۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
<span id='link4'><span> | <span id='link4'><span> | ||
==وصف كارهاى فرعون و محيطى كه | ==وصف كارهاى فرعون و محيطى كه موسى«ع»، در آن زاده شد == | ||
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فى الاَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَستَضعِف طائفَةً مِّنهُمْ | «'''إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فى الاَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَستَضعِف طائفَةً مِّنهُمْ'''»: | ||
((علو(( در زمين كنايه از ستمگرى و بلند پروازى است . و كلمه ((شيع (( جمع ((شيعه (( و به معناى فرقه است ، در مجمع البيان گفته : ((كلمه ((شيع (( به معناى فرقه ها است ، و هر فرقه يك شيعه است ، و اگر شيعه ناميدند، بدين جهت است كه بعضى بعض ديگر را پيروى مى كنند((). و گويا مراد از اينكه فرمود: ((فرعون اهل زمين را شيعه شيعه كرد((، اين باشد كه اهل زمين را- كه گويا منظور از آنان اهل مصر باشد، و الف و لام در ((الارض (( براى عهد بوده باشد - از راه القاى اختلاف و تفرقه افكنى دسته دسته كرد، تا كلمه آنان متفق نشود، و يك دل و يك جهت نباشند، تا نتوانند بر او بشورند، و عليه او قيام نموده وامور را بر او دگرگون سازند، آن طور كه عادت همه ملوك است ، كه چون مى خواهند قدرت خود را گسترش داده و سلطنت خود را تقويت كنند، اين نقشه را به كار مى برند. و كلمه ((يستحيى (( از ((استحياء(( است ، كه به معناى زنده نگاه داشتن است | |||
((علو(( در زمين كنايه از ستمگرى و بلند پروازى است . و كلمه ((شيع (( جمع ((شيعه (( و به معناى فرقه است ، در مجمع البيان گفته : ((كلمه ((شيع (( به معناى فرقه ها است ، و هر فرقه يك شيعه است ، و اگر شيعه ناميدند، بدين جهت است كه بعضى بعض ديگر را پيروى مى كنند((). | |||
و گويا مراد از اينكه فرمود: ((فرعون اهل زمين را شيعه شيعه كرد((، اين باشد كه اهل زمين را- كه گويا منظور از آنان اهل مصر باشد، و الف و لام در ((الارض (( براى عهد بوده باشد - از راه القاى اختلاف و تفرقه افكنى دسته دسته كرد، تا كلمه آنان متفق نشود، و يك دل و يك جهت نباشند، تا نتوانند بر او بشورند، و عليه او قيام نموده وامور را بر او دگرگون سازند، آن طور كه عادت همه ملوك است ، كه چون مى خواهند قدرت خود را گسترش داده و سلطنت خود را تقويت كنند، اين نقشه را به كار مى برند. و كلمه ((يستحيى (( از ((استحياء(( است ، كه به معناى زنده نگاه داشتن است | |||
و حاصل معناى آيه اين است كه : فرعون در زمين علو كرد، و با گستردن دامنه سلطنت خود بر مردم ، و انفاذ قدرت خويش در آنان بر مردم تفوق جست ، و از راه تفرقه افكنى در ميان آنان ، مردم را دسته دسته كرد، تا يك دل و يك جهت نشوند، و نيروى دسته جمعى آنان ضعيف گشته ، نتوانند در مقابل قدرت او مقاومت كنند، و از نفوذ اراده او جلوگيرى نمايند | و حاصل معناى آيه اين است كه : فرعون در زمين علو كرد، و با گستردن دامنه سلطنت خود بر مردم ، و انفاذ قدرت خويش در آنان بر مردم تفوق جست ، و از راه تفرقه افكنى در ميان آنان ، مردم را دسته دسته كرد، تا يك دل و يك جهت نشوند، و نيروى دسته جمعى آنان ضعيف گشته ، نتوانند در مقابل قدرت او مقاومت كنند، و از نفوذ اراده او جلوگيرى نمايند | ||
