْبَعْنَاهُمْ فى هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ(۴۲)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۲ </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>


پس چون موسى مدت را بسر رسانيد، همسر خود را برداشت و به راه افتاد، در راه از سمت طور آتشى از دور ديد به خانواده اش گفت : من از دور آتشى احساس مى كنم شما در اينجا باشيد تا شايد از كنار آن آتش خبرى كسب نموده و يا از خود آتش پاره اى بياورم تا شايد خود را گرم كنيد (۲۹)
پس چون موسى مدت را به سر رسانيد، همسر خود را برداشت و به راه افتاد. در راه از سمت طور آتشى از دور ديد. به خانواده اش گفت: من از دور آتشى احساس مى كنم، شما در اين جا باشيد، تا شايد از كنار آن آتش، خبرى كسب نموده و يا از خود آتش، پاره اى بياورم تا شايد خود را گرم كنيد. (۲۹)


ولى همين كه نزديك آتش رسيد صدايى از كرانه رود از طرف راست از درختى كه در قطعه زمينى مبارك واقع بود برخاست كه اى موسى به درستى من خداى رب العالمينم (۳۰)
ولى همين كه نزديك آتش رسيد، صدايى از كرانه رود، از طرف راست، از درختى كه در قطعه زمينى مبارك واقع بود، برخاست كه: اى موسى! به درستى من خداى ربّ العالمينم. (۳۰)


و اين نيز بگفت كه عصايت بينداز، همين كه موسى عصا را ديد كه به سرعت و شدت به حركت آمد كه گويا در جست و خيز مار سبك بالى است ، پشت كرد و بگريخت به طورى كه ديگر به پشت سر خود نگاه نكرد، خطاب رسيد اى موسى بيا و مترس تو از ايمنانى (۳۱)
و اين نيز بگفت كه عصايت بينداز. همين كه موسى عصا را ديد كه به سرعت و شدت به حركت آمد كه گويا در جست و خيز، مار سبكبالى است، پشت كرد و بگريخت، به طورى كه ديگر، به پشت سرِ خود نگاه نكرد. خطاب رسيد: اى موسى! بيا و مترس تو از ايمنانى. (۳۱)


دست خود در گريبان ببر و بيرون آور در حالى كه سفيد و درخشنده است بدون اينكه درخشندگى اش از بدى باشد و دست بر قلب خود نه تا از ترس آرام گيرد، اين دو معجزه از پروردگار تو به سوى فرعون و مردم او است ، كه آنان از دير باز مردمى فاسق بودند (۳۲)
دست خود در گريبان ببر و بيرون آور، در حالى كه سفيد و درخشنده است، بدون اين كه درخشندگى اش از بدى باشد و دست بر قلب خود نه، تا از ترس آرام گيرد. اين دو معجزه از پروردگار تو، به سوى فرعون و مردم او است، كه آنان از دير باز مردمى فاسق بودند. (۳۲)


موسى گفت پروردگارا من از آنان كسى را كشته ام لذا مى ترسم مرا بكشند (۳۳)
موسى گفت: پروردگارا! من از آنان كسى را كشته ام، لذا مى ترسم مرا بكشند. (۳۳)


و برادرم هارون از من فصيح تر است او را هم با من و به كمك من بفرست تا مرا تصديق كند كه مى ترسم مرا تكذيب كنند (۳۴)
و برادرم هارون، از من فصيح تر است. او را هم با من و به كمك من بفرست، تا مرا تصديق كند كه مى ترسم مرا تكذيب كنند. (۳۴)


گفت به زودى بازويت را به وسيله برادرت قوى مى كنم و به شما سلطنت و قدرتى مى دهم و به خاطر معجزات من به شما نرسند، آرى شما و پيروانتان غالبيد (۳۵)
گفت: به زودى بازويت را به وسيله برادرت قوى مى كنم و به شما سلطنت و قدرتى مى دهم و به خاطر معجزات من، به شما نرسند. آرى شما و پيروانتان غالبيد. (۳۵)


پس چون موسى با معجزات روشن ما به سوى فرعونيان آمد گفتند: اين جز سحرى كه به خدا بسته است چيز ديگرى نيست ، و ما از نياكان خود چنين چيزى نشنيده ايم (۳۶)
پس چون موسى با معجزات روشن ما به سوى فرعونيان آمد، گفتند: اين، جز سحرى كه به خدا بسته است، چيز ديگرى نيست، و ما از نياكان خود، چنين چيزى نشنيده ايم. (۳۶)


موسى گفت : پروردگار من به كسى كه به هدايت كردن از ناحيه او آمده داناتر است ، و بهتر مى داند كه خانه آخرت براى چه كسى است چون ستمگران رستگار نمى شوند (۳۷)
موسى گفت: پروردگار من، به كسى كه به هدايت كردن از ناحيه او آمده، داناتر است، و بهتر مى داند كه خانه آخرت، براى چه كسى است، چون ستمگران رستگار نمى شوند. (۳۷)


فرعون گفت اى بزرگان قوم من غير از خودم معبودى براى شما نمى شناسم ، اى هامان برايم بر گل آتش برافروز و آجر بساز و برجى درست كن باشد كه از معبود موسى اطلاعى بيابم و من او را از دروغگويان مى دانم (۳۸)
فرعون گفت: اى بزرگان قوم! من غير از خودم، معبودى براى شما نمى شناسم. اى هامان! برايم بر گِل، آتش برافروز و آجر بساز و برجى درست كن، باشد كه از معبود موسى اطلاعى بيابم و من او را از دروغگويان مى دانم. (۳۸)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳ </center>
فرعون و لشكريانش در زمين بدون حق سركشى كردند و پنداشتند كه به سوى ما برنمى گردند (۳۹)
فرعون و لشكريانش در زمين بدون حق سركشى كردند و پنداشتند كه به سوى ما بر نمى گردند. (۳۹)


پس ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا ريختيم پس بنگر كه عاقبت ستمگران چگونه بود (۴۰)
پس ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا ريختيم. پس بنگر كه عاقبت ستمگران چگونه بود. (۴۰)


ما آنان را پيشوايانى كرديم كه مردم را به سوى آتش دعوت مى كردند و روز قيامت از آن مردم ياورى نخواهند يافت (۴۱)
ما آنان را پيشوايانى كرديم كه مردم را به سوى آتش دعوت مى كردند و روز قيامت، از آن مردم ياورى نخواهند يافت. (۴۱)


بعد از رفتنشان هم در دنيا لعنت و در قيامت زشت رويى نصيبشان كرديم (۴۲)
بعد از رفتنشان هم در دنيا لعنت و در قيامت زشت رويى نصيبشان كرديم. (۴۲)
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>


۱۶٬۹۱۱

ویرایش