۱۶٬۸۹۲
ویرایش
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
وآيه بعدى كه مى فرمايد: ((ان احسنتم احسنتم لانفسكم وان اساتم فلها(( اشعار وبلكه با كمك سياق ، دلالت دارد بر اينكه اين واقعه يعنى برگشتن دولت بنى اسرائيل وغلبه كردنشان بر دشمنان به خاطر برگشتن از كفر وفسق به ايمان ونيكى است ، واين هم ثمره چشيدن وبال وآثار تلخ بديهاى قبل است ، همچنانكه وعده ويا به تعبير ديگر عذاب دومى هم به خاطر برگشتن از اين نيكيها به سوى بدى است . | وآيه بعدى كه مى فرمايد: ((ان احسنتم احسنتم لانفسكم وان اساتم فلها(( اشعار وبلكه با كمك سياق ، دلالت دارد بر اينكه اين واقعه يعنى برگشتن دولت بنى اسرائيل وغلبه كردنشان بر دشمنان به خاطر برگشتن از كفر وفسق به ايمان ونيكى است ، واين هم ثمره چشيدن وبال وآثار تلخ بديهاى قبل است ، همچنانكه وعده ويا به تعبير ديگر عذاب دومى هم به خاطر برگشتن از اين نيكيها به سوى بدى است . | ||
<span id='link38'><span> | <span id='link38'><span> | ||
==آثار نيك وبد اعمال به عامل | ==آثار نيك وبد اعمال به عامل بر مى گردد == | ||
إِنْ أَحْسنتُمْ أَحْسنتُمْ لاَنفُسِكمْ وَ إِنْ أَسأْتمْ فَلَهَا | «'''إِنْ أَحْسنتُمْ أَحْسنتُمْ لاَنفُسِكمْ وَ إِنْ أَسأْتمْ فَلَهَا'''»: | ||
((لام (( در ((لانفسكم (( وهمچنين در ((فلها(( لام اختصاص است يعنى : هر يك از احسان واسائه شما مختص به خود شما است ، بدون اين كه به ديگران چيزى از آن بچسبد، واين خود سنت جاريه خداست كه اثر وتبعه عمل هر كسى را - چه خوب وچه بد - به خود اوبرمى گرداند، بنابراين آيه مورد بحث ، در معناى آيه : ((تلك امه قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم (( مى باشد. | ((لام (( در ((لانفسكم (( وهمچنين در ((فلها(( لام اختصاص است يعنى : هر يك از احسان واسائه شما مختص به خود شما است ، بدون اين كه به ديگران چيزى از آن بچسبد، واين خود سنت جاريه خداست كه اثر وتبعه عمل هر كسى را - چه خوب وچه بد - به خود اوبرمى گرداند، بنابراين آيه مورد بحث ، در معناى آيه : ((تلك امه قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم (( مى باشد. | ||
پس آيه ، در مقام بيان اين معنا است كه اثر هر عمل - چه خوب وچه بد - به صاحبش برمى گردد، نه اينكه بخواهد اين معنا را برساند كه كار نيك به نفع صاحبش وكار زشت به ضرر اوتمام مى شود تا گفته شود چرا به جاى ((فلها(( نفرمود: ((فعليها(( همچنانكه در آيه ديگر فرمود: ((لها ما كسبت وعليها ما اكتسبت (( | پس آيه ، در مقام بيان اين معنا است كه اثر هر عمل - چه خوب وچه بد - به صاحبش برمى گردد، نه اينكه بخواهد اين معنا را برساند كه كار نيك به نفع صاحبش وكار زشت به ضرر اوتمام مى شود تا گفته شود چرا به جاى ((فلها(( نفرمود: ((فعليها(( همچنانكه در آيه ديگر فرمود: ((لها ما كسبت وعليها ما اكتسبت (( | ||
بنابراين ديگر نيازى به آن زحمت بيهوده نيست كه بعضى به خود داده و گفته اند: ((لام (( در جمله ((وان اساتم فلها(( به معنى ((على (( است وآنكه ديگرى گفته كه بمعناى ((الى (( است ، زيرا اسائه با اين حرف متعدى مى شود وگفته مى شود: ((اساء الى فلان ويسى ء اليه اساءة (( يعنى بدى كرد به فلانى يا بدى مى كند ويا آن ديگرى كه گفته است : لام مزبور براى استحقاق ونظير لامى است كه در ((لهم عذاب اليم است (( | بنابراين ديگر نيازى به آن زحمت بيهوده نيست كه بعضى به خود داده و گفته اند: ((لام (( در جمله ((وان اساتم فلها(( به معنى ((على (( است وآنكه ديگرى گفته كه بمعناى ((الى (( است ، زيرا اسائه با اين حرف متعدى مى شود وگفته مى شود: ((اساء الى فلان ويسى ء اليه اساءة (( يعنى بدى كرد به فلانى يا بدى مى كند ويا آن ديگرى كه گفته است : لام مزبور براى استحقاق ونظير لامى است كه در ((لهم عذاب اليم است (( | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
