گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۹: خط ۲۹:
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>


==معناى مكر سيّئ که جز به اهل آن نمى رسد ==
==معناى مكر «سيّئ»، که جز به اهل آن نمى رسد ==
«'''و لا يحيق المكر السیّئ الا باهله'''» - يعنى مكر بد نازل نمى شود و نمى رسد مگر به صاحبش، و در غير از خود او مستقر نمى شود، براى اين كه هر چند مكر بد، بسا مى شود كه به شخص مكر شده صدمه اى وارد مى آورد، وليكن چيزى نمى گذرد كه از او زايل مى شود و دوام نمى آورد، ولى اثر زشت آن بدان جهت كه مكر سيّئ است، در نفس مكر كننده باقى مى ماند، و چيزى نمى گذرد كه آن اثر ظاهر گشته، گريبانش را مى گيرد و به خاطر آن مجازات مى شود، حال يا در دنيا و يا در آخرت. و به همين جهت، در مجمع البيان، آيه شريفه را تفسير كرده به اين كه: كيفر مكر سيّئ جز به مرتكبش نمى رسد.
«'''وَ لا يَحِيقُ المَكرُ السَّیّئُ إلّا بِأهلِهِ'''» - يعنى: مكر بد نازل نمى شود و نمى رسد مگر به صاحبش، و در غير از خود او مستقر نمى شود. براى اين كه هرچند مكر بد، بسا مى شود كه به شخص مكر شده صدمه اى وارد مى آورد، وليكن چيزى نمى گذرد كه از او زايل مى شود و دوام نمى آورد، ولى اثر زشت آن، بدان جهت كه «مكر سيّئ» است، در نفس مكر كننده باقى مى ماند، و چيزى نمى گذرد كه آن اثر ظاهر گشته، گريبانش را مى گيرد و به خاطر آن مجازات مى شود. حال يا در دنيا و يا در آخرت. و به همين جهت، در مجمع البيان، آيه شريفه را تفسير كرده به اين كه: كيفر «مكر سيّئ»، جز به مرتكبش نمى رسد.


و اين آيه شرىفه كلامى است از باب مثل، نظير اين جمله كه قرآن كريم فرموده: «انما بغيكم على انفسكم»، و نيز فرموده: «و من نكث فانما ينكث على نفسه».
و اين آيه شرىفه، كلامى است از باب مَثَل. نظير اين جمله كه قرآن كريم فرموده: «إنّمَا بَغيُكُم عَلَى أنفُسِكُم». و نيز فرموده: «وَ مَن نَكَثَ فَإنّمَا يَنكُثُ عَلى نَفسِهِ».


«'''فهل ينظرون الا سُنّة الاولين'''» - «نظر» و «انتظار»، هر دو به معناى توقع است، و «فاء» براى تفريع و نتيجه است كه جمله را از ماقبل نتيجه گيرى مى كند. و استفهام در آن انكارى است، و معنايش اين است كه: و چون مكر سيّئ مى كنند، و مكر سيّئ جز به صاحبش بر نمى گردد، پس مكاران، جز سنت جارى در امم گذشته كه همان عذاب الهى نازل بر مكاران است، كه اثر مكر و تكذيبشان به آيات خدا بود، انتظار ديگرى را نمى كشند.
«'''فَهَل يَنظُرُونَ إلّا سُنّةَ الأوّلِين'''» - «نظر» و «انتظار»، هر دو به معناى توقع است و «فاء»، براى تفريع و نتيجه است، كه جمله را از ماقبل نتيجه گيرى مى كند. و استفهام در آن انكارى است، و معنايش اين است كه: و چون مكر سيّئ مى كنند، و مكر سيّئ جز به صاحبش بر نمى گردد، پس مكاران، جز سنت جارى در امم گذشته، كه همان عذاب الهى نازل بر مكاران است، كه اثر مكر و تكذيبشان به آيات خدا بود، انتظار ديگرى را نمى كشند.