و منظور از يك طايفه در جمله ((يستضعف طائفة منهم (( بنى اسرائيل است ، و بنى اسرائيل فرزندان يعقوب (عليه السلام ) مى باشند كه از زمان يوسف (عليه السلام ) كه پدر و برادران خود را به مصر خواند، و در آنجا منزل داد، در مصر ماندند، و پس از سالها زاد و ولد عده شان به هزاران نفر رسيد | و منظور از يك طايفه در جمله ((يستضعف طائفة منهم (( بنى اسرائيل است ، و بنى اسرائيل فرزندان يعقوب (عليه السلام ) مى باشند كه از زمان يوسف (عليه السلام ) كه پدر و برادران خود را به مصر خواند، و در آنجا منزل داد، در مصر ماندند، و پس از سالها زاد و ولد عده شان به هزاران نفر رسيد | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۸ </center> | ||
و فرعون معاصر موسى (عليه السلام ) با بنى اسرائيل معامله بردگان را مى كرد، و در تضعيف آنان بسيار مى كوشيد، و اين كار را تا بدانجا ادامه داد كه دستور داد هر چه فرزند پسر براى اين دودمان به دنيا مى آيد سر ببرند، و دختران آنان را باقى بگذارند، كه معلوم است سرانجام اين نقشه شوم چه بود، او مى خواست به كلى مردان بنى اسرائيل را نابود كند، كه در نتيجه نسل آنان به كلى منقرض مى شد | و فرعون معاصر موسى (عليه السلام ) با بنى اسرائيل معامله بردگان را مى كرد، و در تضعيف آنان بسيار مى كوشيد، و اين كار را تا بدانجا ادامه داد كه دستور داد هر چه فرزند پسر براى اين دودمان به دنيا مى آيد سر ببرند، و دختران آنان را باقى بگذارند، كه معلوم است سرانجام اين نقشه شوم چه بود، او مى خواست به كلى مردان بنى اسرائيل را نابود كند، كه در نتيجه نسل آنان به كلى منقرض مى شد | ||
علت اينكه فرعون چنين نقشه اى را طرح كرد، اين بود كه وى جزو مفسدين در زمين بود، براى اينكه خلقت عمومى كه انسانها را ايجاد كرده بود و مى كند در ميان تيره اى با تيره اى ديگر در بسط وجود فرق نگذاشته ، و تمامى قبايل و دودمانها را به طور مساوى از هستى بهره داده ، آنگاه همه را به جهازى كه به سوى حيات اجتماعى با تمتع از امتعه حيات زمين ، هدايت كند، مجهز ساخته تا هر يك به قدر ارزش وجودى و وزن اجتماعى خود بهره مند شود | علت اينكه فرعون چنين نقشه اى را طرح كرد، اين بود كه وى جزو مفسدين در زمين بود، براى اينكه خلقت عمومى كه انسانها را ايجاد كرده بود و مى كند در ميان تيره اى با تيره اى ديگر در بسط وجود فرق نگذاشته ، و تمامى قبايل و دودمانها را به طور مساوى از هستى بهره داده ، آنگاه همه را به جهازى كه به سوى حيات اجتماعى با تمتع از امتعه حيات زمين ، هدايت كند، مجهز ساخته تا هر يك به قدر ارزش وجودى و وزن اجتماعى خود بهره مند شود | ||
اين همان اصلاحى است كه صنع ايجاد از آن خبر مى دهد، و تجاوز از اين سنت و آزاد ساختن قومى و برده كردن قومى ديگر، و بهره مندى قومى از چيزهايى كه استحقاق آن را ندارند، و محروم كردن قومى ديگر از آنچه استحقاق آن را دارند، افساد در زمين است ، كه انسانيت را به سوى هلاكت و نابودى مى كشاند | اين همان اصلاحى است كه صنع ايجاد از آن خبر مى دهد، و تجاوز از اين سنت و آزاد ساختن قومى و برده كردن قومى ديگر، و بهره مندى قومى از چيزهايى كه استحقاق آن را ندارند، و محروم كردن قومى ديگر از آنچه استحقاق آن را دارند، افساد در زمين است ، كه انسانيت را به سوى هلاكت و نابودى مى كشاند | ||