بنابراين نيكوكار سهمى از عمل نيك وبدكار سهمى از عمل بد خود دارد، همچنانكه فرمود: ((فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ومن يعمل مثقال ذره شرا يره (( | بنابراين نيكوكار سهمى از عمل نيك وبدكار سهمى از عمل بد خود دارد، همچنانكه فرمود: ((فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ومن يعمل مثقال ذره شرا يره (( | ||
پس اثر فعل از فاعلش جدا نمى شود، وبطور دائم به غير اونمى رسد، و اين همان معنائى است كه از على (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: توهيچ احسانى به غير نمى كنى وهيچ بدى نيز به غير نمى كنى آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود. | پس اثر فعل از فاعلش جدا نمى شود، وبطور دائم به غير اونمى رسد، و اين همان معنائى است كه از على (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: توهيچ احسانى به غير نمى كنى وهيچ بدى نيز به غير نمى كنى آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود. | ||
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ لِيَسئِئُوا وُجُوهَكمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسجِدَ كمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً | |||
«'''فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ لِيَسئِئُوا وُجُوهَكمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسجِدَ كمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً'''»: | |||
((تتبير(( به معناى هلاك كردن واز ماده تبار به معنى هلاك ودمار است . | ((تتبير(( به معناى هلاك كردن واز ماده تبار به معنى هلاك ودمار است . | ||
و كلمه : ((ليسووا(( از مسائه به معناى غصه دار كردن است . گفته مى شود ((ساء زيد فلانا(( يعنى اندوهناك كرد اورا واين كلمه بطورى كه بعضى هم گفته اند: متعلق است به فعل مقدر كه بخاطر اختصار حذف شده . | |||
ولام در آن براى غايت است ، وتقدير آن چنين است : ((بعثناهم ليسووا وجوهكم بظهور الحزن والكابه فيها - ما آن بندگان خود را برانگيختيم براى اينكه نشانه هاى ناراحتى وحزن واندوه را در چهره هايتان آشكار سازند، بطورى كه آثار ذلت ومسكنت وخوارى وبردگى از سر ورويتان ببارد، وهمه اينها به وسيله قتل عام وغارت ها واسيريها كه در شما اعمال مى كنند صورت بگيرد(( | ولام در آن براى غايت است ، وتقدير آن چنين است : ((بعثناهم ليسووا وجوهكم بظهور الحزن والكابه فيها - ما آن بندگان خود را برانگيختيم براى اينكه نشانه هاى ناراحتى وحزن واندوه را در چهره هايتان آشكار سازند، بطورى كه آثار ذلت ومسكنت وخوارى وبردگى از سر ورويتان ببارد، وهمه اينها به وسيله قتل عام وغارت ها واسيريها كه در شما اعمال مى كنند صورت بگيرد(( | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵ </center> | ||
خط ۳۷: | خط ۴۲: | ||
ومعناى جمله ((وليتبروا ما علوا تتبيرا(( اين است كه هلاك كنند و نابود سازند ((هر كسى را(( كه بر آن دست يابند، مردم را كشته ، اموال را سوزانيده ، خانه ها را خراب وشهرها را ويران سازند. | ومعناى جمله ((وليتبروا ما علوا تتبيرا(( اين است كه هلاك كنند و نابود سازند ((هر كسى را(( كه بر آن دست يابند، مردم را كشته ، اموال را سوزانيده ، خانه ها را خراب وشهرها را ويران سازند. | ||
احتمال هم دارد كه ((ما(( مصدريه وبه معناى مدت باشد، ومضاف حذف شده ، تقدير چنين باشد: ((وليتبروا مده علوهم تتبيرا(( ولى معناى اول به فهم نزديك تر وبا سياق آيه مناسب تر است . | احتمال هم دارد كه ((ما(( مصدريه وبه معناى مدت باشد، ومضاف حذف شده ، تقدير چنين باشد: ((وليتبروا مده علوهم تتبيرا(( ولى معناى اول به فهم نزديك تر وبا سياق آيه مناسب تر است . | ||
از مقايسه ميان وعد اول يعنى جمله ((بعثنا عليكم عبادا لنا...(( و وعد دوم يعنى جمله ((ليسووا وجوهكم ...(( اين معنا به دست مى آيد كه وعده دوم بر بنى اسرائيل سخت تر بوده ودر آن وعده نزديك بوده كه به كلى نابود شوند، ودر دلالت بر اين معنا همين عبارت كافى است كه فرمود: ((وليتبروا ما علوا تتبيرا(( | از مقايسه ميان وعد اول يعنى جمله ((بعثنا عليكم عبادا لنا...(( و وعد دوم يعنى جمله ((ليسووا وجوهكم...(( اين معنا به دست مى آيد كه وعده دوم بر بنى اسرائيل سخت تر بوده ودر آن وعده نزديك بوده كه به كلى نابود شوند، ودر دلالت بر اين معنا همين عبارت كافى است كه فرمود: ((وليتبروا ما علوا تتبيرا(( | ||
