۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
==مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :«قل بفضل اللّه و برحمته ...»== | ==مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :«قل بفضل اللّه و برحمته ...»== | ||
«'''قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُونَ'''»: | |||
كلمه «فضل» به معناى زيادت است، و اگر «عطيه» را فضل مينامند بدين جهت است كه عطاء كننده غالبا چيزى را عطاء مى كند كه مورد احتياج خودش نيست. | |||
بنابراين ، اگر در آيه مورد بحث فيضهائى را كه خداى تعالى بر بندگانش افاضه فرموده فضل خوانده براى اين است كه اشاره كند به اينكه خداى تعالى بى نياز است ، نه احتياج دارد به اينكه چيزى را به خلق افاضه كند و نه به آن خلقى كه مورد افاضه اوست نيازمند است (پس هم ايجاد خلق مورد افاضه اش فضل است ، و هم افاضه به آنان ). | بنابراين ، اگر در آيه مورد بحث فيضهائى را كه خداى تعالى بر بندگانش افاضه فرموده فضل خوانده براى اين است كه اشاره كند به اينكه خداى تعالى بى نياز است ، نه احتياج دارد به اينكه چيزى را به خلق افاضه كند و نه به آن خلقى كه مورد افاضه اوست نيازمند است (پس هم ايجاد خلق مورد افاضه اش فضل است ، و هم افاضه به آنان ). | ||
و اين نيز بعيد نيست كه منظور از | |||
و اين نيز بعيد نيست كه منظور از «فضل خدا» رحمت رحمانيه او و عطائى باشد كه بر عامه خلق خود دارد، و منظور از كلمه «رحمت» خصوص افاضهاى باشد كه بر مؤمنين از خلقش دارد، چون رحمت سعادت دينى وقتى منضم شود به نعمت عمومى در زندگى مادى - اعم از ارزاق و ساير بركات عامه - مجموع آن رحمت و اين نعمت سزاوارتر به فرح و خوشحالى و بجاتر | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۰ </center> | ||
است براى انبساط و سرور، تا يكى از اين دو. | است براى انبساط و سرور، تا يكى از اين دو. | ||
ممكن است اين احتمال را بدينگونه تقويت كنيم كه در جمله | ممكن است اين احتمال را بدينگونه تقويت كنيم كه در جمله «بفضل اللّه و برحمته»، حرف «باء» كه باء سببيت است هم بر سر فضل در آمده و هم بر سر رحمت ، چون تكرار اين حرف اشعار دارد بر اينكه هر يك از فضل و رحمت سببى است مستقل و منظور از هر دو يك چيز نيست ، هر چند كه در جمله : «فبذلك فليفرحوا» حرف باء بر سر كلمه «ذلك» كه اشاره به هر دو است آمده ، و آدمى خيال مى كند كه منظور از فضل و رحمت يك چيز است ، كه اشاره را مفرد آورده و نفرموده: «فبذلكما: پس به اين دو». | ||
البته اين احتمال هم هست كه منظور از فضل غير از رحمت باشد، ولى منظور منافع مادى دنيائى نباشد، بلكه منظور امورى باشد كه در آيه قبلى ذكر شده بود، يعنى | وليكن اين مفرد آوردن براى اين نبوده كه بفهماند منظور از فضل و رحمت يك چيز است ، بلكه منظور اين بوده كه بفهماند سود حاصل از مجموع فضل و رحمت آنقدر بيشتر از سود حاصل از فضل به تنهائى است كه جا دارد انسان عاقل فرح و سرور خود را منحصر در آن كند، و در سود حاصل از فضل (منافع مادى و دنيائى ) به تنهائى مصرف نكند. | ||
البته اين احتمال هم هست كه منظور از فضل غير از رحمت باشد، ولى منظور منافع مادى دنيائى نباشد، بلكه منظور امورى باشد كه در آيه قبلى ذكر شده بود، يعنى «موعظه» و «شفاء ما فى الصدور» و «هدى»، و منظور از رحمت خصوص رحمت اخروى خاص به مؤ منين نباشد، بلكه مراد همان معنايى باشد كه در آيه قبلى داشت ، و آن عبارت بود از عطيه خاصه الهى به مؤ منين يعنى سعادت دنيايى و آخرتى آنان . | |||