و در اين آيه آن جو و محيطى كه موسى (عليه السلام ) در آن متولد شد، تصوير شده ، كه تمامى آن اسباب و شرايطى كه بنى اسرائيل را محكوم به فنا مى كرد بر او نيز احاطه داشت ، و خدا او را از ميان همه آن اسباب سالم بيرون آورد | و در اين آيه آن جو و محيطى كه موسى (عليه السلام ) در آن متولد شد، تصوير شده ، كه تمامى آن اسباب و شرايطى كه بنى اسرائيل را محكوم به فنا مى كرد بر او نيز احاطه داشت ، و خدا او را از ميان همه آن اسباب سالم بيرون آورد | ||
معناى آيه : ((و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ...(( | معناى آيه : ((و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ...(( | ||
وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلى الَّذِينَ استُضعِفُوا فى الاَرْضِ ... مَّا كانُوا يحْذَرُونَ | «'''وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلى الَّذِينَ استُضعِفُوا فى الاَرْضِ ... مَّا كانُوا يحْذَرُونَ'''»: | ||
كلمه ((من (( - به طورى كه از كلام راغب استفاده مى شود - در اصل به معناى ثقل و سنگينى بوده ، و از همين جهت واحد وزن را هم در سابق ((من (( مى گفتند، و منت به معناى نعمت سنگين است ، و فلانى بر فلانى منت نهاد معنايش اين است كه : او را از نعمت ، گرانبار كرد، و نيز همو گفته : و اين كلمه به دو نحو استعمال مى شود، يكى منت عملى مانند آيه ((و نريد ان نمن على الذين استضعفوا(( يعنى مى خواهيم به آنان كه در زندگى ضعيف شمرده شدند نعمتى بدهيم كه از سنگينى آن گرانبار شوند، و دوم منت زبانى ، مانند آيه ((يمنون عليك ان اسلموا : بر تو منت مى نهند كه مسلمان شده اند(( و اين از جمله كارهاى زشت است ، مگر در صورت كفران نعمت ، اين بود خلاصه كلام راغب | كلمه ((من (( - به طورى كه از كلام راغب استفاده مى شود - در اصل به معناى ثقل و سنگينى بوده ، و از همين جهت واحد وزن را هم در سابق ((من (( مى گفتند، و منت به معناى نعمت سنگين است ، و فلانى بر فلانى منت نهاد معنايش اين است كه : او را از نعمت ، گرانبار كرد، و نيز همو گفته : و اين كلمه به دو نحو استعمال مى شود، يكى منت عملى مانند آيه ((و نريد ان نمن على الذين استضعفوا(( يعنى مى خواهيم به آنان كه در زندگى ضعيف شمرده شدند نعمتى بدهيم كه از سنگينى آن گرانبار شوند، و دوم منت زبانى ، مانند آيه ((يمنون عليك ان اسلموا : بر تو منت مى نهند كه مسلمان شده اند(( و اين از جمله كارهاى زشت است ، مگر در صورت كفران نعمت ، اين بود خلاصه كلام راغب | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹ </center> | ||
و تمكين ضعفا در زمين به اين است كه مكانى و جايى به ايشان دهد كه مالك آنجا شوند، و در آن استقرار يابند، و از خليل نقل شده كه گفته : كلمه ((مكان (( صيغه مفعل از ماده ((كون (( است ، كه به خاطر اينكه بسيار در زبانها جارى مى شود، آن را مصدرى بر وزن ((فعال (( گرفته ، و فعل ((تمكن و تمسكن (( را از آن مشتق نموده اند، همچنان كه از كلمه ((منزل (( با اينكه مصدر نيست ، فعل ((تمنزل (( را مشتق نموده اند | و تمكين ضعفا در زمين به اين است كه مكانى و جايى به ايشان دهد كه مالك آنجا شوند، و در آن استقرار يابند، و از خليل نقل شده كه گفته : كلمه ((مكان (( صيغه مفعل از ماده ((كون (( است ، كه به خاطر اينكه بسيار در زبانها جارى مى شود، آن را مصدرى بر وزن ((فعال (( گرفته ، و فعل ((تمكن و تمسكن (( را از آن مشتق نموده اند، همچنان كه از كلمه ((منزل (( با اينكه مصدر نيست ، فعل ((تمنزل (( را مشتق نموده اند | ||
