۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
<span id='link259'><span> | <span id='link259'><span> | ||
==جواب به اين احتمال كه پدران اصلا | ==جواب به اين احتمال كه پدران اصلا إشهاد نشده و تنها ذريه يا بعض ذريه، إشهاد شده باشند == | ||
ممكن است كسى بگويد: در | ممكن است كسى بگويد: در اين جا دو فرض ديگر هست، كه بيان سابق، وافى به آن نيست و آيه شريفه هم آن را دفع نمى كند. يكى اين كه: پدران، اصلا إشهاد نشده و تنها ذريه مورد إشهاد قرار گرفته باشند. و آن ديگر اين كه: بعضى از ذريه إشهاد شده باشند، و خيلى هم بعيد نيست. | ||
براى اين كه به طور كلى، تكامل نوع انسانى در علم و تمدن، به وسيله ذريه ها و نسل ها صورت گرفته. يعنى مردم هر دوره، مقدارى از علم و تمدن را از نسل سابق خود ارث برده و مقدارى را هم، خود بر آن افزوده و مى افزايند. و در نتيجه، مردم هر دوره، از علم و تمدن چيزى را دارا هستند كه دوره سابق بر ايشان، داراى آن نبوده اند (و از كجا كه إشهاد هم، به اين منوال نبوده باشد: مترجم). | |||
و اما داستان تكامل نوع انسانى در علم و | جواب اين گفتار، اين است كه: بنابر اين دو فرض، حجت خدا بر همه ذريه و يا آن عده كه مورد إشهاد قرار گرفته اند، تمام است. و به عكس فرض ما، پدران به خاطر غفلتى كه درباره مسأله ربوبيت پروردگار داشته و در شرك خود مستقل نبوده اند، معذورند. چون به حسب فرض، نه مورد إشهاد واقع شده اند، و نه نسل ديگرى قبل از ايشان بوده، تا از آن نسل تقليد كرده باشند. در نتيجه، بنابر اين دو فرض، جمله: «إنّا كنا عن هذا غافلين»، زبان حال پدران و ذريه اى كه إشهاد نشده اند، مى شود. | ||
و اما داستان تكامل نوع انسانى در علم و تمدن، در جاى خود صحيح است، وليكن نبايد مسأله إشهاد را به آن قياس كرد. تكامل انسان در علوم نظرى و اكتسابى است، كه نتايج و فروعى است كه تدريجا براى انسان حاصل مى شود. به خلاف إشهاد و خودبينى انسان، و اين كه من محتاج به مربى هستم كه تربيتم كند. زيرا اين معنا، از مواد علم است، و قبل از نتايج براى انسان حاصل مى شود، و از علوم فطرى و اولين نقشى است كه در نفس منتقش مى گردد، و بعد از اين انتقاش است، كه نتايج و فروع متفرع بر آن مى شود، و چنين علمى معقول نيست كه بعد از علوم ديگر، براى انسان حاصل شود. و چگونه ممكن است و حال آن كه ساير علوم، مولود احتياج انسان است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۰۵ </center> | ||
و | و همان طور كه در جاى خود مسلم شده و نوع انسانى، در اين علوم، به تدريج و به مقدار احساس باطنى خود به احتياج پيش رفته و مى رود. | ||
<span id='link260'><span> | <span id='link260'><span> | ||
==كلام عده اى از مفسرين كه قضيه اشهاد را مربوط به دنيا دانسته اند و وجوهى كه در رد عالم ذر آورده اند == | ==كلام عده اى از مفسرين كه قضيه اشهاد را مربوط به دنيا دانسته اند و وجوهى كه در رد عالم ذر آورده اند == | ||
پس آنچه كه از دو آيه مورد بحث بدست آمد اين شد كه خداى سبحان نسل بشر را از يكديگر متمايز كرده و بعضى (فرزندان ) را از بعض ديگر (پدران ) اخذ نموده آنگاه همه آنان را بر خودشان گواه و از همه بر ربوبيت خود پيمان گرفته ، پس هيچ فردى از سلسله پدران و فرزندان از اين اشهاد و از اين ميثاق غافل نمانده تا آنكه بتوانند همه ايشان به غفلت و يا فرزندان به شرك و عصيان پدران احتجاج كنند و خود را تبرئه نمايند. | پس آنچه كه از دو آيه مورد بحث بدست آمد اين شد كه خداى سبحان نسل بشر را از يكديگر متمايز كرده و بعضى (فرزندان ) را از بعض ديگر (پدران ) اخذ نموده آنگاه همه آنان را بر خودشان گواه و از همه بر ربوبيت خود پيمان گرفته ، پس هيچ فردى از سلسله پدران و فرزندان از اين اشهاد و از اين ميثاق غافل نمانده تا آنكه بتوانند همه ايشان به غفلت و يا فرزندان به شرك و عصيان پدران احتجاج كنند و خود را تبرئه نمايند. |
ویرایش