۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
«'''اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً ...'''»: | «'''اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً ...'''»: | ||
يعنى آن خداى | يعنى: آن خداى يگانه، كسى است كه به خاطر شما، شب را تاريك كرد تا در آن از خستگى روز، كه در اثر كار و كوشش و تلاش روزى عارضتان شده، آرامش يابيد. و روز را هم به خاطر شما روشن قرار داد، تا از فضل خدا و از پروردگارتان طلب كنيد، و روزی تان را به دست آوريد. و اين دو، از اركان تدبير زندگى انسان هاست. | ||
و با معنايى كه ما براى آيه | و با معنايى كه ما براى آيه كرديم، روشن گرديد كه اگر روز را «مُبصِر: بينا» ناميده، از باب مجاز عقلى است، و آن طور كه بعضى از مفسران ادعا كرده اند، هيچ دلالتى بر مبالغه ندارد. | ||
«''' | «'''إنّ اللّهَ لَذُو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلَكِنّ أكثَرَ النّاسِ لَا يَشكُرُونَ'''» - در اين جمله، به فضل خدا بر مشركان منت مى نهد و توبيخ مى كند به اين كه فضل خدا را شكر نمى گزارند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۳ </center> | ||
چون اگر اين فضل عظيم را شكرگزارى مى | چون اگر اين فضل عظيم را شكرگزارى مى كردند، او را مى پرستيدند. در اين جمله، جا داشت به جاى كلمه «ناسِ» دوم ، ضمير بياورد و بفرمايد: «إنّ اللّهَ لَذُو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلَكِنّ أكثَرَهُم لَا يَشكُرُون»، ولى چنين نكرد، بلكه دوباره اين كلمه را تكرار كرد، تا بفهماند «كفران نعمت»، طبع مردم است، بدين جهت كه مردم اند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «الإنسَانُ لَظَلُومٌ كَفّارٌ». | ||
«''' | «'''ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَئٍ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ فَأَنّى تُؤْفَكُونَ'''»: | ||
يعنى: اين است آن خدايى كه امر حيات و رزق شما را تدبير مى كند. شب را مايه سكونت شما، و روز را وسيله سعى و كوشش شما قرار مى دهد، و او، «اللّه» تعالى است. و او، «ربّ» شما است. چون تدبير امر شما، به دست او است. | |||
«''' | «'''خَالِقُ كُلّ شَئٍ'''» - يعنى: براى اين كه ربّ همه چيز است، چون خالق همه چيز است، و خلقت از تدبير جدايى پذير نيست. و لازمۀ اين، آن است كه غير خداى تعالى، هيچ ربّى در عالَم هستى نباشد. نه براى شما و نه براى غير شما. و به همين جهت، دنبال جملۀ مورد بحث فرمود: «لا إله إلّا هُو». يعنى حال كه چنين است، پس هيچ معبود به حقى، غير خداى تعالى نيست. چون اگر معبود ديگرى در اين ميان باشد، قهرا ربّى ديگر خواهد بود، چون «الوهيت» از شؤون «ربوبيّت» است. | ||
«''' | «'''فَأنّى تُؤفَكُون'''» - يعنى: پس چگونه از پرستش او به سوى پرستش ديگرى منحرف و منصرف مى شويد. | ||
«'''كَذَلِك يُؤْفَك الَّذِينَ كانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ'''»: | |||
كلمه | يعنى: نظير اين افك بود كه منكران آيات خدا در امت هاى ديگر نيز مرتكب شدند. چون آيات خدا روشن بود، و هيچ خفايى در آن نبود. پس انصراف از مدلول آن ها، سببى نداشت مگر همين انكار و لجبازى. | ||
«'''اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض قَرَاراً وَ السّمَاءَ بِنَاءً ...'''»: | |||
كلمه «قرار»، به معناى مستقر و جايگاهى است كه آدمى بر آن قرار مى گيرد. و كلمه «بناء»، به طورى كه ديگران گفته اند، به معانى قبه و بارگاه است، و از آن جمله، بناهايى است كه عرب بر آن قبه مى زنند. خداى تعالى در اين آيه، اين نعمت را به رُخ انسان ها مى كشد كه آنان را در زمين و زير آسمان جاى داد، و اين خانه مسقف را منزلگاه ايشان كرد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۴ </center> | ||
«''' | «'''وَ صَوّرَكُم فَأحسَنَ صُوَرَكُم'''» - حرف «فاء» كه بر سرِ جمله «فَأحسَنَ» در آمده، «فاى» تفسيرى است، و به آيه چنين معنا مى دهد: | ||