مناسب تر آن است كه : جمله ((و نريد ان نمن ...(( را حال از كلمه ((طائفة (( گرفته و تقدير كلام را ((يستضعف طائفة منهم و نحن نريد ان نمن : فرعون طايفه اى از اهل زمين را ضعيف شمرد در حالى كه ما بر همانها كه ضعيف شمرده شدند منت مى نهيم ...(( بدانيم بعضى ديگراز مفسرين گفته اند: جمله مورد بحث عطف است بر جمله ((ان فرعون علا فى الارض ((. و ليكن قول اول ظاهرتر از آيه است . و كلمه ((نريد(( چه به احتمال اول و چه دوم حكايت حال گذشته است ، يعنى با اينكه مضارع است و معناى ((مى خواهيم (( را مى دهد، و ليكن چون در حكايت حال گذشته استعمال شده معناى ((خواستيم (( را افاده مى كند | |||
مناسب تر آن است كه : جمله ((و نريد ان نمن ...(( را حال از كلمه ((طائفة (( گرفته و تقدير كلام را ((يستضعف طائفة منهم و نحن نريد ان نمن : فرعون طايفه اى از اهل زمين را ضعيف شمرد در حالى كه ما بر همانها كه ضعيف شمرده شدند منت مى نهيم ...(( بدانيم بعضى ديگراز مفسرين گفته اند: جمله مورد بحث عطف است بر جمله ((ان فرعون علا فى الارض ((. و ليكن قول اول ظاهرتر از آيه است . | |||
و كلمه ((نريد(( چه به احتمال اول و چه دوم حكايت حال گذشته است ، يعنى با اينكه مضارع است و معناى ((مى خواهيم (( را مى دهد، و ليكن چون در حكايت حال گذشته استعمال شده معناى ((خواستيم (( را افاده مى كند | |||
و جمله ((و نجعلهم ائمة (( عطف تفسير است براى ((نمن (( و همچنين جملات ديگرى كه بعد از آن پى درپى آمده ، همه منت مذكور را تفسير مى كنند | و جمله ((و نجعلهم ائمة (( عطف تفسير است براى ((نمن (( و همچنين جملات ديگرى كه بعد از آن پى درپى آمده ، همه منت مذكور را تفسير مى كنند | ||
و معنايش اين است كه : جوى كه ما موسى (عليه السلام ) را در آن پروريديم جو علو فرعون در زمين و تفرقه افكنى وى در ميان مردم و استضعاف بنى اسرائيل بود، استضعافى كه به كلى نابودشان مى كرد، در حالى كه ما خواستيم بر همان ضعيف شدگان از هر جهت ، نعمتى ارزانى بداريم كه از سنگينى آن گرانبار شوند، به اين كه خواستيم آنان را پيشوا كنيم ، تا ديگران به ايشان اقتدا كنند و در نتيجه پيشرو ديگران باشند، در حالى كه سالها تابع ديگران بودند، و نيز خواستيم آنان را وارث ديگران در زمين كنيم ، بعد از آنكه زمين در دست ديگران بود، و خواستيم تا در زمين مكنتشان دهيم ، به اينكه قسمتى از زمين را ملك آنان كنيم ، تا در آن استقرار يابند، و مالك آن باشند، بعد از آنكه در زمين هيچ جايى نداشتند، جز همان جايى كه فرعون مى خواست آنان را در آنجا مستقر كند و خواستيم تا به فرعون پادشاه مصر و هامان وزيرش و لشكريان آن دو از همين مستضعفين ، آن سرنوشت را نشان دهيم كه از آن بيمناك بودند، و آن اين بود كه روزى بنى اسرائيل بر ايشان چيره شوند، و ملك و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگيرند، همچنانكه خودشان درباره موسى و برادرش (عليه السلام ) روزى كه به سوى ايشان گسيل شدند، گفتند كه : ((يريدان ان يخرجاكم من ارضكم بسحرهما و يذهبا بطريقتكم المثلى (( | و معنايش اين است كه : جوى كه ما موسى (عليه السلام ) را در آن پروريديم جو علو فرعون در زمين و تفرقه افكنى وى در ميان مردم و استضعاف بنى اسرائيل بود، استضعافى كه به كلى نابودشان مى كرد، در حالى كه ما خواستيم بر همان ضعيف شدگان از هر جهت ، نعمتى ارزانى بداريم كه از سنگينى آن گرانبار شوند، به اين كه خواستيم آنان را پيشوا كنيم ، تا ديگران به ايشان اقتدا كنند و در نتيجه پيشرو ديگران باشند، در حالى كه