و معناى آيه بنابراين احتمال چنين مى شود: آن موعظه و شفاء ما فى الصدور و هدى كه خداى تعالى به عموم انسانها تفضل كرده و آن رحمت كه به خصوص مؤمنين داده و آنان را به زندگى طيب رسانيده سزاوارتر است به اينكه به داشتن آن ، فرح و سرور داشته باشند تا اين اموالى كه براى خود جمع مى كنند. | و معناى آيه بنابراين احتمال چنين مى شود: آن موعظه و شفاء ما فى الصدور و هدى كه خداى تعالى به عموم انسانها تفضل كرده و آن رحمت كه به خصوص مؤمنين داده و آنان را به زندگى طيب رسانيده سزاوارتر است به اينكه به داشتن آن ، فرح و سرور داشته باشند تا اين اموالى كه براى خود جمع مى كنند. | ||
و چه بسا كه اين وجه به آيه زير نيز تاءييد شود كه فرموده : | و چه بسا كه اين وجه به آيه زير نيز تاءييد شود كه فرموده: «و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا و لكن اللّه يزكى من يشاء»، چون در اين آيه تزكيه انسانها را به فضل و رحمت خدا نسبت داده و اين به فهم آدمى بعيد است كه در آيه شريفه تزكيه را مستند به فضل به معناى عطيه عامه (منافع مادى دنيائى ) كرده باشد. | ||
و باز از مؤيّداتى كه اين وجه را تاءييد مى كند اين است كه با روايات وارده در تفسير آيه سازگار است ، و در آن روايات - | و باز از مؤيّداتى كه اين وجه را تاءييد مى كند اين است كه با روايات وارده در تفسير آيه سازگار است ، و در آن روايات - | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۶: | ||
كه ان شاء اللّه بزودى از نظر خواننده ميگذرد - آمده كه منظور از فضل خداى تعالى در آيه مورد بحث رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و منظور از رحمت او على (عليه السلام ) و يا منظور خصوص قرآن است . | كه ان شاء اللّه بزودى از نظر خواننده ميگذرد - آمده كه منظور از فضل خداى تعالى در آيه مورد بحث رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و منظور از رحمت او على (عليه السلام ) و يا منظور خصوص قرآن است . | ||
«'''فبذلك فليفرحوا'''» - مفسرين گفته اند: حرف | «'''فبذلك فليفرحوا'''» - مفسرين گفته اند: حرف «فاء» در كلمه «فليفرحوا» زيادى است ، همچنانكه در گفته شاعر آنجا كه گفته: «فاذا قتلت فعند ذلك فاجزعى - زمانى كه كشته شدم در آن هنگام جزع كن» زيادى آمده و ظرف «فبذلك» بدل است از جمله «بفضل اللّه و برحمته» و متعلق است به جمله «فليفرحوا»، كه به منظور افاده حصر مقدم بر مظروفش آمده ، و جمله «هو خير مما يجمعون» بيان ديگرى است براى معناى حصر. | ||
پس با همه اين نكاتى كه آورديم روشن شد كه آيه شريفه نتيجه گيرى از مضمون آيه سابق است . | پس با همه اين نكاتى كه آورديم روشن شد كه آيه شريفه نتيجه گيرى از مضمون آيه سابق است. | ||
چون خداى تعالى بعد از آنكه مردم را مخاطب قرار داد و از در منتگذارى فرمود كه : اين قرآن براى آنان موعظه و براى بيماريهاى درون سينه آنان شفاء و نيز براى آنان هدايت و براى خصوص مؤ منين ايشان رحمت است ، از باب نتيجه گيرى فرمود: | چون خداى تعالى بعد از آنكه مردم را مخاطب قرار داد و از در منتگذارى فرمود كه : اين قرآن براى آنان موعظه و براى بيماريهاى درون سينه آنان شفاء و نيز براى آنان هدايت و براى خصوص مؤ منين ايشان رحمت است ، از باب نتيجه گيرى فرمود: | ||
حال كه چنين است ديگر جا ندارد كسى به اموالى كه جمع كرده خوشحالى كند بلكه سزاوار اين است كه مردم تنها به اين نعمتها خوشحالى كنند، نعمتهائى كه خدا بر آنان منت نهاد و از باب فضل و رحمتش ، آنها را در اختيارشان قرار داد. آرى اين نعمتها كه مايه سعادت آنان است، و بدون آنها سعادت عايدشان نمى شود بهتر است از مالى كه نه تنها خيرى در آن نيست ، بلكه مايه فتنه آنان ، و چه بسا مايه هلاكت و شقاوتشان است. | |||
