۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
«'''وَ نُفِخَ فى الصُّورِ فَصعِقَ مَن فى السّمَاوَاتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلّا مَن شَاءَ اللَّهُ ...'''»: | «'''وَ نُفِخَ فى الصُّورِ فَصعِقَ مَن فى السّمَاوَاتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلّا مَن شَاءَ اللَّهُ ...'''»: | ||
ظاهر آنچه در كلام خداى تعالى، در معناى «نفخ صور» آمده، اين است كه اين نفخه، دو بار صورت مى گيرد. يك بار، براى اين كه همه جانداران با هم بميرند. و يك بار هم، براى اين كه همه مُردگان زنده شوند. و اين معنا، از روايات وارده از ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، و بعضى از روايات وارده از طرق اهل | ظاهر آنچه در كلام خداى تعالى، در معناى «نفخ صور» آمده، اين است كه اين نفخه، دو بار صورت مى گيرد. يك بار، براى اين كه همه جانداران با هم بميرند. و يك بار هم، براى اين كه همه مُردگان زنده شوند. و اين معنا، از روايات وارده از ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، و بعضى از روايات وارده از طرق اهل سنّت، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بر مى آيد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۴ </center> | ||
هرچند كه بعضى ديگر از روايات اهل سنت، خالى از ابهام نيست و همين جهت، باعث شده كه بعضى از علماى اهل | هرچند كه بعضى ديگر از روايات اهل سنت، خالى از ابهام نيست و همين جهت، باعث شده كه بعضى از علماى اهل سنّت، اين نظريه را اختيار كنند كه: نفخۀ صور، در سه نوبت صورت مى گيرد: اول براى ميراندن. دوم براى زنده كردن و بعث. و سوم براى فزع و صعقه. و بعضى ديگر بگويند كه: «چهار نفخه است»، وليكن اثبات اين معنا، از ظواهر آيات بسيار مشكل است. | ||
و شايد همين انحصار «نفخ صور» در دو نفخۀ «إماته» و «إحياء»، باعث شده كه كلمۀ «صَعِقَ» را در نفخۀ اول، به مُردن خلايق تفسير كنند. با اين كه معروف از معناى اين كلمه، غش كردن است. | و شايد همين انحصار «نفخ صور» در دو نفخۀ «إماته» و «إحياء»، باعث شده كه كلمۀ «صَعِقَ» را در نفخۀ اول، به مُردن خلايق تفسير كنند. با اين كه معروف از معناى اين كلمه، غش كردن است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
و يا بگوييم: «مرگ»، عبارت است از جدايى روح از جسد، و اين، تنها در جانداران داراى جسد تصور دارد. و اما ارواح نمى ميرند، و منظور از استثنا، ايشان اند. و در اين صورت، استثناى مزبور منقطع نيست، بلكه متصل است. چون ارواح هم، در بين «مَن فِى السّماوات وَ الأرض» هستند. مؤيد اين وجه، بعضى از رواياتى است كه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده. | و يا بگوييم: «مرگ»، عبارت است از جدايى روح از جسد، و اين، تنها در جانداران داراى جسد تصور دارد. و اما ارواح نمى ميرند، و منظور از استثنا، ايشان اند. و در اين صورت، استثناى مزبور منقطع نيست، بلكه متصل است. چون ارواح هم، در بين «مَن فِى السّماوات وَ الأرض» هستند. مؤيد اين وجه، بعضى از رواياتى است كه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۵ </center> | ||
مانند آن روايتى كه در ذيل آيه شريفه «لِمَنِ المُلكُ اليَوم» وارد شده، كه فرموده اند: جوابى كه در آيه آمده، يعنى جملۀ «لِلهِ الوَاحِدِ القَهّار»، كلام ارواح انبياء «عليهم السلام» است، و رواياتى ديگر، كه اين معنا را تأييد مى كند. | مانند آن روايتى كه در ذيل آيه شريفه «لِمَنِ المُلكُ اليَوم» وارد شده، كه فرموده اند: جوابى كه در آيه آمده، يعنى جملۀ «لِلهِ الوَاحِدِ القَهّار»، كلام ارواح انبياء «عليهم السلام» است، و رواياتى ديگر، كه اين معنا را تأييد مى كند. | ||
<span id='link285'><span> | <span id='link285'><span> | ||
«'''ثُمّ نُفِخَ فِيهِ أُخرَى فَإذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُون'''» - ضمير در «فيه»، به كلمه «صور» بر مى گردد. و كلمه «أُخرى»، صفت براى موصوفى است كه حذف شده، و تقديرش «وَ نُفِخَ فِيهِ نَفخَةٌ أُخرَى» است. و كلمۀ «قِيام»، جمع «قائم» است. و كلمۀ «يَنظُرُون»، به معناى «يَنتَظِرُون: منتظرند»، و يا به معناى معروف خود كلمه است، كه همان نظر كردن باشد. | «'''ثُمّ نُفِخَ فِيهِ أُخرَى فَإذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُون'''» - ضمير در «فيه»، به كلمه «صور» بر مى گردد. و كلمه «أُخرى»، صفت براى موصوفى است كه حذف شده، و تقديرش «وَ نُفِخَ فِيهِ نَفخَةٌ أُخرَى» است. و كلمۀ «قِيام»، جمع «قائم» است. و كلمۀ «يَنظُرُون»، به معناى «يَنتَظِرُون: منتظرند»، و يا به معناى معروف خود كلمه است، كه همان نظر كردن باشد. | ||
ویرایش