گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۸: خط ۲۸:
<span id='link195'><span>
<span id='link195'><span>


==فرمايشات امام رضا«ع» در رد موهومات نسبت داده شده به داود«ع» ==
==سخن امام رضا«ع»، در بیان جعلی بودن روایت تورات، در بارۀ حضرت داود«ع» ==
و در كتاب عيون است كه - در باب مجلس رضا «عليه السلام» نزد مأمون و مباحثه اش با ارباب ملل و مقالات - امام رضا «عليه السلام»، به ابن جهم فرمود: بگو ببينم، پدران شما درباره داوود چه گفته اند؟  
و در كتاب عيون است كه - در باب مجلس رضا «عليه السلام» نزد مأمون و مباحثه اش با ارباب ملل و مقالات - امام رضا «عليه السلام»، به ابن جهم فرمود: بگو ببينم، پدران شما درباره داوود چه گفته اند؟  


خط ۳۹: خط ۳۹:
ابن جهم پرسيد: يابن رسول اللّه! پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟  
ابن جهم پرسيد: يابن رسول اللّه! پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟  


فرمود: واى بر تو، خطاى داوود از اين قرار بود كه او در دل خود گمان كرد كه خدا هيچ خلقى داناتر از او نيافريده. خداى تعالى (براى تربيت او، و دور نگه داشتن او از عجب)، دو فرشته نزد وى فرستاد، تا از ديوار محرابش بالا روند. يكى گفت: ما دو خصم هستيم، كه يكى به ديگرى ستم كرده. تو، بين ما به حق داورى كن و از راه حق منحرف مشو، و ما را به راه عدل رهنمون شو. اين آقا، برادر من، نود و نُه ميش دارد و من يك ميش دارم. به من مى گويد: اين يك ميش خودت را در اختيار من بگذار و اين سخن را طورى مى گويد كه مرا زبون مى كند. داوود، بدون اين كه از طرف مقابل بپرسد: تو، چه مى گويى؟ و يا از مدعى، مطالبۀ شاهد كند، در قضاوت عجله كرد و عليه آن طرف و به نفع صاحب يك ميش، حكم كرد، و گفت: او كه از تو مى خواهد يك ميشت را هم در اختيارش بگذارى، به تو ظلم كرده. خطاى داوود در همين بوده كه از رسم داورى تجاوز كرده، نه آن كه شما مى گوييد، مگر نشنيده اى كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: «يَا دَاوُدُ إنّا جَعَلنَاكَ خَلِيفَةً فِى الأرضِ فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقّ...».
فرمود: واى بر تو، خطاى داوود از اين قرار بود كه او در دل خود گمان كرد كه خدا هيچ خلقى داناتر از او نيافريده. خداى تعالى (براى تربيت او، و دور نگه داشتن او از عجب)، دو فرشته نزد وى فرستاد، تا از ديوار محرابش بالا روند. يكى گفت: ما دو خصم هستيم، كه يكى به ديگرى ستم كرده. تو، بين ما به حق داورى كن و از راه حق منحرف مشو، و ما را به راه عدل رهنمون شو. اين آقا، برادر من، نود و نُه ميش دارد و من يك ميش دارم. به من مى گويد: اين يك ميش خودت را در اختيار من بگذار و اين سخن را طورى مى گويد كه مرا زبون مى كند.  
 
داوود، بدون اين كه از طرف مقابل بپرسد: تو، چه مى گويى؟ و يا از مدعى، مطالبۀ شاهد كند، در قضاوت عجله كرد و عليه آن طرف و به نفع صاحب يك ميش، حكم كرد، و گفت: او كه از تو مى خواهد يك ميشت را هم در اختيارش بگذارى، به تو ظلم كرده. خطاى داوود در همين بوده كه از رسم داورى تجاوز كرده، نه آن كه شما مى گوييد، مگر نشنيده اى كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: «يَا دَاوُدُ إنّا جَعَلنَاكَ خَلِيفَةً فِى الأرضِ فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقّ...».


ابن جهم عرضه داشت: يابن رسول اللّه! پس داستان داوود با «اوريا» چه بوده؟  
ابن جهم عرضه داشت: يابن رسول اللّه! پس داستان داوود با «اوريا» چه بوده؟  
۱۶٬۳۴۰

ویرایش