«'''قُلْ أَ رَءَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَاماً وَ حَلَالاً ...'''»: | |||
اگر در اين آيه شريفه رزق يعنى آنچه مايه امداد انسان در بقايش ميباشد را به | |||
وجه اينكه از دادن روزى به «انزال» روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زمين است | |||
اگر در اين آيه شريفه رزق يعنى آنچه مايه امداد انسان در بقايش ميباشد را به «انزال» منسوب كرده با اينكه رزق آدمى از زمين پديد مى آيد و از آسمان نازل نمى شود، بر اساس حقيقتى است كه قرآن كريم مبتكر آن است و آن اين است كه تمامى اشياى محدود كه در اختيار بشر قرار گرفته نامحدودى دارد كه در خزينه الهى و نزد خداى تعالى است ، و از آن خزينه آن مقدارى بر زمين و اين عالم طبيعت نازل مى شود كه خداى تعالى مقدر كرده باشد - | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۲ </center> | ||
توجه فرماييد: | توجه فرماييد: «و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»، «و فى السماء رزقكم و ما توعدون»، «و انزل لكم من الانعام ثمانية ازواج»، «و انزلنا الحديد فيه باس شديد». | ||
و اما اينكه بعضى گفته اند «تعبير به انزال از اين جهت است كه ارزاق بندگان همه از باران است كه از سمت بالا يعنى از آسمان نازل مى شود» سخن درستى نيست ، زيرا صرفنظر از اينكه وجهى عوامانه است ، شامل همه آن مواردى كه درباره اش تعبير به انزال شده نميگردد، از قبيل آيه سوره زمر، كه حتى گاو و گوسفند و امثال آن را، و آيه سوره حديد كه آهن را نازل از ناحيه خداى تعالى دانسته ، و اتفاقا رزقى كه در آيه مورد بحث آمده و فرموده كه از ناحيه خدا نازل شده ، و مردم بعضى را حلال و بعضى را حرام كرده اند، چهار پايان يعنى شتر و گوسفند است، كه مشركين به بعضى از آنها عنوان «وصيله» دادند و بعضى را «سائبه» خواندند و بعضى ديگر را «حام» و... حرف «لام» در جمله «لكم»، لام غايت است و معناى نفع را افاده ميكند، و به آيه چنين معنا مى دهد كه: | |||
و | خداى تعالى به سود شما و به خاطر شما و براى اينكه شما بهره مند شويد رزق را برايتان نازل كرده . چون ماده انزال اگر متعدى بشود با حرف «على» و يا حرف «الى» متعدى ميشود، و به همين جهت - كه گفتيم لام معناى نفع را افاده مى كند - است كه آيه شريفه معناى اباحه و حليت را ميرساند و مى فرمايد: | ||
خدا رزق شما را نازل كرد تا براى شما مباح و حلال باشد، ولى شما بعضى را بر خود حرام و بعضى را حلال كرديد، و باز همين معنا باعث شده كه كلمه «حرام» را قبل از حلال بياورد و بفرمايد: «فجعلتم منه حراما و حلالا»، يعنى خداى تعالى با انزال رزق ، آن را برايتان حلال كرد تا شما در زندگيتان از آن بهره مند شويد، ولى شما از پيش خود آن رزق را دو قسم كرديد، قسمى را حرام و قسمى ديگر را حلال . | |||
پس ، معناى آيه اين شد: اى محمد! به اين مشركين بگو به من خبر دهيد ببينم سبب چه بوده كه رزقى را كه خداى تعالى براى شما نازل كرده تا از آن | پس ، معناى آيه اين شد: اى محمد! به اين مشركين بگو به من خبر دهيد ببينم سبب چه بوده كه رزقى را كه خداى تعالى براى شما نازل كرده تا از آن بهره مند شويد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۲۳ </center> | ||
شما دو قسمش كرديد بعضى را بر خود حرام و بعضى ديگر را حلال ساختيد؟ و اين پر واضح است كه عمل شما افترائى است بر خداى تعالى و بدون اذن او چنين تقسيمى را مرتكب شده ايد. | شما دو قسمش كرديد بعضى را بر خود حرام و بعضى ديگر را حلال ساختيد؟ و اين پر واضح است كه عمل شما افترائى است بر خداى تعالى و بدون اذن او چنين تقسيمى را مرتكب شده ايد. |
ویرایش