ومعناى آيه اين است كه وقتى زمان وعده دوم رسيد، يعنى بنى اسرائيل افساد بار دوم خود را از حد گذراندند ما همان بندگان خود را واداشتيم تا با فراهم آوردن اسباب حزن واندوه وتحقق بخشيدن ذلت ومسكنت آنان چهره هايشان را اندوهگين نموده ونيز مانند نوبت نخستين وارد مسجد اقصى شوند وهر چه را كه بر آن غلبه يافتند هلاك نموده و سرزمينهائى را كه از آن عبور كردند ويران سازند. | ومعناى آيه اين است كه وقتى زمان وعده دوم رسيد، يعنى بنى اسرائيل افساد بار دوم خود را از حد گذراندند ما همان بندگان خود را واداشتيم تا با فراهم آوردن اسباب حزن واندوه وتحقق بخشيدن ذلت ومسكنت آنان چهره هايشان را اندوهگين نموده ونيز مانند نوبت نخستين وارد مسجد اقصى شوند وهر چه را كه بر آن غلبه يافتند هلاك نموده و سرزمينهائى را كه از آن عبور كردند ويران سازند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۶ </center> | ||
عَسى رَبُّكمْ أَن يَرْحَمَكمْ وَ إِنْ عُدتمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ | «'''عَسى رَبُّكمْ أَن يَرْحَمَكمْ وَ إِنْ عُدتمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيراً'''»: | ||
حصير از ماده ((حصر(( وبه طورى كه گفته اند به معناى حبس كردن ودر مضيقه قرار دادن است همچنانكه در جاى ديگر قرآن فرموده : ((و احصروهم (( يعنى برايشان تنگ بگيريد. | حصير از ماده ((حصر(( وبه طورى كه گفته اند به معناى حبس كردن ودر مضيقه قرار دادن است همچنانكه در جاى ديگر قرآن فرموده : ((و احصروهم (( يعنى برايشان تنگ بگيريد. | ||
و معناى جمله ((عسى ربكم ان يرحمكم (( - بطورى كه از سياق برمى آيد - اين است كه اميد است بعد از بعث دشمنان در بار دوم خداوند به شما رحم كند، واين وعده اميدوار كننده مشروط است به توبه ايشان واينكه به طاعت واحسان برگردند. به دليل جمله ((وان تعودوا نعد(( كه تهديد مى كند اگر باز هم به فساد برگرديد ما نيز به عقوبت ونكال بر مى گرديم وما جهنم را براى كافران حصير ومحلى محصور قرار مى دهيم تا نتوانند از آن خارج شوند. | |||
ودر جمله ((عسى ربكم ان يرحمكم از تكلم (( با غير به غيبت التفات شده است ، وگويا وجه آن اين باشد كه خواسته است به اصلى اشاره كند كه ربوبيت خداى تعالى اقتضاى آن را دارد وآن اصل اين است كه : بر بندگان خود - در صورتى كه به مقتضاى خلقت خود مشى كنند - رحم كند وبه سوى فطرتشان ارشاد نمايد مگر اينكه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته واز راه فطرت بيرون شوند وچون اشاره به اين نكته باعث مى شد ربوبيت خداى تعالى يادآورى شود لازم بود سياق تكلم با غير (ما چنين وچنان مى كنيم ) به هم بخورد وبه سياق تكلم به غيبت (پروردگارتان چنين وچنان كند) مبدل شود، وبعد از آنكه نكته مزبور ايفاء شد دوباره به همان سياق قبلى برگردد. | ودر جمله ((عسى ربكم ان يرحمكم از تكلم (( با غير به غيبت التفات شده است ، وگويا وجه آن اين باشد كه خواسته است به اصلى اشاره كند كه ربوبيت خداى تعالى اقتضاى آن را دارد وآن اصل اين است كه : بر بندگان خود - در صورتى كه به مقتضاى خلقت خود مشى كنند - رحم كند وبه سوى فطرتشان ارشاد نمايد مگر اينكه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته واز راه فطرت بيرون شوند وچون اشاره به اين نكته باعث مى شد ربوبيت خداى تعالى يادآورى شود لازم بود سياق تكلم با غير (ما چنين وچنان مى كنيم ) به هم بخورد وبه سياق تكلم به غيبت (پروردگارتان چنين وچنان كند) مبدل شود، وبعد از آنكه نكته مزبور ايفاء شد دوباره به همان سياق قبلى برگردد. | ||
<span id='link39'><span> | <span id='link39'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
<span id='link40'><span> | <span id='link40'><span> |
ویرایش