سالها تابع ديگران بودند، و نيز خواستيم آنان را وارث ديگران در زمين كنيم ، بعد از آنكه زمين در دست ديگران بود، و خواستيم تا در زمين مكنتشان دهيم ، به اينكه قسمتى از زمين را ملك آنان كنيم ، تا در آن استقرار يابند، و مالك آن باشند، بعد از آنكه در زمين هيچ جايى نداشتند، جز همان جايى كه فرعون مى خواست آنان را در آنجا مستقر كند و خواستيم تا به فرعون پادشاه مصر و هامان وزيرش و لشكريان آن دو از همين مستضعفين ، آن سرنوشت را نشان دهيم كه از آن بيمناك بودند، و آن اين بود كه روزى بنى اسرائيل بر ايشان چيره شوند، و ملك و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگيرند، همچنانكه خودشان درباره موسى و برادرش (عليه السلام ) روزى كه به سوى ايشان گسيل شدند، گفتند كه : ((يريدان ان يخرجاكم من ارضكم بسحرهما و يذهبا بطريقتكم المثلى (( | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰ </center> | ||
اين آيه شريفه نقشه اى را كه فرعون براى بنى اسرائيل در سر مى پروراند تصوير نموده است ، و آن نقشه اين بود كه از بنى اسرائيل حتى يك نفر نفس كش در روى زمين باقى نگذارد، و اين نقشه را تا آنجا به كار برده بود كه قدرتش به تمامى شؤ ون هستى آنان احاطه يافته و ترسش همه جوانب وجود آنان را پر كرده بود و آن قدر آن بيچارگان را خوار ساخته بود كه حكم نابودى آنان را مى داد، البته اين ظاهر امر بود، و اما در باطن امر اراده الهى به اين تعلق گرفته بود كه آنان را از زير يوغ وى نجات دهد، و ثقل نعمتى را كه آل فرعون و آن ياغيان گردن كش را گمراه ساخته بود، از آنان گرفته و به بنى اسرائيل منتقل كند، آرى اراده الهى چنين بود كه تمامى آن اسباب و نقشه هايى را كه عليه بنى اسرائيل جريان مى يافت ، همه را به نفع آنان گرداند و آنچه به نفع آل فرعون جريان مى يافت به ضرر آنان تمامش كند، آرى خدا حكم مى كند و كسى هم نيست كه حكمش را به تاءخير اندازد | اين آيه شريفه نقشه اى را كه فرعون براى بنى اسرائيل در سر مى پروراند تصوير نموده است ، و آن نقشه اين بود كه از بنى اسرائيل حتى يك نفر نفس كش در روى زمين باقى نگذارد، و اين نقشه را تا آنجا به كار برده بود كه قدرتش به تمامى شؤ ون هستى آنان احاطه يافته و ترسش همه جوانب وجود آنان را پر كرده بود و آن قدر آن بيچارگان را خوار ساخته بود كه حكم نابودى آنان را مى داد، | ||
البته اين ظاهر امر بود، و اما در باطن امر اراده الهى به اين تعلق گرفته بود كه آنان را از زير يوغ وى نجات دهد، و ثقل نعمتى را كه آل فرعون و آن ياغيان گردن كش را گمراه ساخته بود، از آنان گرفته و به بنى اسرائيل منتقل كند، آرى اراده الهى چنين بود كه تمامى آن اسباب و نقشه هايى را كه عليه بنى اسرائيل جريان مى يافت ، همه را به نفع آنان گرداند و آنچه به نفع آل فرعون جريان مى يافت به ضرر آنان تمامش كند، آرى خدا حكم مى كند و كسى هم نيست كه حكمش را به تاءخير اندازد | |||
<span id='link6'><span> | <span id='link6'><span> | ||
==الهام به مادر موسى (عليه السلام ): موسى را شير بده و چون بر او ترسيدى ودريايش بيانداز == | ==الهام به مادر موسى (عليه السلام ): موسى را شير بده و چون بر او ترسيدى ودريايش بيانداز == | ||
وَ أَوْحَيْنَا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فى الْيَمِّ ... | وَ أَوْحَيْنَا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فى الْيَمِّ ... |
ویرایش