«'''فلن تجد لسنّة اللّه تبديلا و لن تجد لسنة اللّه تحويلا'''» - «تبديل سنت خدا»، به اين است كه: عذاب خدا را بردارند، و به جايش عافيت و نعمت بگذارند، و «تحويل سنت»، عبارت از اين است كه: عذاب فلان قوم را كه مستحق آن مى باشند، به سوى قومى ديگر برگردانند، و سنت خدا نه تبديل مى پذيرد و نه تحويل، براى اين كه خداى تعالى بر صراط مستقيم است، حكم او نه تبعيض دارد و نه استثناء. همچنان كه خداى تعالى مشركان مورد نظر آيه را در جنگ بدر به عذاب خود گرفت، و همگى را كشت. و خطاب در آيه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم)، و يا به عموم شنوندگان است.
«'''فَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبدِيلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنّةِ اللّهِ تَحوِيلاً'''» - «تبديل سنت خدا»، به اين است كه: عذاب خدا را بردارند، و به جايش عافيت و نعمت بگذارند، و «تحويل سنت»، عبارت از اين است كه: عذاب فلان قوم را كه مستحق آن مى باشند، به سوى قومى ديگر برگردانند، و سنت خدا، نه تبديل مى پذيرد و نه تحويل. براى اين كه خداى تعالى، بر صراط مستقيم است. حكم او نه تبعيض دارد و نه استثناء. همچنان كه خداى تعالى، مشركان مورد نظر آيه را در جنگ بدر به عذاب خود گرفت، و همگى را كشت. و خطاب در آيه، به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، و يا به عموم شنوندگان است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۴ </center>
«'''أَوَلَمْ يَسِيرُوا فى الاَرْضِ فَيَنظرُوا كَيْف كانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشدَّ مِنهُمْ قُوَّةً'''»:
«'''أَوَلَمْ يَسِيرُوا فى الاَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْف كانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشدَّ مِنهُمْ قُوَّةً'''»:


اين آيه شريفه براى سنت جارى در امت هاى گذشته، شاهد مى آورد و مى فرمايد كه: امت هاى گذشته با اين كه از مشركان مكه قوى تر بودند، با اين حال خداوند آن ها را به كيفر مكر و تكذيبشان بگرفت.
اين آيه شريفه، براى سنت جارى در امت هاى گذشته، شاهد مى آورد و مى فرمايد كه: امت هاى گذشته، با اين كه از مشركان مكه قوى تر بودند، با اين حال، خداوند، آن ها را به كيفر مكر و تكذيبشان بگرفت.


«'''وَ مَا كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شىْءٍ فى السمَاوَاتِ وَ لا فى الاَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً'''»:
«'''وَ مَا كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَىْءٍ فى السّمَاوَاتِ وَ لا فى الاَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً'''»:


اين آيه تتمه بيان است، تا مشركان مكه را بيشتر انذار و تخويف كرده باشد، و حاصل معنايش اين است كه: پس اينان بايد از خدا بترسند، و بايد به او ايمان بياورند، و با او نيرنگ نكنند، و آياتش را تكذيب ننمايند، كه سنت خدا در اين باره همان عذاب است، همچنان كه ماجراى امت هاى گذشته كه چگونه خدا هلاكشان كرد و عذابشان نمود، بر اين سنت شهادت مى دهد، زيرا با اين كه آن امت ها از اين مشركان قوى تر بودند، نتوانستند خدا را عاجز كنند، چون در همه آسمان ها و زمين، چيزى و كسى نيست كه با نيرو و يا نيرنگ خود خدا را عاجز كند، زيرا او عليم على الاطلاق است، غفلت و جهل در او راه ندارد تا دشمن، او را در حال غفلت و جهل فريب دهد، و نيز او قادر على الاطلاق است و چيزى تاب مقاومت با او را ندارد.
اين آيه، تتمه بيان است، تا مشركان مكه را بيشتر انذار و تخويف كرده باشد، و حاصل معنايش اين است كه: پس اينان بايد از خدا بترسند، و بايد به او ايمان بياورند، و با او نيرنگ نكنند، و آياتش را تكذيب ننمايند، كه سنت خدا در اين باره، همان عذاب است. همچنان كه ماجراى امت هاى گذشته كه چگونه خدا هلاكشان كرد و عذابشان نمود، بر اين سنت شهادت مى دهد. زيرا با اين كه آن امت ها از اين مشركان قوى تر بودند، نتوانستند خدا را عاجز كنند. چون در همۀ آسمان ها و زمين، چيزى و كسى نيست كه با نيرو و يا نيرنگ خود، خدا را عاجز كند. زيرا او «عليم» على الاطلاق است، غفلت و جهل در او راه ندارد تا دشمن، او را در حال غفلت و جهل فريب دهد، و نيز، او «قادر» على الاطلاق است، و چيزى تاب مقاومت با او را ندارد.
<span id='link54'><span>
<span id='link54'><span>


۱۷٬۰۰۸

ویرایش