خداوند، خلقت صورت هاى شما را نيكو كرد، و اين، بدان جهت است كه خداى تعالى، صورت انسان را مجهز به جهازى بسيار دقيق كرد، كه با آن جهاز و وسايل، مى تواند انواع كارهاى عجيب را انجام دهد. كارهايى كه ساير موجودات جاندار، از انجام آن عاجز است. و نيز از مزايايى از زندگى بهره مند است، كه آن مزايا، براى غير انسان ابدا فراهم نيست. | |||
«'''وَ رَزَقَكُم مِنَ الطّيِبَات'''» - منظور از «طيّبات»، انواع رزق هاى گوناگونى است كه طبيعتش، با طبيعت آدمى سازگار است، و با طبيعت ساير حيوانات سازگار نمى باشد. مانند انواع دانه ها، و گوشت ها و غير آن. | |||
«'''ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم'''» - يعنى: اين «اللّه» است كه ربّ شما است و امور شما را تدبير مى كند. | |||
«''' | «'''فَتَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ العَالَمِين'''» - اين جمله، ثنايى است بر خداى عزّوجلّ، به اين كه ربوبيت و تدبيرش، تمامى عالَم ها را فرا گرفته، و با آوردن حرف «فاء» بر سرِ اين جمله، آن را متفرع كرد بر جمله قبلى. در نتيجه، ربوبيتش براى همۀ عالَم ها را، فرع ربوبيتش براى انسان قرار داد، و اين، به منظور آن بود كه بفهماند ربوبيت خداى تعالى، يكى است و تدبيرش، نسبت به امور انسان، عين تدبيرش نسبت به امور همۀ عالَم است. چون نظام جارى در سراسر جهان يكى است، و انطباق آن بر سراسر جهان، عين انطباقش بر يك يك نواحى آن است. پس خداى سبحان، منشأ خير كثير است، كه در لغت آن را «بركت» گويند. «فَتَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ العَالَمِين». | ||
«''' | «'''هُوَ الْحَىُّ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ...'''»: | ||
در جملۀ «هُوَ الحَىّ»، اطلاقى است كه به هيچ وجه مقيد نمى شود، نه عقلا و نه نقلا. علاوه بر اين، انحصار را هم افاده مى كند. در نتيجه معنايش اين مى شود كه: تنها خداى تعالى، حياتى دارد كه دستخوش مرگ و زوال نمى شود. پس خداى تعالى، حىّ بالذات است و هر زنده ديگرى با احياى او، داراى حيات شده. | |||
و چون معلوم شد كه در اين ميان يك حىّ بالذات است و يك حىّ به وسيلۀ غير، در نتيجه تنها كسى بالذات مستحق عبادت است، كه حياتش نيز بالذات باشد و او، خداى تعالى است، و به همين جهت، دنبال جملۀ مورد بحث فرمود: «لا إله إلّا هُو». | |||
و چون معلوم شد كه در اين ميان يك | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲۵ </center> | ||
و اين دو | و اين دو جمله، مقدمه است براى جملۀ بعدى، كه در آن امر به دعا مى كند. البته نه خواندن خدا به طور مطلق، بلكه خواندنش به توحيد و در حالى كه دين را براى او خالص كنند. چون تنها او، حىّ بالذات است و نه ديگرى، و چون تنها اوست كه استحقاقش براى پرستش، ذاتى است و هيچ كس ديگرى، چون او نيست. لذا است كه بعد از دو جملۀ «هُوَ الحَىّ» و «لا إله إلّا هَو»، متفرّع بر آن دو فرمود: «فَادعُوهُ مُخلِصِينَ لَهُ الدّين». | ||
و | و جملۀ «الحَمدُ لِلهِ رَبّ العَالَمِين»، ثنايى است بر ربوبيت خداى تعالى. | ||
«'''قُلْ إِنى نُهِيت أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنىَ الْبَيِّنَات مِن رَّبى وَ أُمِرْت أَنْ أُسلِمَ | «'''قُلْ إِنى نُهِيت أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنىَ الْبَيِّنَات مِن رَّبى وَ أُمِرْت أَنْ أُسلِمَ لِرَبّ الْعَالَمِينَ'''»: | ||
معناى آيه روشن است . و در | معناى آيه روشن است. و در آن، مشركان را براى هميشه از اين كه رسول خدا موافق با آن ها شود، و آلهۀ آنان را بپرستد، نوميد مى كند. و اين معنا در سوره «زمر»، مكرر آمده بود، و به همين قرينه مى توان احتمال راجح داد كه اين سوره، بعد از سورۀ «زمر»، نازل شده باشد. | ||
<span id='link337'><span> | <span id='link337'><span> | ||
ویرایش